به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایلنا، مریم رسولیان (رئیس انجمن علمی روانپزشکان) با اشاره به آزار جنسی کودکان و نوجوانان که در سالهای اخیر فرصتی برای رسانهای شدن داشته اند، بیان داشت: اطلاعات دقیقی در رابطه با جزئیات حوادث از این دست نداریم، اما اگر این اتفاقات را با آمارهایی که در دنیا وجود دارد، مقایسه کنیم یک الگوی نرمال آسیب بودهاست. منظور از نرمال این است که این اتفاق در نقاط دیگر دنیا نیز میافتد. شیوع آزار جنسی کودکان ۲۰ درصد است که طبیعتا شیوع آن در دختران بیشتر و در پسرها کمتر است، اما بیش از ۹۰ درصد آزارهای جنسی توسط خانواده، بستگان، دوستان و آشنایان رخ میدهد. به همین جهت میگویم که این یک الگوی شایع است.
او در ادامه گفت: در همه آمارهای جهانی اعلام شده است که تنها ۱۰ درصد از آزارهای جنسی توسط غریبهها رخ میدهد. اغلب خانوادهها این ترس را دارند که این اتفاق توسط غریبهها رخ دهد و کودکان و نوجوانان توسط افرادی که نمیشناسند، مورد سوءاستفاده قرار گیرند و به بحث داخلی و سوءاستفاده توسط نزدیکان توجهی ندارند.
رسولیان با اشاره به اینکه شیوع آزار جنسی در دختران بیشتر از پسران است، بیان داشت: سوءاستفاده جنسی نسبت به پسرها کمتر است، در مجموع حدود ۲۰ درصد دختران و ۸ درصد پسران مورد سوء استفاده قرار میگیرند که بخش قابل توجهی از این سوءاستفادهها توسط مردان صورت میگیرد. این دلیل نمیشود که بگوییم سوءاستفاده توسط زنان صورت نمیگیرد اما درصد آن در مردان بالاتر است. در مواردی که سوءاستفاده توسط زنان صورت میگیرد، انگیزههای جنسی در آن کمتر است. بیشتر به شکل یک خشم است که به این صورت ابراز میشود.
رئیس انجمن روانپزشکان ایران با اشاره به اینکه اتفاقی که در مدرسه غرب تهران افتاده است نیز توسط یک آشنا صورت گرفته است، بیان داشت: در بسیاری از مواقع وقتی مفهوم سوءاستفاده جنسی مطرح میشود، در واقع هر نوع رابطهای که مفهوم رابطه جنسی و هرگونه بیبندوباری در آن باشد و هر نوع تماس با بدن کودک اتفاق میافتد. یکی از مواردی که در این پرونده مطرح شده بود این بود که فردی اعلام کرد که این نوجوانان باید به پزشکی قانونی برده شوند. پزشکی قانونی فقط میتواند دخول را اثبات کند؛ یعنی در صورتی که آسیب به دیواره مقعدی کودک وارد شده باشد، قابل احراز است در غیر این صورت تماس بدنی، بازیهای جنسی و دیگر موارد که از مصادیق آزار جنسی است، در بررسیهای پزشکی قانونی نشان داده نمیشود.
رسولیان تاکید کرد: پزشکی قانونی تنها در صورتی میتواند آزار جنسی را ثابت کند که آسیب جسمی وجود داشته باشد، اما واقعیت این است؛ زمانی که راجع به آزار جنسی صحبت میکنیم تنها آسیب جسمی مطرح نیست. انواع رفتارهایی که رفتار جنسی داشته باشد یعنی با آلت تناسلی مرتبط باشد، شامل سوءاستفاده جنسی از کودکان و نوجوانان میشود.
او در ادامه گفت: یکی از بحثهایی که آسیبزاست، تمرکز بسیار بر جزئیات رفتار کودک است. اینکه از کودک پرسیده شود که فرد چه کاری را با او انجام داده است؟ درست است که باید اطلاعاتی در این رابطه به دست آورد اما جستوجوی زیاد هم میتواند آسیبزا باشد. البته کودک باید آموزش دیده باشد که به چه صورت این اتفاقات را برای والدین خود شرح دهد.
رسولیان گفت: متاسفانه در کشور به پیشگیری توجهی نمیشود هر زمانی که اتفاقی رخ میدهد همه به تکاپو میافتند، هر زمانی که برنامههای پیشگیری برای این مسائل مطرح میشود، بلافاصله بایکوت شده و طوری رفتار میکنند که حرف زدن در رابطه با مسائل جنسی تابو است. این مساله بار فرهنگی در جامعه دارد و تنها مربوط به سیاستگذاران نیست. به همین دلیل برنامههای پیشگیرانه از اهمیت ویژهای برخوردار است. کودک باید از سه سالگی آگاه شود که نواحی تناسلی و تمام بدن او متعلق به کودک است و کسی حق ندارد به آن دست بزند و این باید به زبان کودکانه به کودک آموزش داده شود.
رسولیان در ادامه با اشاره به اینکه سه نوع تماس بدنی خوب، بد و یواشکی داریم، گفت: خوب یعنی اینکه کودک را در آغوش میگیریم و او را تحسین میکنیم، یعنی یک احساس محبت به کودک منتقل میشود. تماس بدنی بد یعنی کودک را کتک میزنیم یعنی خشونت را به کودک منتقل میکنیم. تماس بدنی یواشکی یک ویژگی مهم دارد و آن این است که این کار یواشکی است و به کسی نباید گفته شود. به همین خاطر کودک باید بداند که این تماسهایی که یواشکی و پنهانی است باید به پدر و مادر گفته شود و این را باید از کودکی یاد بگیرد.
رئیس انجمن روانپزشکان ایران در ادامه گفت: باید به کودک آموزش داده شود که حتی پدر و مادر تنها در شرایطی که کودک را به حمام میبرند، میتوانند نواحی خصوصی کودک را ببینند. این یکی از نکاتی است که در آموزشهای پیشگیرانه حائز اهمیت است. شوکی که به والدین هنگام متوجه شدن تعرض به فرزندشان وارد میشود و نحوه واکنش نشان دادن بسیار حائز اهمیت است که عموما توام با انکار است. در واقع والدین در ابتدا این قضیه را باور نمیکنند، یعنی چیزی که برای ما تنش دارد را نمیپذیریم یعنی این داستان همانقدر که برای کودک یا نوجوان ضربه دارد برای پدر و مادر نیز دارد.
او در ادامه گفت: دومین واکنش نسبت به فرزندان سرزنش و طرد است. به کودک میگویند که به کسی چیزی نگوید این واژهها بسیار مفهوم بدی دارد و تقریبا مثل حادثهای که اتفاق افتاده برای کودک تبعات منفی به وجود میآورد. بنابراین بعد از این اتفاق باید حرف کودک را باور کرد، اما جستوجو را باید ادامه داد و این جستوجو نباید به شکل کنجکاوی باشد که کودک را آزار دهد و باید از او حمایت کرد.
رسولیان در ادامه تاکید کرد: باید به کودکی که مورد تعرض یا آزار قرار گرفته این مفهوم را یادآوری کرد که مقصر او نبوده است، افرادی بیشتر مورد سوءاستفاده قرار میگیرند که اعتمادبهنفس پایینی دارند و نمیتوانند نه بگویند و توان آشکارسازی ندارند. اگر این فرد را مورد سرزنش قرار دهیم، ممکن است باز هم این اتفاق برای او رخ دهد. باید برای کودک شرایط امن به وجود آورد چراکه سوءاستفاده کننده به اندازه کافی فرد را تهدید کرده است.
او در ادامه گفت: باید بدانیم؛ کسانی که کودکآزاری میکنند ویژگی شخصیتی خاصی ندارند، ۲۰ درصد افراد جامعه آزار جنسی را تجربه کردهاند این تجربه میتواند در حد یک متلک و تماس بدنی در خیابان هم باشد؛ یعنی تجربههای این ۲۰ درصد به عمق تجاوز نیست. وقتی تا این میزان این مسئله شایع است، به این معناست؛ فردی که این کار را مرتکب میشود، ویژگی شخصیتی خاصی ندارد. نکته بعد این است که گاهی آزارگران برای دفاع از خود، رضایت قربانیان را مطرح میکنند. اصلا در این موارد رضایت کودک و نوجوان مفهومی ندارد وقتی یک فرد ضعیفتر از شخص آزاردهنده باشد اصلا این مساله نباید مطرح شود.
رئیس انجمن روانپزشکان ایران تاکید کرد: اتفاقی در هالیوود افتاد که هنرپیشههای معروف از یک کارگردان آسیب دیدند. آنها بالغ هستند اما وقتی رابطه بین افراد قدرتمند و ضعیف مطرح باشد باز هم آزار اتفاق افتاده است و رضایت مفهومی ندارد. در بین کودکان نیز این اتفاق میافتد. کودکی که بزرگتر است و کودک کوچک را آزار میدهد باز هم مصداق کودکآزاری است؛ بنابراین افراد باید در جامعه آگاهی داشته باشند. واقعیت این است که در جامعهای که اعتماد اجتماعی کاهش پیدا میکند و اعتماد به سیاستگذاران نیز از بین میرود این مسائل همراه با یک جو هیجانی و بدی مطرح میشود و ناگهان در مورد آن حرفهای زیادی گفته میشود و ترس و وحشت را برای خانوادهها به وجود میآورد و باز هم به اعتماد آسیب میزند. متاسفانه چرخه معیوبی وجود دارد مثلا در صداوسیما به وضوح در این رابطه صحبت نمیشود و میزگردی در رابطه با آن برگزار نمیشود. وقتی یک ماجرا به سمت شعاری بودن میرود ریشه و علل آن مشخص نمیشود و آموزشی نیز در رابطه با آن داده نمیشود.
رئیس انجمن روانپزشکان ایران تاکید کرد: پدیده کودکآزاری در همه دنیا وجود دارد، اما در نقاط دیگر دنیا برای آن راهکار اندیشیده شده است. آگاهیها بالا برده شده و قوانین لازم در رابطه با کودکان و آموزشهای خودمراقبتی وجود دارد. این راهکارهایی است که میتواند شیوع را کاهش دهد و اگر اتفاقی نیفتد، میزان آسیب بعد از آن کاهش مییابد. اینکه فردی که آزار دیده است بیش از حد پرس و جو شود هم به سلامت او و هم به سلامت خانوادهاش آسیب وارد میشود.در حوادث اینچنینی باید جلسات روانشناسی و کارشناسی برای کودک و نوجوان و خانوادهاش برگزار شود.
رئیس انجمن روانپزشکان ایران تاکید کرد که در رابطه با ویژگی شخصیتی فردی که آزارگر است، سطحبندی خاصی وجود ندارد. مثلا زمانی که دو مرد در خیابان به یک دختر متلک میگویند و یا بدن او را لمس میکنند با توجه به فرهنگ مردسالارانهای که در کشور ما وجود دارد ممکن است، اسم آن را آزار جنسی نگذارند. فرد طرف دیگر قضیه را نمیبیند، فقط به این فکر میکند که توانسته این کار را انجام دهد. بنابراین بحثهای فرهنگی جدیای در این رابطه وجود دارد. شایعترین مصداق آزار جنسی، ازدواج کودکان و نوجوانان پیش از بلوغ عقلی است. یعنی فرد بلوغ جسمی دارد، اما آمادگی روحی و روانی برای ازدواج را ندارد. این یکی از شایعترین آزارهای جنسی است. فرد ازدواج میکند و باید رابطه جنسی داشته باشد اما هیچ آمادگیای برای آن ندارد، اما متاسفانه اصلا به آن به عنوان آزار نگاه نمیشود.
رسولیان در ادامه گفت: کسانی که رابطه جنسی با کودک یا نوجوان را انتخاب میکنند، چند گروه هستند؛ یک گروه کسانی هستند که ترجیح جنسیشان این است که با کودک رابطه داشته باشد، در حالی که اکثر کسانی که این کار را انجام میدهند از این گروه نیستند؛ یعنی ترجیح جنسی آنها با کودک نیست، اما چون کودکان در دسترس هستند و فضا برای آنها وجود دارد از آن استفاده میکنند و بسیاری از این افراد از کودک برای تحریک جنسی استفاده میکنند و حتی ممکن است در مرحله آخر با کودک کاری نداشته باشند، اما از لحاظ شخصیت و رفتار ویژگی خاصی ندارند و اتفاقا گفته میشود که این افراد بسیار با کودکان مهربان هستند چون برنامهریزیهای درازمدت برای آزاردادن دارند. بنابراین نمیتوان گفت مثلا این افراد پرخاشگر هستند یا شخصیتهای ضداجتماعی دارند و تنها در گروهی که آزار جنسی آنها با خشونت است که بسیار هم نادر است اختلالات شخصیتی ضداجتماعی و خلافهای دیگر اجتماعی را شاهد هستیم.