به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، رییس کانون جایگاهداران سوخت معتقد است: «اگر قیمت بنزین ۲ هزار تومان هم شود، یک درصد در سبد هزینه خانوار اثر دارد.»
زمانی که مساله تغییر قیمت بنزین مطرح است، برخی از جایگاهداران عنوان میکردند که افزایش قیمت سوخت و به ویژه بنزین اصلا به سود جایگاهداران نیست؛ چراکه اکثر مردم در هر بار مراجعه به جایگاه 15 تا 20 لیتر سوختگیری میکنند و فقط خودروهای دولتی هستند که اغلب باک خود را پر میکنند، بنابراین افزایش قیمت موجب میشود که مصرف کمتر از این هم شود و در نهایت سودی برای جایگاهداران نخواهد داشت. به نظر شما تغییر قیمت بنزین چه تاثیری روی فعالیت جایگاهداران خواهد داشت؟
ما باید به این موضوع از دو جهت نگاه کنیم. یکی بحث منافع ملی است و نیز اثراتی که در جامعه خواهد گذاشت و اینکه چگونه باید با این اثرات همراه شد و چگونه تحمل و برای مردم شفاف سازی کرد. مقوله دوم، در ارتباط با بحث کسانی است که دارند در این زمینه خدمت میکنند.
در مورد بحث اول، من جزو کسانی هستم که با افزایش قیمت بنزین موافق هستم و اینکه قیمتهای تکلیفی برداشته شود و به قیمتهای منطقه برسد. این کار فواید زیادی دارد. من با یک تجربه بیش از 40 سال در زمینه عرضه و کوششهای فراوان و یا تحقیقات مفصلی که در زمینههای اقتصاد انرژی داشتم، تاکنون صحبت کردم و نظراتم را مطرح کردم.
معتقدم همیشه برای افزایش قیمت بنزین یک جو روانی در جامعه ایجاد کردند، چون افزایش قیمت بنزین آنچنان که میگویند، هیچ اثری بر تورم و به آن نحوی که مطرح میکنند، ندارد.
مقامات دولتی پیشبینی میکردند با اصلاح قیمت بنزین و گازوییل در بودجه سال آینده، نرخ تورم ناشی از آن حداکثر بین 1.5 تا 2 درصد باشد. این درست است؟
من معتقدم و اثبات هم میکنم اگر قیمت بنزین 2 هزار تومان هم شود، یک درصد در سبد هزینه خانوار اثر دارد؛ مشروط بر اینکه همه کمک کنند جو روانی برداشته شود. از سوی دیگر، یک سازمان نظارتی جامع تدوین شود که جلوی کسانی که از افزایش قیمت سوءاستفاده میکنند، گرفته شود. همچنین مردم بدانند که افزایش قیمت سوخت در کجا هزینه میشود.
پس سه شرط وجود دارد.
در رابطه با بحث اول که گفتم یک درصد در سبد هزینه خانوار اثر دارد، این منوط به این است که 2 شرط بعدی اجرایی شود. شما تصور کنید که اگر یک وانتی از میدان تجریش به سمت میدان تره بار برود، یعنی از شمالیترین نقطه تهران تا جنوبیترین نقطه بار بزند و به بازار آن منطقه برگردد، 15 لیتر بنزین مصرف میکند و برای این 15 لیتر بنزین اگر هر لیتر هزار تومان هم اضافه شود، میشود 15 هزار تومان.
ما حساب کنیم 100 درصد هم خدماتی که مرتبط با آن هست، افزایش قیمت پیدا کند. این چیزی است که مطرح میکنند که بنزین اگر گران شود، دستمزد تعمیرات، روغن و... هم گران میشود. هیچوقت از 100 درصد که بیشتر نمیشود. 15 هزار تومان تفاوت قیمت بنزین است و 15 هزار تومان هم عوارض مرتبط با آن که میشود 30 هزار تومان. اگر 30 هزار توان را تقسیم بر 3 هزار کیلو کنید، یک درصد میشود. پس اصل واقعه این است که یک درصد در سبد هزینه فردی که با بنزین مرتبط است، اضافه میشود.
اما با این وجود، نگرانی از افزایش قیمت بنزین وجود دارد؟
مردم به این دلیل نگران هستند که میگویند کسانی که مجری این سیاست هستند، برای مثال نمیتوانند روی میوهفروش نظارت کنند که به جای آنکه 10 تومان قیمت میوه را بالا ببرد، 500 تومان بالا میبرد. چون ما سیستم نظارتی را نداریم.
از سوی دیگر، این سوال مطرح است که اگر قیمت بنزین 2 هزار تومان شد، کجا هزینه میشود؟ آیا دوباره جزو هزینههای دولت میرود، یا اینکه فردی که مابهالتفاوت قیمت را میدهد، در زمینههای رفاهی هزینه میشود؛ همان کاری که ترکیه کرد. ترکیه زمانی که قیمت حاملهای انرژی را واقعی کرد، با برنامه ریزی گفت به طور مثال 3 سال مابهالتفاوت قیمت را در زمینه کشاورزی خرج میکنم.
از همان فردای آن روز، کشاورزی را ترغیب کردند و برایشان سم ارزانقیمت، بذر ارزانقیمت و ماشینآلات مجانی فراهم کردند. این کار باعث شد آرام آرام کشاورزی این کشور به خودکفایی رسید؛ ترکیهای که حتی سیبزمینی را از ایران وارد میکرد. از سوی دیگر، نزدیک به 2 میلیون شغل ایجاد کرد. به این ترتیب، مصرفکننده زمانی که دید مثلا در هر لیتر بنزین یک دلار اضافهتر پرداخت میکند، اما در مقابل متوجه شد که یک رفاهی نیز برایش ایجاد شده است.
ترکیه دوره بعد روی تولید تمرکز کرد؛ آن هم زمانی که ترکیه هیچ تولیدی نداشت. ترکیه حتی کبریت را هم از جای دیگر وارد میکرد، اما در حال حاضر در لوازم منزل حرف اول را میزند و بهترین برندها در پوشاک برای ترکیه است.
ما نیز باید همین کار را کنیم. یعنی مابهالتفاوت قیمت بنزین را در کشاورزی و تولید ببریم و تولید راه بیندازیم. همچنین حوزه خدمات را میتوانیم توسعه دهیم. با اینکه مابهالتفاوت قیمت را میتوانیم به حوزه سلامت و رفاه اجتماعی ببریم؛ برای مثال بیمه را ارزان کنیم. باید با مردم شفاف صحبت کنیم که اگر شما در هر لیتر بنزین هزار تومان اضافه میدهید، در مقابل در حوزه سلامت هزینه کمتری میدهید و رفاه اجتماعی به وجود آمده است و بیمه را ارزانقیمت میگیرید. یا اینکه تولید ایجاد شده و جوان بیکار سر کار میرود.
من معتقدم توسعه در جامعه فقط از طریق بخش خصوصی و اقتصاد آزاد هدایت شده به وجود میآید. امکان ندارد اقتصادهای سوسیالیستی و کمونیستی یا اقتصاد دولتی به جایی برسد، بنابراین توسعه از طریق بخش خصوصی، اقتصاد آزاد و نهادهای مردمی امکانپذیر است؛ همان چیزی که اکنون در دنیا اتفاق میافتد و تمام کشورهای پیشرفته دنیا از این مسیر رشد میکنند. بر این اساس من یکی از موافقان اصلی افزایش قیمت بنزین هستم.
با تمام این شروطی که شما عنوان کردید، به نظر شما هماکنون زمان افزایش قیمت بنزین است؟
چرا نیست؟ اینکه چگونه اجرایی کرد، مهم است. مقدار زیادی از این موضوع برعهده رسانههاست که مردم را آگاه کنند که اگر اعتراضی دارید، باید در چارچوب قانون باشد. دولتمردان باید اجازه دهند که مردم ناگفتههایشان در درونشان انباشت نشود. ما باید اجازه دهیم مردم انتقادشان را مطرح کنند و در عین حال، با آنها شفاف صحبت کنیم که اگر این کار را انجام دادیم، شما از فردا بهبود وضعیت را لمس میکنید.
باید برای مردم شفاف گفت که روزانه 20 لیتر میلیون فرآورده بنزین قاچاق میشود. روزی 20 میلیون لیتر با دلار 4 هزار و 300 تومان را حساب کنید و ببینید چه رقمی میشود. بنزین در پاکستان 2 هزار و 500 تومان است و در افغانستان 2 هزار و 200 تومان است.
هفته گذشته آژانس خبری دولتی عربستان، اسپیای، اعلام کرد که این کشور از قیمت بنزین را افزایش داده است.
علاوه بر این مالیات بر ارزش افزوده هم میگیرد. در تمام دنیا هزینه خدمات را مصرف کننده میپردازد و عوارض مرتبط را مصرف کننده میپردازد.
یکی از مسایلی هم که در این روزها مطرح بود، سهمیهبندی بنزین بود.
یکی از بدترین روشها، سهمیهبندی است، چون سهمیهبندی ایجاد علقه مالکانه میکند. تمام فساد و ناهنجاریها زمانی که سهمیهبندی بنزین اتفاق افتاد، ایجاد شد. به این شکل که سیستم حملونقل عمومی و سازمانهایی که مازاد سهمیه داشتند و کارگران شاغل در مکانهای عرضه سوخت، همه خراب شدند و این فساد هنوز برداشته نشده است.
سهمیهبندی به ترتیبی فساد ایجاد کرد که من فکر نمیکنم تا 30 سال آینده هم اگر شرایط عادی شود، این فساد برداشته شود. یعنی آدمهایی آلوده این قضایا شدند. چون زمانی که به یک فرد سهمیه داده میشود، برای آن شخص ایجاد علقه مالکانه ایجاد میشود، یعنی سهمیهتان را به هر کسی که دوست دارید، بفروشید و این فروختن سهمیهها، بازار سیاه ایجاد میکند.
ایجاد بازار سیاه نیز ناهنجاریهایی را در جامعه به وجود میآورد. از سوی دیگر، درآمدهای کاذبی برای گروههایی بهوجود میآورد که با کار نکردن به درآمد بالا میرسند. این درآمد هنگامی که در درون خانوادهها نهادینه میشود، زمانی که سهمیهبندی برداشته شود و شرایط به حالت عادی برگردد، صدماتی را در رفتارهای خانوادگی و رفتارهای اجتماعی میبینیم؛ مسالهای که عوارض آن هنوز بعد از برداشتن سهمیهبندی در جامعه وجود دارد و تحقیقات زیادی هم در این زمینه شده است.
ما به جای اینکه بنزین را سهمیهبندی کنیم، باید قیمت را واقعی کنیم و به مصرفکنندهها بگوییم باید بابت بنزینی که میخواهید مصرف کنید، باید عوارض و هزینه خدمات آن را بپردازید. اگر هم بیشتر مصرف کنید، بیشتر عوارض و هزینه میدهید. اگر کمتر مصرف کنید، هزینهای پرداخت نخواهید کرد و به اندازهای که خدمت گرفتهاید، هزینه پرداخت میکنید. در نتیجه کسی که کم درآمد است، هزینه کمتری میپردازد و به او اجحاف نشده و آن کسی هم که پر درآمد و پرمصرف است، هزینه خود را پرداخت میکند. در مقابل دولت هم صاحب درآمد و عوارض و مالیات شده است.
در عین حال، پرداخت عوارض و هزینههای عرضه خدمات باید برعهده مصرفکننده به صورت درصدی در قیمت فراورده باشد. اکنون دولت علاوه بر سوبسید و یارانهای که روی قیمت بنزین میدهد، به حملونقل و جایگاهداران که عرضه خدمت میکنند، کارمزد پرداخت میکند. رقم کارمزد همیشه مورد اعتراض جایگاهداران بوده، چون بسیار کم است و به بودجه دولت گره خورده است.
در حال حاضر جایگاهها با 3.5 درصد قیمت ادامه خدمت میدهند، یعنی قیمت بنزین که 1000 تومان است، بابت هر لیتر 35 تومان و 5 ریال کارمزد میگیرند. هیچ بنگاه اقتصادی را پیدا نمیکنید که به این صورت ادامه خدمت کند، ولی مجبور است با تعهداتی که نسبت به جامعه دارد و فشارهای دولت به این صورت ادامه دهد، ولی این روند نمیتواند تداوم داشته باشد.
مسئله دیگر این است که این بودجه همیشه گردن دولت است. اگر مصرفکننده هزینه خدمات را بپردازد، یک رقم بسیار کلانی نیز بابت هزینههای حملونقل و عرضه از دوش دولت برداشته میشود و این میتواند در قالب هزینههای دولت بیاید و کسری بودجه را کاهش دهد. این در دنیا مرسوم است. شاید تنها ما و کشور ونزوئلا باشد که این بودجه به دولت گره خورده است.
من تصور میکنم اگر نمایندگان مجلس منطقی فکر کنند و به فکر گرفتن رای برای دور آینده از موکلان خود نباشند، باید به منافع ملی فکر کنند و تمام شرایط منطقه و کشور را در نظر بگیرند. بعد هم صادقانه با مردم و موکلان خود صحبت کنند که اگر موافقت کردیم قیمت بنزین مثلا هزار و 500 تومان، این افزایش 500 تومان را از فردا به طور ملموس حس میکنید و لمس میکنید که در زندگیتان تاثیر میگذارد. یعنی آرام آرام 4 تا واحد تولیدی راه میافتد و جوانی که کار ندارد، سر کار میرود و اشتغال دائم پیدا میکند و رفاه اجتماعی ایجاد میشود. جامعه باید به سوی توسعه حرکت کند و مهمترین مساله هم حمایت از بخش خصوصی و ایجاد امنیت سرمایهگذاری و سرمایهگذاری بخش خصوصی است. یعنی باید برای بخش خصوصی امنیت ایجاد کنند تا سرمایهگذار جذب سرمایهگذاری شود. از قدیمالایام بازاریها میگفتند که پول دنبال جای امن میگردد.