حتی با یک قباس ساده میان رشد اجاره بها و نرخ تورم میتوان دریافت که میزان افزایش اجاره مسکن نسبت به نرخ تورم 2 تا 3 برابر بوده است. برای مثال از ابتدای سالجاری تا تیر ماه اجاره هر متر مسکن در منطقه 22 تهران نزدیک به 23 درصد رشد داشته است. درحالی که میانگین نرخ تورم در سه ماه نخست امسال کمتر از 11 درصد بود. قطعاً نخستین تأثیر این افزایش در سفره اجاره نشینان خودنمایی میکند که اغلب هم از طبقات متوسط و ضعیف جامعه هستند و توان مالی تملک مسکن را ندارند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، بر اساس اطلاعات منتشر شده در سایت وزارت راه و شهرسازی رشد اجاره بها در مناطق 22 گانه تهران حدود 20تا 40 درصد فقط از ابتدای سال تا تیر ماه بوده است. رشدی افسارگسیخته که هیچکس انتظار آن را نداشت. هرچند که هر سال با فرا رسیدن فصل تابستان و اتمام دوره تحصیلی مدارس، جابه جایی و نقل مکان مستأجران و به تبع آن اجاره بها بیشتر میشود. بخشی از این رشد افسارگسیخته اجاره بها در تهران و حتی شهرستانهای دیگر کشور مربوط به زیادهخواهی صاحبان ملک میشود. بهطوری که رشد قیمت هر متر واحد مسکونی کمتر از میزان رشد اجاره بهای هر متر است. حتی شرایط به گونهای است که اکنون در تهران خانههایی با یک دوم یا یک سوم قیمت رهن و اجاره داده میشوند. اما چرا؟ چه چیزی این توان را به صاحبان ملک میدهد که بتوانند در شرایط رکودی بازار مسکن به نوعی گرانفروشی کنند؟
مصطفی بهزاد فر، استاد دانشگاه علم و صنعت و کارشناس شهرسازی این نقص در بازار مسکن کشور را ناشی از برهم خوردن تعادل میان عرضه و تقاضای مؤثر مسکن و طمع صاحبخانهها در بازار راکد مسکن میداند. او به بررسی وضع بازار پرداخت و گفت: در حال حاضر میزان خانههایی که اجاره داده میشود، کمتر از میزان تقاضا برای اجاره مسکن است و این موضوع باعث شده تا بازار مسکن اجارهای جولانگاه مالکان شود.
بهزاد فر عقیده دارد که میان عرضه و تقاضای این بخش حدود یک میلیون و 600 هزار واحد فاصله است و اگر قرار باشد تعادل به بازار مسکن اجارهای بازگردد باید این تعداد تأمین شود.
2.5 میلیون مسکن خالی به قصد سرمایه گذاری
در ایران نزدیک به 2 میلیون و 500 هزار واحد مسکن خالی وجود دارد که خریداران آنها هدفی جز سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول خود نداشتهاند. یعنی تمایلی به اجاره دادن آن ندارند و از این نظر این دسته جزو تقاضای مؤثر مسکن نیستند و نمیتوانند تأثیری بر عرضه و تقاضای مؤثر مسکن داشته باشند. منظور از تقاضای مؤثر این است که مسکن مستقیماً به دست مصرفکننده آن برسد. استاد دانشگاه علم و صنعت در این باره با اشاره به اینکه در این بخش مسکن نقش یک کالای بدون ریسک و تأثیرناپذیر از تورم را بازی میکند؛ اظهار کرد: ما نمیتوانیم با اتکا به این تعداد مسکن خالی انتظار مهار رشد اجاره بها را داشته باشیم. چراکه این مالکان هدف عرضه مؤثر در بازار مسکن را ندارند.
مسکن مهر یکی از طرحهایی بود که در دولت احمدینژاد برای حل مشکلات بخش مسکن به اجرا درآمد. اما متأسفانه این اتفاق به بدترین شکل ممکن و با پایینترین سطح کیفی اتفاق افتاد و گرفتاریهای بسیاری را برای دولت و خریداران در پی داشت. دولت یازدهم تمام تلاش خود را برای تکمیل واحدهای باقی مانده مسکن مهر انجام داد تا بتواند از این طریق باری را از دوش اجاره نشینها بردارد. اما جانمایی غلط، رابطه مالی معیوب و هزاران مشکل دیگر باعث شد که با وجود سرمایه گذاریهای عظیم دولتی، طرح به نتیجه مطلوب نرسد.
بهزاد فر با اشاره به مشکلات طرح معیوب مسکن مهر 3 راهکار علمی برای رفع مشکلات بازار مسکن در بخش اجاره را عنوان کرد. به عقیده این کارشناس شهرسازی دولت دوازدهم باید این 3 راهکار که در تمام دنیا نتیجهبخش بوده است را در دستور کار خود قرار دهد تا رشد اجاره بها را مهار کند. او در این باره اظهار کرد: مسکن اجتماعی، اجاره به شرط تملیک و مسکن حداقلی 3 راه حل مشکل بازار مسکن است.
بهزادفر ادامه داد: در ایران همیشه نخستین راهکار پیشنهادی ساخت و ساز است. اما در دنیا روال کار این گونه نیست. دولتها به مردم تسهیلاتی را برای مسکن اجتماعی میدهند، یا نهادهای مالی با قدرت خانههایی را میسازند و بین 48 ماه تا 30 سال اجاره به شرط تملیک میدهند، یا خانههایی را دولت میسازد و برای تعدیل بازار اجاره میدهد. اکنون ایران نیز باید این برنامه را در دستور کار خود قرار دهد.