به گزارش باشگاه در و پنجره و نما
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، کلام و ادبیات و ما پر است از شعارها و جملات رنگارنگ و زیبایی چون «کتاب؛ یار مهربان»، «کتاب؛ غذای روح» و ... اما در عمل سرانه مطالعه ما در آمارهای جهانی همچنان پایین و اهمیت کتاب و کتابخوانی در نظر و عمل مان کمرنگ است.
پیشتر و قبل از سخت شدن شرایط اقتصادی و مطرح شدن مسائلی چون گرانی نرخ کاغذ، قاچاق کتاب و ... وضعیت کتابخوانی در ایران وضعیت جذابی نداشت. امروز هم بر اساس آمارهای جهانی ایران وضعیت خوشایندی در کتاب و کتابخوانی ندارد. اگر در کشورهای پیشرفته و مترقی هنوز هم در خیابان و مترو و مکان های عمومی و خصوصی مردم کتاب به دست دارند و می خوانند، ما هم در همه فضاهایمان تلفن همراه به دست داریم و می خوانیم و می خوانیم اما چه چیزی را؟
** اقتصاد آشفته فرهنگ را ضعیف می کند
آنچه به ویژه برای ناشران در چنین شرایطی، سخت و آزاردهنده است و بسیاری از آنان را در همین مدت اخیر مجبور به خروج اجباری از کار یا ورشکستگی کرده، افزایش روز افزون قیمت کاغذ و سایر تجهیزاتی بوده که بر اساس نوسانات قیمت ارز دائما تغییر کرده و بلاتکلیفی و فشار اقتصادی را به آنان تحمیل کرده است.
«علی احمدی» مدیر «نشر هِزار کرمان» (نام کوهی است) که منتشر کننده آثاری با محتوای تاریخ و ادبیات، سیاست و فرهنگ و زبان های ایرانی است در این باره به پژوهشگر ایرنا گفت: ما سعی کردیم که تعداد تیراژ را از هزار نسخه برای 85 میلیون آدم کم نکنیم ولی واقعیت ها دارند خودشان را به ما تحمیل می کنند و ما ناچار به کاهش همین تیراژ هزارتایی هستم. چون هم قیمت کتاب به شدت بالا رفته و هم فروش پایین آمده است.
به گفته او، روز به روز تعداد آدمهایی که نیاز به کتاب احساس می کنند کمتر و مشکلات ما بیشتر می شود. کتاب های آماده چاپ ما در زمانی طولانی تر به چاپ می رسند و منتظر بودجه و حتی اخیرا منتظر کاغذ برای چاپند. فروش کتاب به صورت تصاعدی پایین آمده و البته هزینه ها چندصد درصدی بالا رفته است.
احمدی افزود: در دی ماه گذشته کاغذ بندی 60 هزار تومان بود، در فروردین امسال تا 200 هزار تومان هم رفت، مجددا پایین آمد و ماه گذشته خود من بندی 150 هزار تومان خریدم. حالا شما فکر کنید که ما چند درصد می توانیم قیمت را بالا ببریم؟ الان قیمت های جدید که می آید وحشتناک است و خود من به عنوان خریدار بعید می دانم حتی اگر نیاز هم داشته باشم، بتوانم از کتابفروشی کتاب بخرم و این واقعیت جامعه است. از این به بعد معلوم نیست با چه امکاناتی، برای چه کسی و چطور کتاب را چاپ کنیم.
** فرهنگ کتابخوانی مهمتر از کتابخوانی
به گفته مدیر نشر هِزار کرمان، در ایران جمله ای مد شده است که ما باید در همه زمینه ها فرهنگ سازی کنیم و بنا را بر این می گذارند که اینجا بر و بیایان یا در حد قبایل ابتدایی بوده، در صورتی که اینجا فرهنگ داشته، کتاب و کتابخوان هم داشته اما سوء مدیریت و این که معلوم نیست چه کسی می خواهد مسائل کتاب را حل کند، ما را به اینجا رسانده است.
«واقعیت این است که در نظام آموزشی ما روز به روز نیاز به کتاب کمرنگ تر می شود. در نتیجه دانشجو عادت نمی کند که به سمت کتاب برود و نهایتا جزوه می نویسد. سراغ دارم استادی را که قضیه را جدی گرفته و بر کتاب تاکید داشته اما دانشجویان اعتراض به سختگیری کرده و از کار برکنارش کرده اند. استاد هم ترجیح می دهد برای حفظ کارش به همان روال جزوه نویسی ادامه بدهد. مگر چند درصد متن در جزوه است؟ »
وی اظهار داشت: در دانشگاه های برتر دنیا که ما مدعی هستیم می خواهیم به سطح آنها برسیم، استاد فقط راهنمایی کرده و منبع معرفی می کند. دانشجو می رود کتاب ها را پیدا می کند، می خواند و می آید در کلاس بحث می کند. به همین خاطر است که در آنجا زیست شناس، زیست شناس بار می آید، فیلسوف، فیلسوف می شود و کسی که فیزیک می خواند، فیزیکدان می شود. اما در ایران در نهایت حجم زیادی از مطالب حفظ شده برای شب امتحان حاصل می شود و بعد از آن دیگر این که چقدر این دروس و علم به کار بیاید، نامعلوم است.
** فرهنگ نباید سلیقه ای شود
این ناشر گفته های خود را چنین ادامه داد: نهاد کتابخانه عمومی کشور را ببینید که به عنوان نهاد پایه قرار است کتابخانه های کل کشور را تغذیه کند، اما در ده سال گذشته از چه ناشرانی کتاب خریده است. دلبخواهی از هر انتشارتی که بخواهند کتاب می گیرند و به هر میزانی هم که دلشان بخواهند می گیرد و به هیچ کسی هم پاسخگو نیستند. در ده سال گذشته اگر سری به یکی از کتابخانه های عمومی بزنید، می بینید چه چیزی وارد این کتابخانه ها شده است. این که در کتابخانه های دانشگاهی چه چیزی خریده می شود یا در کتابخانه های سرای محلات و فرهنگسراها. این ها یک سری کتاب های محدود از ناشران مشخص و با موضوعاتی خاص می خرند.
وی افزود: ماجرا این است که بیشتر مسوولان خرید برای این که خودشان را گرفتار نکنند به طرف کتاب های مذهبی می روند که کسی جرات نکند بگوید چه خریده ای. یک مقداری هم علوم پایه است و یک مقدار هم کتاب هایی است که بچه های مردم برای درس خواندن لازم دارند و فرهنگ زبان فارسی، انگلیسی، روسی و غیره . یعنی خودشان را با اندیشه و تفکر درگیر نمی کنند.
«فرهنگ کتابخوانی زمانی پیش می رود که ما به این فهم که مسائل و مشکلاتی داریم، برسیم. برای آن باید از توان و خرد جمعی و عمومی کشور استفاده کنیم. اما گر بنا را بر این بگذاریم که پاسخ همه مشکلات را می دانیم و کسی کتاب لازم ندارد، وضعیت همین است که هست و متاسفانه در عمل این گونه شده است»
**فرهنگ را تعطیل نکنیم
«رضا حاجی آبادی» مدیر مسوول «انتشارات هزاره ققنوس» و بانی اصلی طرح نذر کتاب که در حرکتی جالب توجه، ایده ارتقای فرهنگ کتابخوانی با تلفیقِ سنت نذری در فرهنگ اسلامی- ایرانی را مطرح و اجرا کرده است درباره اوضاع کتاب و نشر به پژوهشگر ایرنا گفت: حال کتاب خوب نیست، همانطور که حال فرهنگ ما خوب نیست و حال خود مردم و اقتصاد خوب نیست. اوضاع نشر به خاطر بحث کاغذ به هم ریخته است. بحث قاچاق کتاب وجود دارد و همین اواخر بود که خیلی از این کتاب های قاچاق را گرفتند. دوستانی که در ایران در حوزه نشر، کتاب و کتاب خوانی هستند به نوعی لحظات آخرشان را می گذرانند و نفس های آخرشان را می کشند. ما همه چشم امیدمان به آینده است.
حاجی آبادی در توضیح این که چرا به رغم شعارهای جذاب کتاب و کتابخوانی، هنوز هم خواندن کتاب به یک عادت مفید در ایران تبدیل نشده است گفت: مشکل ما در کشور این است که تصمیم گیران در حوزه های مختلف سیاسی و اقتصادی و ... و حتی مردم عادی آموخته اند اولین چیزی را که در مسائل اقتصادی فنا کنند فرهنگ باشد. در نتیجه اولین چیزی که تعطیل می شود فرهنگ است.
وی افزود: نگاه کنید به بحث آلودگی هوا، به جای این که اولین چیزی را که تعطیل می کنیم کارخانه های آلاینده باشند، مدارس و دانشگاه ها را تعطیل می کنیم. احساس می کنم همه ما این گونه آموخته ایم فرهنگ خیلی اهمیتی ندارد پس فعلا تعطیلش کنیم و بعد به آن برمی گردیم. در صورتی که همه دنیا در همه شرایط بد اقتصادی و جنگ و ... هیچ وقت فرهنگشان را تعطیل نکردند. حوزه فرهنگ جزو حوزه هایی اساسی است که متاسفانه در مسائل اقتصادی فنا می شود و آسیب هایش خیلی بیشتر از سایر مسائل است و مردم و مسوولان دیر متوجه آن می شوند.
«کاش روزی برسد که ما کمی به خودمان بیاییم و هیچ وقت فرهنگمان را تعطیل نکنیم و از فرهنگ، کتاب، دانش، آموزش و آگاهیمان مثلا برای خورد و خوراک یا پوشش و مسکن خود نزنیم»
**استمرار؛ شرط اصلی به ثمر رسیدن فرهنگ
حاجی آبادی در پاسخ این پرسش که چرا به رغم اهمیت فرهنگ کتابخوانی و آگاهی مسوولان از این مساله، همچنان در این زمینه ضعیف هستیم پاسخ داد: چون معمولا دوره مدیریتی در ایران کوتاه است و در همین دوره کوتاه هم برخی مدیران یاد گرفته اند که آمار نمایی کنند. البته این آمارهایی که ارائه می دهند دروغ نیست. مثلا در گزارش عملکرد در مورد کتاب، تعداد عنوان کتاب چاپ شده را ارائه می دهند نه تیراژ آن را، یعنی آن بخشی را ارائه می دهند که معمولا برجسته است. گاهی اوقات اگر یک کارشناس پشت این داستان باشد و بتواند این مساله را نقض کند، می گوید که افزایش تعداد عنوان کتاب، یکی از ضعف های مدیریتی خواهد بود زیرا تعداد کتابی که عناوین آن زیاد است و تیراژش کم، در نهایت هیچ تاثیری نخواهد داشت.
بانی نذر کتاب در خاتمه پیشنهاد کرد: مهمترین کاری که ما می توانیم در این زمینه انجام دهیم، همانطور که در شعارها می گوییم، کارهای فرهنگی را به اصحاب فرهنگ بسپاریم و مدت زمان کاری که اصحاب فرهنگ می کنند باید طولانی مدت باشد. کار فرهنگی را نمی توان یک شبه انجام داد. شما باید یک دوره برنامه ریزی حداقل ده ساله داشته باشید و تازه بعد از آن آهسته آهسته نتیجه را می بینید. در نتیجه ثبات مدیریتی و کارهای ریشه ای در حوزه فرهنگ مهم است. بعد از آن هم دادن آگاهی و صادق بودن با مردم.
پژوهش.س.ب**9279