به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، خبر قتل آزیتا زن جوان در سال 86 به مأموران کرج داده شد. همسایههای این زن به پلیس گزارش دادند در خانه آزیتا باز است و جسدش هم در خانه افتاده است. مأموران بلافاصله تحقیقات خود را آغاز کردند و مشخص شد آزیتا چند سال قبل عاشق جوانی به نام مهران شد و بعد از ازدواج برای زندگی به کرج آمد.
برادر آزیتا که برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی رفته بود، به مأموران گفت: سه سال قبل خواهرم عاشق مهران شد و تصمیم گرفت با او ازدواج کند. فاصله طبقاتی ما خیلی زیاد بود و ما با این ازدواج مخالف بودیم؛ به همین خاطر به او اجازه ازدواج ندادیم اما خواهرم برای ازدواج با مهران از خانه فرار کرد و بعد هم به عقد مهران درآمد. ما پدر نداشتیم و آزیتا هم بچه آخر بود. به همین خاطر مادرم از ما خواست خواهرمان را ببخشیم و او را تنها نگذاریم. ما هم قبول کردیم و با خواهرمان آشتی کردیم. در این مدت هم به خانه خواهرم رفتوآمد میکردیم. مدتی بعد خواهرم باردار شد و دختری به دنیا آورد. یک روز که برای دیدار دختر خواهرم رفته بودم، متوجه شدم آزیتا و مهران اختلافات شدیدی با هم دارند. وقتی درباره این موضوع با خواهرم صحبت کردم، او گفت مدتی بعد از ازدواجش متوجه اشتباهش شده اما چون از خانه فرار کرده بود، موضوع اختلافش با مهران را به ما نگفته و از او جدا نشده بود. خواهرم را نصیحت کردم و گفتم کمی با شوهرت سازگار باش؛ حالا تو بچه هم داری و باید کمی تحمل کنی.
این مرد در ادامه گفت: مدتی از این ماجرا گذشت و من متوجه شدم اختلافات آنها شدیدتر شده تا اینکه به من خبر دادند خواهرم به قتل رسیده است.
بعد از گفتههای این مرد و با توجه به شکایت برادر مقتول، تحقیقات برای پیداکردن مهران آغاز شد. پلیس زمانی که سراغ خانواده مهران رفت متوجه شد این مرد بعد از قتل همسرش دختر هشتماههاش را به خانه خواهرش برده و سپس متواری شده است. خواهر مهران گفت: من نمیدانم دقیقا چه اتفاقی افتاده است. برادرم دخترش را به خانهام آورد و از من خواست از بچه مراقبت کنم. او گفت همسرش آزیتا مدتی نیست. من هم فکر کردم شاید آزیتا و برادرم دعوا کردهاند و آزیتا به خانه مادرش رفته است اما حالا متوجه شدم او آزیتا را کشته است؛ من نمیدانم برادرم کجاست».چند ماه بعد از آغاز تحقیقات، مأموران مرد جوان را در یکی از شهرهای غربی کشور شناسایی و دستگیر کردند.
مهران به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: من و آزیتا عاشق هم بودیم و به همین خاطر همهچیز را به جان خریدم و با آزیتا ازدواج کردم اما بعد از اینکه به کرج آمدیم و زندگیمان را شروع کردیم، اختلافات ما شروع شد. مدتی بهانهگیری میکرد که چرا سر کار نمیروی و بعد هم از اینکه درآمدم کم است، ناراحت بود؛ بچهدار هم شده بودیم و نمیتوانست بچه را رها کند و هر روز عصبیتر میشد تا اینکه شب حادثه ما با هم دعوا کردیم و من خانه را ترک کردم. صبح به خانه برگشتم تا پتو بردارم و به سر کار بروم، چون من نگهبان بودم و شبها سردم میشد. زنم در را باز نکرد. خودم کلید داشتم؛ در خانه را باز کردم و وارد خانه شدم؛ به محض اینکه من را دید فحاشی کرد و بعد هم به سمت من حمله کرد. خیلی عصبانی شدم؛ کارد آشپزخانه را برداشتم و او را با چاقو زدم. به صورتم چنگ انداخت و با ناخنهایش دستها و صورتم را زخمی کرد. وقتی با چاقو او را زدم، روی زمین افتاد. به خودم آمدم؛ خیلی ترسیده بودم. بلافاصله از خانه خارج شدم و دخترم را هم با خودم بیرون آوردم و بچه را به خواهرم سپردم.
متهم گفت: به غرب کشور رفتم تا شغلی برای خودم پیدا کنم و بچهام را پیش خودم ببرم که دستگیر شدم.
مرد جوان گفت: من زنم را دوست داشتم و ما زندگی را عاشقانه شروع کردیم اما بعد از ازدواج متوجه شدم او خیلی عصبی و تندخوست. او سر هر مسئله کوچکی از کوره در میرفت و با من دعوا و فحاشی میکرد. او چندینبار به محل کار من آمد و فحاشی و داد و فریاد کرد و آبرویم را برد. حتی کار به جایی کشیده بود که کارفرما میخواست من را اخراج کند.
بعد از گفتههای متهم و صدور کیفرخواست پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم با درخواست قصاص از سوی مادر همسرش روبهرو شد. در جلسه رسیدگی به پرونده بعد از اینکه نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی کرد، مادر مقتول از طرف خودش و بهعنوان قیم نوهاش درخواست قصاص را مطرح کرد و خواستار مجازات دامادش شد. مهران هم اعلام کرد از کرده خودش پشیمان است و درخواست بخشش دارد اما اولیای دم حاضر به گذشت نشدند و رأی بر قصاص صادر شد. تا اینکه مدتی قبل بعد از فوت مادر مقتول، خواهران و برادران آزیتا بهعنوان ورثه مادرشان در دادگاه حاضر شدند و اعلام کردند حاضر هستند به خاطر خواهرزادهشان اعلام گذشت کنند. از آنجایی که دختر آزیتا هم به سن شرعی رسیده بود، او نیز از پدرش گذشت کرد. روز گذشته جلسه رسیدگی به اتهام مرد همسرکش به خاطر اخلال در نظم عمومی و با شکایت دادستان برگزار شد و متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم مورد محاکمه قرار گرفت. او یک بار دیگر اتهام را قبول کرد و از دادگاه خواست او را ببخشند. با پایان جلسه رسیدگی قضات شعبه 4 وارد شور شدند و متهم را به 10 سال حبس با توجه به ایام بازداشت محکوم کردند. بهاینترتیب متهم بهزودی آزاد میشود.