نرخ بالای مالیات با توجه به رکود در صنایع یکی از موانع حرکت چرخ های اقتصادی است، اما این موضوع بهتنهایی مانع رشد صنعت نیست و علاوه بر آن ضعف هایی هم در ارتباط ضعیف صنعت با دانشگاه و همچنین وضع قوانین مالیاتی غیرشفاف و نرخ بالای تسهیلات برای صنعت در مجموع از جمله موانع محسوب میشود. برای حل این موانع و مشکلات تنها قانونگذاری کافی نیست بلکه حمایت بانکها و اشخاص حقیقی و هموارسازی مسیر جذب سرمایه و ایجاد حلقه ارتباطی با دانشگاه و به روز کردن توان علمی کشور مطابق با نیاز کشور هم نیاز است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان؛ آلبرت بغوزیان،کارشناس اقتصادی میگوید: « ارائه دانش لازم سبب میشود تولیدکننده خرد نقش بیشتری را در اشتغالزایی و رونق تولید ایفا کند.»
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس از کاهش پنج واحددرصدی مالیات بر عملکرد در نیمه دوم سال و در قالب طرح دو فوریتی از ۲۵درصد به ۲۰درصد خبر داده است و عقیده دارد با این رویکرد در نظام مالیاتی از مصرف بیشتر مالیات گرفته میشود و به تولید بیشتر کمک میشود، این موضوع چه میزان در حمایت از تولید اثرگذار خواهد بود؟
با تولید نباید اینگونه رفتار شود، تولید کننده باید از تولیدات خود راضی باشد و باید سبب رضایت مصرفکننده شود و با نگاه به خواسته مصرف کننده به تولیدات خود توجه داشته باشد و نباید با زیرپا گذاشتن صداقت تولیداتی بیکیفیت را وارد بازار کند و نباید پس از مدتی بدون انجام تستهای استاندارد، با بستهبندیهای ناسالم و با هزینه تولید کمتر کالایی نامرغوب تولید کند و سبب نارضایتی مصرفکننده شود و آنچه که مهم است این است که باید کالای مرغوب تولید کند. همچنین تولیدکننده خواهان حمایت از سوی دولت است، که میتوان به حمایت مالیاتی، تامین مواد اولیه ارزان و تامین مالی ارزان اشاره کرد. وقتی تولیدکننده برای گرفتن وام به بانکها مراجعه میکند و شاهد شرایط نامناسب برای پرداخت اقساط و نبود اعتماد از سوی بانک برای ارائه تسهیلات است، نمیتوان انتظار حمایت از تولیدکننده را داشت، در اصل این پنجدرصد نمیتواند هیچتاثیری بر عملکرد تولیدکننده داشته باشد، چرا که تولیدکننده برای جذب سرمایه باید تولیداتی مرغوب و از حمایت کافی و مطلوب برخوردار باشد. بهنظر من راه درست برای حمایت از تولیدکنندگان ایجاد شرایط مساعدتری برای سرمایهگذاری بانکها و اجبار به ترک بانکها و موسسات مالی از فرآیند بنگاهداری و ایجاد شرایط سرمایهگذاری با نرخ مساعدتر برای تولیدکننده و در کنار این موضوع ایجاد مشوق های مناسب برای اشخاص حقیقی برای سرمایهگذاری در صنعت است.
همچنین اخیرا رئیس کمیسیون اقتصاد از اصلاح مالیات بر ارزش افزوده در کمیسیون اقتصادی خبر داده است، این قانون دارای چه اشکالاتی بوده و چه مشکلاتی ایجاد کرده بود؟
آنگونه که سازمان مالیاتی با مبهم سازی اصول سبب پیچیدگی در بخش مالیات بر ارزش افزوده شده است، این مساله پیچیده نیست. آن بخش از مالیات و سودی که توسط تولید کننده به نام ارزش افزوده به دولت داده میشود، نمیتوان با کاهش قیمت تمام شده طوری جبران کرد که قیمت کالا افزایش پیدا نکند. البته نرخ مالیات بر ارزش افزوده در کشور نسبت به دیگر کشورها پایین است، اما وصول آنطوری است که اکثرا تلاش بر فرار از مالیات دارند و یا نمیتوانند مالیات حقیقی را پرداخت کنند. سوال اینجاست که زمانی که نرخ مالیات بر ارزش افزوده در جلسه مربوطه تعیین میشده، کسی از این نرخ شکایت نکرده و گفته نشده این نرخ ضد تولید است؟ و آیا بر نظرات موافق و مخالف در این جلسات بحثی صورت نگرفته است؟ یعنی باید سالی به این نام مشخص شود تا دولت، قانونگذار و وزارتخانهها برای حمایت از این بخشها اقدام کنند؟ این حمایت باید بهصورت منطقی و متوالی صورت گیرد. برخی تولیدکنندگان بهواسطه این حمایتها از قدرت چانهزنی برخوردار هستند و برخی خیر و این سبب اجحاف میشود. این عدالت مالیاتی است که برقرار نیست و صرفا افرادی که نفوذ داشتهاند از این حمایت بهرهمند میشوند. بر همین اساس شاهد نارضایتی برخی تولیدکنندگان در عرصه تولید هستیم و در چنین شرایطی است که تولیدکننده توان تولیدی که مدنظر مسئولان باشد ندارد.
در حمایت از تولید و تولید کننده چه موارد دیگری باید پیشبینی شود؟
یک سری از هزینهها به فناوری و دانش آن رشته مربوط است، بنابراین در کشور یک کانال ایجاد شود تا تمام تولیدکنندگان بتوانند نسبت به هر رشته به آن دسترسی پیدا کنند و آخرین دستاوردهای آن رشته را از لحاظ بحث آزمایشگاهی، پایداری و ساخت نمونه اولیه در مراکز دانشگاهی بررسی کنند تا با کمترین هزینه این دانش و یا فناوری در اختیارشان قرار گیرد. زمانی که تولیدکنندگان از این مسائل محروم هستند و در جایی ارائه نمیشود معمولا از کارخانههای بزرگ عقب میافتند. درصورتی که اگر این مسائل اتفاق بیفتد، سبب میشود تولیدکننده خرد نقش بیشتری را در اشتغالزایی و رونق تولید ایفا کند. اساسا ضعف بزرگی در حلقه ارتباطی بین دانشگاه و صنعت وجود دارد که در هیچیک از اتاق های فکر طرحی برای آن ارائه نشده و این ضعف هر روز پررنگ تر میشود، باید برای حل این موضوع راهکاری اندیشه کرد و با جبران این حلقه و ایجاد محرکهای اقتصادی سرمایه و دانش را به سمت بازار صنعت روانه کرد. اگر چرخه تولید در کشور حرکت کند نتیجه آن رشد اقتصادی قابل اتکا و افزایش درآمد ناخالص و در نتیجه رونق اشتغال و ایجاد فضای مناسب در کشور برای تحقق برنامههای اقتصادی است.