به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، اشتباهات مرتبط با آب در این کشور، فراوان بودهاند و میتوان آنها را در هر سطحی مشاهده کرد. کیپتاون هیچ برنامه جامع و بلندمدتی برای انطباق منابع آبی خود با جمعیت در حال رشدش نداشت. هیچ برنامه رسمی، تولید محصولات کشاورزی کمآببر یا استفاده از فناوریهای صرفهجویی در آب را تشویق نکرد. تنها 5 درصد از فاضلاب و پسابهای این کشور به مصارف صنعتی یا آبیاری گیاهان رسید. آب ارائه شده به مشترکان کیپتاون شاید دههها است که رایگان یا مشمول یارانههای قابل توجه دولت است و به این صورت، هیچ انگیزه اقتصادی برای صرفهجویی مشترکان وجود ندارد. اما جالبتوجهتر از همه این موارد، آن است که مسوولان آفریقای جنوبی، هیچگاه به ساخت مراکز نمکزدایی برای شیرین کردن آب اقیانوس، اقدام نکردند؛ آن هم در شرایطی که این شهر در کنار یک ساحل طولانی قرار گرفته و اقیانوس آرام جنوبی در آغوشش است.
با این حال، حتی برای مشکل آفریقایجنوبی هم راهحلهایی وجود دارد. این کشور باید چشم خود را به تجربه جهانیان بیندازد تا مدیریت آب را حتی با وجود کمبود شدید آن و در خشکسالیهای طولانی بیاموزد. برخی سیستمها در این زمینه تجربیاتی را به دست آوردهاند.
چالش پرآب نگه داشتن بیابانهای خشک، دغدغه ذهن بسیاری از آنها شد. در اوایل دهه 60 میلادی 2 برنامه آبی شروع شد که بیشتر شبیه داستانهای علمی-تخیلی بودند. با توجه به آنکه آب مورد استفاده به وسیله دوشهای حمام، ماشینهای ظرفشویی و دستشوییها قابل پیشبینی بود، یک شبکه فاضلاب گسترده در تمام سرزمینهای اشغالی ایجاد شد که به عنوان یک منبع جایگزین بزرگ برای آب به شمار میرفت.
تا اوایل دهه 1980جمعآوری و تصفیه فاضلاب و پساب تبدیل به اقدامی روتین در سرزمینهای اشغالی شد و دولت یک شبکه آبی موازی ایجاد کرد که پسابهای تصفیه شده را به مزارع این کشور انتقال میداد. امروزه، 90درصد از فاضلابها و پسابهای آن منطقه بهطور کامل تصفیه میشوند و پس از پاکسازی کامل، به مصرف کشاورزی میرسند.
از منظر مقایسه، باید به این نکته اشاره کرد که در اسپانیا (که دومین کشور جهان از نظر بازیافت و تصفیه فاضلاب و پساب است)، تنها 17درصد از پسابها دوباره استفاده میشوند. این رقم در ایالاتمتحده امریکا بسیار کمتر است. دومین برنامه بزرگ آبی نیز در سال 1960 شروع شد. این برنامه، نمکزدایی آب دریا و استفاده از آن در بخشهای مختلف بود. در آن زمان، یک واحد نمکزدایی آزمایشی توانست یک مترمکعب آب (1000 لیتر) را با 14 دلار، نمکزدایی کند اما هماکنون همین میزان آب را با 50 سنت نمکزدایی میکند و به عبارتی هزینه نمکزدایی و شیرینسازی آب دریا را 28 مرتبه کمتر کرده است. فرآیند کنونی نمکزدایی آب دریا به صورت فیزیکی انجام میشود. با عبور دادن آب دریا از روزنههایی که حدود
0.5 نانومتر عرض دارند، تمام مواد نامحلول در آب (از جمله نمک)، به دام میافتند و آب باقیمانده، کاملا شیرین خواهد بود. در حقیقت، آب حاصل از این فرآیند، به حدی شیرین و پاک است است که باید مقداری املاح معدنی به آن اضافه شود.
این 2 فناوری به تنهایی میتوانند مانع از آن شوند که بحران دیگری مشابه با بحران کیپتاون در جهان تکرار شود و حتی اگر تا این اندازه اثربخش نباشند، وقوع چنین بحرانی را به تعویق خواهند انداخت. البته هر دوی این فناوریها گرانقیمت هستند و گاهی برای کشورهای کمدرآمد قابل استفاده نیستند.
در حال حاضر، کشورها بهطور متوسط 70درصد از آب شیرین خود را صرف تولید غذا میکنند. در این میان، کشورهایی که در مصرف آب، بهشدت ناکارا هستند (مانند مصر، اتیوپی و ایران) تا 95درصد آب شیرین خود را در کشاورزی صرف میکنند. در چنین شرایطی، استفاده از آبیاری قطرهیی میتواند نسبت مصرف آب در بخش کشاورزی را بهشدت کاهش دهد. استفاده از آبیاری قطرهیی، علاوه بر آنکه تنها به اندازه نیمی از روشهای سنتی آبیاری، آب مصرف میکند، میتواند میزان تولیدات کشاورزی را افزایش دهد.
در این شیوه آبیاری، میتوان کودهای مایع را هم بهصورت قطرهیی استفاده کرد تا آلودگی آبهای سطحی به کمترین میزان خود برسد. در هر دو کشور هند و چین که در سالهای اخیر، سیستم آبیاری قطرهیی را بهطور گسترده استفاده کردهاند، هم میزان تولیدات کشاورزی افزایش یافته و هم آلودگی آبهای سطحی به وسیله کودهای سنتی، محدود شده است. هند، وامها و یارانههایی برای کشاورزان فراهم ساخته تا آنها برای اقتباس سریع آبیاری قطرهیی، انگیزه کافی داشته باشند. از دیگر راههایی که کشورهای درگیر بحران آب، در مصرف آب صرفهجویی میکند، جلوگیری از هدررفت آن است. در سراسر جهان، شبکههای آب، حدود 30درصد از آب انتقالی خود را از دست میدهند که این موضوع بهدلیل شکستگی و نشتی در لولهها و همچنین نوسان در برق شبکههای آب است. اما در این روش در برخی سیتمهای پیشرفته یکی از اولویتهای آبی خود را کاهش نشت و هدررفت آب از طریق نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه تعیین کرده باشد.
به این صورت، پیش از آنکه لولههای انتقال آب نیازمند تعمیرات اضطراری شوند، نسبت به تعمیر یا تعویض آنها اقدام میشود. در حال حاضر، میزان اتلاف در شبکه آب تحت کنترلشان کمتر از 10درصد است که از دلایل آن باید به استفاده از الگوریتمی برای پیشبینی محل آتی شکستگی و نشت، ابزارهای تعمیر لولههای زیرزمینی و استفاده از ابزاری سونارمانند برای شناسایی روزنههای کوچک قابل رشد، اشاره کرد.
اینکه اینها توانسته در مدیریت آب، به خوبی عمل کند و الگوی خوبی برای کشورها باشد، ناشی از هیچکدام از اقداماتی نیست که در بالا بیان شدند؛ بلکه دلیل اصلی آن، طیف گسترده فعالیتها و یکپارچهسازی آنها است که بهرهوری در مصرف آب را به بیشترین حد ممکن رسانده است. اما خارج از فضای فناوری نیز، دولت 3 رویه خاص و اثرگذار را همواره در دستور کار خود داشته است.
نخست آنکه متخصصان و نه سیاستمداران، سیاستهای آبی را تدوین و تعیین میکنند. برجستهترین مقامات در حوزه آب (که کمیسیونر آب خوانده میشود و بر تمام مقامهای آبی نظارت میکند)، پس از انتخاب به وسیله یکی از وزرای کابینه، به مدت 5 سال خدمت میکند. این مقام مسوول، تمام تصمیمگیریهای مرتبط با آب را انجام میدهد. نیروهای کارِ در اختیار او نیز، بهطور کامل از افراد باتجربه و بامهارت هستند که از مداخلات سیاسی رایج در دیگر نقاط جهان، مصونیت دارند.
مورد دوم آن است که تمام ساکنان باید هزینههای تامین، انتقال و پاکسازی آب را به دوش بکشند. در حوزه آب، هیچ یارانهیی پرداخت نمیشود. با این رویکرد، نهتنها از دیدگاه نظری، مصرفکنندگان نسبت به آب مصرفی خود، محتاطتر هستند، بلکه از فناوریهای جدید و کمهزینهیی نیز که بتواند موجب صرفهجویی در آب شود، استقبال میکنند. این وضعیت، به شکلگیری یک حلقه مطلوب از اختراعها و نوآوریهاییهایی منجر میشود که بهطور مرتب، کارایی بیشتری در بخش آب به دنبال خواهند داشت.
در نهایت، احترام به آب و حفاظت از آن را در فرهنگ خود نهادینه ساخته است. کودکان از همان دوران مهدکودک درباره کارایی آب، میآموزند. سازمان ملل متحد پیشبینی کرده که تا سال 2025، تا حدود دو سوم از جمعیت جهان، در شرایط تنش آبی زندگی خواهند کرد. با تغییر اقلیم، رشد جمعیت و رشد ثروت، احتمالا میزان تقاضای آب در سالهای پیشرو بهشدت افزایش خواهد یافت. افزایش قیمت مواد غذایی، ناآرامیهای اجتماعی، ورشکستگی برخی از کشورهای شکننده و حتی مهاجرتهای گسترده و تغییرات اساسی در نظم جهانی، میتوانند نتایج چنین وضعیتی باشند. اما همانطور که تجربه نشان میدهد، نیازی نیست که هیچکدام از این اتفاقات، رخ دهد.