به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تبیان، پدر و مادرها دلشان نمی خواهد نوجوانشان به این زودی ها در وادی عاشق شدن بیفتد و با جنس مخالف ارتباط داشته باشد. اگر هم متوجه احساس عاشقانه فرزندشان شوند تلاش می کنند آن را انکار کنند یا جلوی هر گونه رابطه ای را بگیرند اما این انکار و اجبار خطرناک است و نتیجه ی عکس خواهد داشت.
از نوجوانی به عنوان دوره بحران نام برده شده است؛ پس ابتدا مطالعه ای در مورد ویژگی های عاطفی – شناختی و جسمی نوجوانان داشته باشید تا با آشنایی از این دوران، نوجوان خود را بیشتر بشناسید. آنگاه خواهید دید بسیاری از رفتارهایی که ما را می رنجاند، شرایط طبیعی این دوره است و نیازمند صبر و مهربانی ما می باشد.
بدلیل سرعت بالای رشد در این دوره بویژه در حوزه جنسی، نوجوان گرایش به شناخت به جنس مخالف نموده و در این مورد احساس پیدا می کند، احساساتی که بیشتر از آنکه جنبه عقلانی داشته باشد جنبه احساسی و گرایش به تجربه دارد، به هیمن دلیل علاقه مندی به رمان ها و فیلم های عاشقانه و کنجکاوی های جنسی شروع می شود.
نوجوان به مقتضای تغییرات فیزیکی و روانی جدیدش، بشدت نیاز به جنس مخالف را در خود احساس میکند و تمایل دارد با برقراری این ارتباط به آرامش برسد. نوجوان در ارتباط با جنس مخالف تمایل به عاشق شدن دارد و در این دوره اغلب دو نوع عشق (عاطفی و شهوانی) را تجربه میکند. عشق عاطفی، محبتی پاک و به دور از جنبههای جنسی است و با تمجید و تحسین همراه است و عشق شهوانی رابطهای است که همراه با روابط جنسی است. در این دوره برای هر دو جنس فشار زیادی از سوی همسالان برای برقراری ارتباط با جنس مخالف ایجاد میشود.
نوجوانی دورهای است که در آن دختران و پسران از لحاظ شناخت عاطفی، هیجانی اجتماعی و جهانی از کودکی به سوی بزرگسالی حرکت میکنند و به آن دوره شکل گیری هویت و الگوپذیری میگویند. نوجوانان در این دوران عاشق دوستی و رفاقتند و ترس از تنهایی، نوجوان را برمیانگیزد تا به سوی ارتباط با همسالان خود به صورت افراطی روی بیاورد و همبستگی گروهی در این دوره قویتر از سایر مراحل زندگی است و اغلب به عنوان یک شاخص موفقیت برای بیشتر نوجوانها محسوب میشود. گاهی شدت دوستی و وابستگی به حدی است که نوجوان خانواده خود را رها کرده و حتی حاضر است برای دوست خود جانش را فدا کند.
نیازهای جدید و عمیق یک نوجوان
در سنین نوجوانی، یک سری نیازهای جدید در فرد شکل می گیرد. حتی اگر جدید هم نیست و از کودکی وجود داشته، حداقل با جنس و عمق تازه بروز می کند؛ مثلا نیاز به دیده شدن، مورد توجه بودن، محبت دیدن و محبت کردن، مورد قدردانی قرار گرفتن، نوازش شدن، کلمات محبت آمیز و امیدوار کننده شنیدن، مورد قبول واقع شدن، احساس تعلق کردن و... که ممکن است از بدو تولد در وجود فرد بوده، اما در نوجوانی با شدت و سمت و سوی متفاوتی دیده می شود که اتفاقا همین کمبود و عطش، در صورتی که در خانواده و توسط محارم سیراب نشود، نقطه شروع دوستی های خیابانی یا عشق و علاقه های خیالی و یک طرفه به ستاره هاست.
احساسات نوجوان را جدی بگیرید
والدین باید بروز احساسات در فرزندشان را ببینند و به آن احترام بذارند. حتی اگه مطمئن هستید که نوجوان شما اشتباه میکند سعی کنید به روش و شیوه ی درستی این موضوع رو به او بگوید که “تو اشتباه میکنی این احساسات واقعی نیستن” و یا “هنوز برای عاشق شدن تو خیلی زوده تا بزرگ نشی عشق معنایی برای تو نداره” اینا سخنان درست و به جایی نیست. اینکه مستقیما به او بگوید که اشتباه میکند هیچ تاثیر مثبتی روی او ندارد هر چند که در بیش از 90 درصد مواقع حق با شماست اما باید سنجیده رفتار کنید.
عبارتهایی شبیه «این آدم به درد تو نمیخورد»، «شأن تو بالاتر از این است»، «سطح خانواده آنها پایین است»، «بهتر از اینها در انتظار تو است» نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه گسستی که بین پدر و مادر و نوجوان وجود دارد، بیشتر و او را روز به روز از پدر و مادرش دورتر و به جمع همسالانش نزدیکتر میکند.
نه گفتن را به نوجوان بیاموزید
ممکن است فرزندتان در جمع دوستانه به خاطر اینکه مثل بقیه باشد کارهایی رو انجام بدهد که میداند اشتباهند اما به خاطر اینکه مورد تمسخر بقیه قرار نگیرد انجامشان بدهد. باید یک نکته را به او یاد بدهید و آن نه گفتن است.
شاید شما فقط به فکر تحصیل فرزندتان باشید اما آنها این طرز فکر را ندارند. نوجوانها فکر می کنند اگر در جمع دوستان و یا جامعه تنها باشند و کسی را در کنارشان نداشته باشند دارای سطح اجتماعی پایینی هستند. در سنین نوجوانی موقعیت اجتماعی یعنی همه چیز و برای داشتن جایگاه مناسب هر کاری میکنند.
به خودتان وفرزندتان فرصت بدهید
پدر و مادرهایی که فکر میکنند فرزندشان هیچ وقت درباره علایق خود با آنها صحبت نخواهد کرد و این کار برایشان غیرممکن به نظر میرسد، باید تغییری در روش زندگیشان ایجاد کنند و بدانند اگر آنها بلد باشند، فرزندشان هم به خانواده نزدیکتر میشود و بیشتر با آنها حرف میزند.
در واقع برای اینکه پدر و مادر بتوانند به رفتار و افکار فرزند نوجوانشان جهت بدهند و آنها را در مسیر صحیح هدایت کنند، قبل از هر چیز باید به فکر ایجاد و حفظ رابطه عاطفی موفقی با نوجوانشان باشند. به این معنی که نوجوان باید احساس کند همیشه میتواند به پدر و مادرش اعتماد داشته باشد و در صورتیکه درباره موضوعی خاص نظری دارد یا نسبت به مسالهای علاقهمند شده است، آن را هم براحتی بتواند با والدینش در میان بگذارد. در حقیقت، زمانی که پدر و مادر چنین فرصتی را در اختیار نوجوانشان قرار میدهند، به خودشان هم کمک بزرگی کردهاند.
زمانی که نوجوان دغدغههایش را با والدین مطرح میکند و درباره آنها حرف میزند، پدر و مادر هم میتوانند با تشخیص درگیریهای فکری فرزندشان و شناخت علایقش، او را بهتر و دقیقتر راهنمایی کنند.
البته راهنمایی کردن هم قوانین خاص خودش را دارد و اصلا به معنای مسخره کردن عقاید نوجوان، کنترل کردن دائمی او و زیر نظر داشتن همه کارهایش یا دعوا کردن با او نیست. تحمیل کردن افکار خودتان به نوجوان کار اشتباهی است که نمیتواند شما را به هدف و نتیجه دلخواهتان برساند. بنابراین خوب است به جای این کار، ابتدا با نظرات و علایق نوجوان هم آشنا شوید و خواستههایش را بخوبی بشناسید تا بتوانید او را از مسیر اشتباهی که انتخاب کرده، نجات دهید.