اکبر عبدی با اشاره به اینکه کارگرِ وزارت ارشاد و تلویزیون است اما کسی از حال او خبر نداشت، افزود: مشکلات کلیوی هزینههای خاص خود را دارد اما با اینکه هنرمندان کارگر وزارت ارشاد و تلویزیون محسوب میشوند، آنها از احوال ما خبر نداشتند. در چنین حالتی، یک روز رفتیم هزینههای درمان را از طریق بیمه طلایی پس بگیریم اما با مراجعه، افرادی را دیدیم که مشکلاتی هزاران برابر ما دارند و به همین دلیل به پول بیمه بیش از ما نیاز دارند، بنابراین خودمان از این کار خجالت کشیدیم، چون این افراد قطعا نیازمندتر بودند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبر آنلاین ، او از پیگیری حال و اوضاعش توسط فردی خاص خبر داد و گفت: شاید باور کردنی نباشد اما در این مدت کسی که اصلا فکرش را هم نمیکردیم وقتش را داشته باشد، به ما فکر کند، جویای احوال ما شد. «آقا» (مقام معظم رهبری) در این مدت دو بار از طریق دوستانی که خدمتشان میرسند، حال من را پرسیده بودند و به این دوستان گفته بودند، پیگیری احوال اکبر عبدی شوید و اگر کمک مالی یا دوا و درمان نیاز دارند، رسیدگی کنید. واقعا این موضوع برای من جالب بود زیرا اصلا فکر نمیکردم بنده را به یاد داشته باشند زیرا ایشان در راس یک کشور قرار دارند و بسیار سرشان شلوغ است.
عبدی ادامه داد: تاکنون ملاقاتی با رهبر معظم انقلاب نداشتم اما از طریق فیلمها به من توجه کردهاند. ایشان حتی درباره بعضی از کارهای من مانند «آدم برفی»، «اخراجیها» و «رسوایی» دست خط نوشتند. ایشان درباره بازی بنده در رسوایی فرمودند، در 35 سال گذشته کسی به این خوبی نقش یک روحانی را بازی نکرده بود.
او که شب گذشته (یکشنبه 21 بهمن ماه) در برنامه سینما دو حاضر شده بود، در ادامه از بدهیاش به سازمان مالیات برای دو سالی که به علت بیماری نتوانسته بود، فیلم بازی کند، سخن گفت و ابراز کرد: سازمان مالیات اعلام کرد اگر این پول را ندهید، ممنوعالخروج میشوید که این کار را هم انجام دادند! بعد از آن نیز ممنوعالمعامله و ممنوعالحساب شدم و تازه حدود سه ماه است که این مشکل حل شده است. واقعیت این است که قضیه مالیات اصلا شوخیبردار نیست و نمیتوان از آن به راحتی گذشت و تنها شاید از بعضیها نتوان مالیات گرفت.
برای دوست و فامیل سوال شده بود هدیه نقدی جشنواره به من چقدر بود؟
بازیگر فیلم هایی چون «اخراجی ها» و «رسوایی» عنوان کرد: در ذهن همه آدم ها به خصوص دوستان و فامیل این سوال ایجاد شده است که در این بزرگداشت، چقدر هدیه نقدی داده اند؟ یک هدیه آن قابی بود که دست خط وزیر را داشت و ما آن را به عنوان هدیه معنوی به یادگار نگه می داریم اما آنچه در چشم همه است، هدیه مادی است.
او ادامه داد: وقتی پاکت هدیه مالی را دریافت کردیم، همسرم آن را باز کرد و با خوشحالی گفت صد میلیون هدیه داده اند! اما وقتی دخترم نگاه کرد، گفت این صد میلیون ریال است!
عنقا درباره موضوع مالیات بیان کرد: وقتی اکبر عبدی قرارداد های گران می بندند، قطعا مالیاتش هم از یک کارگر و کارمند بیشتر است.
دو سال کار نکردم و پولی نگرفتم اما سازمان مالیات از من مالیات گرفت!
عبدی در پاسخ به قانون معافیت هنرمندان از پرداخت مالیات اشاره و عنوان کرد: بر اساس این قانون هنرمندان از پرداخت مالیات به شرطی که دستمزد قراردادهایشان را اعلام کنند، معاف هستند. همچنین به دلیل اینکه در دو سال گذشته بیمار بودم و نتوانستم کار کنم، پولی هم دریافت نکردم اما متاسفانه سازمان مالیات اعلام کرد باید این موضوع را به اطلاع آنها می رساندم و چون این کار را نکردم، مشمول اخذ مالیات شدم! این در حالی است که به آنها گفتم به دلیل بیماری توانایی مراجعه به سازمان مالیات را نداشتم و اگر این توانایی را داشتم، قرار داد بازی در یک فیلم را امضا می کردم. ضمن اینکه همه می دانستند من بیمار هستم اما آنها مصر بودند که باید این موضوع را اعلام می کردم.
کاش ممنوع الخروج می ماندم، چون عوارض خروج خیلی زیاد است!
او با اشاره به پرداخت مالیات و رفع ممنوع الخروجی، عنوان کرد: البته بعد فهمیدیم کاش ممنوع الخروج می ماندیم، چون هر کسی که می خواهد از کشور خارج شود، در هر مرتبه، عوارض بیشتری باید پرداخت کند.
بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه مردم هر روز برای من بزرگداشت می گیرند، اشاره کرد: به اندازه ای که از بزرگداشت آقایان اسماعیلی و نجفی خوشحال شدم، برای برگزاری بزرگداشت خود خوشحال نشدم.
عبدی در ادامه به همکاری با داریوش مهرجویی اشاره کرد و گفت: آشنایی من با استاد مهرجویی جزو خاطرات شیرین من است. تئاتر کار می کردم که دستیار مهرجویی یک سناریو به من داد و گفت شنبه ساعت 5 بعداز ظهر دفتر پخش حضور داشته باشید تا با مهرجویی درباره این نقش حرف بزنید. بنده تا آن روز موعود خوابم نمی برد و دائم به این دیدار و بازی در نقشی مقابل عزت الله انتظامی فکر می کردم. وقتی روز موعود رسید به دفتر رفتم و با مردی که شلوار جین ریش ریش شده و پوتین سربازی داشت، روبرو شدم که داشت برای خودش قهوه درست می کردم. داخل رفتم و بعداز سلام و احوالپرسی، گفتم یکی هم برای من درست کن!
با قراردادم برای بازی در «اجاره نشین ها» می توانستم 150 متر در خیابان پیامبر زمین بخرم
او با اشاره به این موضوع که با وجود تماشای فیلم های مهرجویی، هرگز او را از نزدیک ندیده بودم، عنوان کرد: وقتی با قهوه به سراغ من آمد، پرسیدم آقای مهرجویی را می خواستم ملاقات کنم که او خودش را معرفی کرد و آن موقع فهمیدم چقدر کار بدی کردم. به او گفتم بگذارید، قهوه را دور بریزم و خودم یکی دیگر درست کنم که اجازه این کار را نداد. از آنجا با هم آشنا شدیم و قرارداد بازی در فیلم را با رقم 40 هزار تومان بستیم! با این پول می توانستم، یک تکه زمین 150 متری در آن زمان در خیابان پیامبر فعلی بخرم. قرار داد استاد انتظامی در آن زمان 80 هزار تومان بود.
بازیگر «اجاره نشین ها» افزود: مهرجویی برای نقش های دیگر از من مشاوره گرفت و در آن زمان خانم سلیمی و استاد کاویانی را که در تئاتر حضور داشتند، معرفی کردم. در نهایت آقای مهرجویی از کار من راضی بود و به همین دلیل 10 هزار تومان دیگر به قرارداد من اضافه کرد.
درباره فستیوال بنیاد چارلی چاپلین استاد انتظامی به من گفت مهرجویی زبل بازی درآورده!
عبدی از برگزاری فستیوالی توسط بنیاد چارلی چاپلین گفت و اظهار کرد: این بنیاد که توسط خانواده چاپلین اداره می شود، فیلم های کمدی خانوادگی جهان را بررسی می کند و به بهترین ها جایزه می دهد. بعد از برگزاری این مراسم، استاد انتظامی به شوخی به من گفت مهرجویی زبل بازی درآورد، چون معمولا بازیگر نقش اول و مکمل را دعوت می کنند اما مهرجویی به جای من و تو زن و بچه اش را برد. البته رفتن به این جشنواره در آن زمان برای من خیلی زیادی می شد و همینکه در کنار این آدم ها و در مقابل دوربین این اساتید در فیلم «اجاره نشین ها» بازی کردیم، برای هفت پشت من بس بود.
این بازیگر سینما در ادامه خاطرنشان کرد: تلویزیون سریالی با عنوان «میرزا کوچک خان» با نویسندگی و کارگردانی استاد تقوایی تهیه و تولید کرد. قرار بود ارجمند نقش میرزا کوچک خان را بازی کند. اما فرد دیگری به نام افخمی کارگردانی را از تقوایی گرفت و نقش من را هم تغییر داد.
تقوایی از این کارم خوشش آمد و تحویلم گرفت!
او اضافه کرد: اما من اعلام کردم قراردادم با تقوایی بود و پس از بازگرداندن 20 هزار تومانی که بابت پیش پرداخت دریافت کرده بودم، قرارداد را پاره کردم. وقتی این موضوع به گوش تقوایی رسید، من را به خانه اش دعوت کرد و خیلی تحویلم گرفت و همان جا قرارداد یک فیلم را امضا کردیم که بابت بازی در آن که چند ماه طول کشید 190 هزار تومان دریافت کردم. خاطرم است، در آن فیلم، به دلیل وزش باد، دکور به داخل رودخانه افتاد و از بین رفت و به همین دلیل کار هم کمی دچار تاخیر شد.
عنقا در ادامه به دو فیلم «مادر» و «دلشدگان» ساخته مرحوم حاتمی اشاره کرد و گفت: درباره این دو فیلم به ویژه مادر که خاطره همه ایرانیان است و همچنین تجربه کار با مرحوم حاتمی توضیح دهید.
حاتمی جزو معدود شخصیت هایی بود که سر وقت نماز می خواند
عبدی گفت: مرحوم استاد علی حاتمی آن تیپ شخصیت هایی را که در فیلم هایشان نمایش دادند خیلی خوب می شناختند و با آنها زندگی کردند. مرحوم حاتمی جزو معدود شخصیت هایی بودند که سر وقت و هنگام پخش اذان به اقامه می ایستاد و نمازش را می خواند.
عنقا از علت پذیرش نقش غلامرضا در فیلم مادر پرسید و عبدی پاسخ داد: استاد اسکندری چند طرح و تست زدند و بعد مرحوم حاتمی پذیرفتند نقش غلامرضا را بازی کنم.
او درباره حاتمی اظهار کرد: مرحوم حاتمی هیچ وقت صد صفحه سناریو در اختیار بازیگر قرار نمی داد. او داستان را تعریف می کرد و عموما سناریو و دیالوگ ها را در مسیر رفت و آمد به خانه و محل فیلمبرداری می نوشت.
قرار بود نقش یکی از مریدان کر و لال مرحوم تختی را بازی کنم اما کار با مرگ حاتمی نیمه کاره ماند
این هنرمند به آخرین همکاری خود با مرحوم حاتمی اشاره و بیان کرد: در فیلم آخر مرحوم حاتمی که متاسفانه نصفه کاره ماند، قرار بود نقش یکی از مریدان مرحوم تختی را که کر و لال بود و کارهای خانه تختی را هم انجام می داد، بازی کنم. این کارگر مرگ تختی را هم می بیند اما چون کر و لال بود، نمی توانست بگوید. مرحوم حاتمی به من گفت چون شما می توانید در مراسم تشییع تختی، اشک تماشاگر را در بیاورید، به شما نیاز دارم اما متاسفانه قسمت نشد و ایشان در 54 سالگی فوت کرد و به این شکل شاعر سینمای ایران از دست رفت.
احمدرضا معتمدی آدم خاصی است و بازی برای او را با علاقه قبول کردم
در ادامه بازیگر فیلم «قاعده بازی» درباره کارگردان این فیلم تصریح کرد: یکی از آن آدم های خاص، احمد رضا معتمدی است. وقتی از طرف او برای بازی در یک فیلم پیغام آمد، با علاقه قبول و سعی کردم با وجود مشکلاتی که داشتم، نقشی که کارگردان از من می خواست را اجرا کنم و رضایت او را جلب کنم.
بازیگر باید مثل موم در اختیار کارگردان باشد، چون او موم است و کارگردان مجسمه ساز
او تاکید کرد: هر بازیگر باید مانند یک موم در اختیار کارگردان باشد زیرا کارگردان مجسمه ساز است و بازیگر متریال است که باید مانند موم در اخیار این مجسمه ساز باشد و با وجود حرف و حدیث هایی که درباره فروش فیلم وجود داشت، اما خوشحال هستم که در کارنامه ام، دو کار با این استاد عزیز دارم. معتمدی در انسانیت، کارگردانی و در شناخت از سینما بسیار خوب هستند. او تنها فرد در سینما است که بیش از 20 سال است فلسفه تدریس می کند و از خیلی ها شنیدم ایشان بسیار با سواد است.
به جای مراسم اختتامیه به خانه پدری رفتم که دختر ویلچرنشینش به من علاقه مند بود
عبدی همچنین خاطره دیگری از فیلم «مادر» مطرح و اظهار کرد: به اتفاق استاد جبلی و کلاری در سینما بهمن، فیلم را تماشا می کردیم و قرار بود به جشنواره برویم. وقتی از سینما خارج شدیم. یک آقایی گفت خانه من در نزدیکی سینما است و دختری دارم که از ناحیه پا دچار مشکل است و علاقه مند است شما را ببیند. با اینکه جشنواره آغاز شده بود و باید می رفتم، اما دعوت این پدر را پذیرفتم. وقتی به خانه آنها رفتم، دخترشان که روی ویلچر بود، با دیدن من بسیار خوشحال شد. آنها مرا شام هم دعوت کردند و در نهایت آن آقا که بلور ساز بود، یک جام بلورین که توسط دخترش نقاشی شده بود، به من هدیه داد. من هم خدا را شکر کردم با اینکه جایزه سیمرغ نگرفتم، اما جایزه ام را از مردم مستقیما آن هم قبل از جشنواره گرفتم.
ماجرای جام بلورین طلا و سیمرغ گچی!
او ادامه داد: وقتی به جشنواره رسیدیم، کاندیداها را اعلام کردند و در نهایت گفتند جایزه به اکبر عبدی برای فیلم «مادر» می رسد و سیمرغ را گرفتیم. وقتی خانه رسیدم، پدرم گفت این جام بلورین طلا است؟ گفتم فکر نمی کنم اما پدرم تاکید کرد حتما طلا است اما آن سیمرغ، شیشه است و به همین خاطر دور بیانداز اما این بلور، دو کیلو طلا است! وقتی هم آن را جابجا می کرد، بخش انتهایی آن افتاد و متوجه شد از گچ ساخته شده است!
نمی دانم سیمرغ «خوابم میاد» را به عنوان بازیگر مرد گرفتم یا زن!؟
این بازیگر پیشکسوت درباره دومین سمرغ بلورین خود بابت فیلم «خوابم میاد»، اظهار کرد: هنوز مشخص نیست این سیمرغ را بابت بازی به عنوان مرد یا زن گرفته ایم؟ فعلا همینطور روی هوا هستیم.
من هم گاهی با پول وسوسه می شوم چون آدم معمولی هستم!
عبدی در پایان از اشتباهات دوران هنری اش گفت و بیان کرد: خودم را همیشه هنربند و نه هنرمند می دانستم. ما هم مثل بقیه آدم ها فریب می خوریم و گاهی با پول وسوسه می شویم چون آدم معمولی هستیم.