نظام «کارمزدی» باید جایگزین «روزمزدی» شود

  • پنجشنبه 15 شهریور 1397 ساعت 13:15

اخبار => سایر رسانه ها

نظام «کارمزدی» باید جایگزین «روزمزدی» شود

به گزارش باشگاه در و پنجره و نما

«غلامرضا علیزاده» امروز (پنجشنبه) در گفت وگو با خبرنگار اقتصادی ایرنا افزود: نگرشی که درباره فرهنگ کار و مبحث های مربوط به آن در ارتباط کلامی جامعه متداول شده، بیانگر کارگریزی جامعه است.
وی اضافه کرد: براساس فرهنگ ژاپنی بیگاری بهتر از بیکاری است و این باور از کودکی به شکل نگرش، سپس به شکل بینش و در مرحله نهایی به شکل رفتار وارد ساختار ذهنی و نهادی می شود.
نویسنده کتاب «تعاون و توسعه اقتصادی» می افزاید: بخشی از مبحث توسعه اقتصادی، به فرهنگ مربوط می شود و با آن همبستگی دارد.
علیزاده اضافه کرد: امروز در ادبیات کشورمان رایج است که کار زیاد به جانداران غیر انسان تعلق دارد و گاهی آن را به اشیاء نسبت می دهیم در نتیجه انسان برای اینکه همانندی خود را با اشیا نفی کند، از عامل مشابهت یعنی «کار» گریزان می شود.
به گفته وی، بر پایه نظریه «پرهیز از درد و رنج» در علم روانشناسی به تعبیر «آیزنگ»، انسان لذت جو و درد گریز است و وقتی کار، خسته کننده و رنج آور تعریف می شود و به انسان هایی که مشغول کارند، «خسته نباشید» می گوییم، این نظریه را به ذهن متبادر می سازیم.
طبیعی است انسان خود را از عامل های زجرآور و خسته کننده دور می سازد و در ذهن انسان ایرانی، «کار» دارای این ویژگی شده است.
این استاد دانشگاه، درباره مطالعات «مک کلند» با موضوع شاخص نیاز به موفقیت در توسعه صنعتی، گفت: مک کلند با مطالعه این شاخص در ادبیات انگلیس ثابت می کند در دهه هایی که ادبیات انگلیس دارای مفهوم انگیزش پیشرفت بوده، توسعه صنعتی اتفاق افتاده است.
«بنابراین وی همبستگی معناداری را بین ادبیات پویا و انگیزه های توسعه صنعتی اثبات می کند و معتقد است مردم با وجود عنصر انگیزه پیشرفت در ادبیات، با بهره وری بیشتری کار می کنند. »
علیزاده افزود: بنابراین ادبیاتی که دارای انگیزش برای پیشرفت بود، در توسعه صنعتی تاثیر بسزایی داشت؛ به طوری که موجب شد کشورهای صنعتی مسیر توسعه را با افزایش بهره وری نیروی کار به پیش ببرند.
وی گفت: پیش از این، کار در فرهنگ ما فضیلت به شمار می رفت، اما اینک در بسیاری از مواقع رذیلت تلقی می شود و تلاش عامل موفقیت به شمار نمی رود.

** فرهنگ کار در ادبیات
به گفته علیزاده، اکنون در بسیاری موارد به نظر می رسد موضوع تصادف، تقدیر و سرنوشت بیش از تلاش، در شکل دهی «پایگاه محول اجتماعی» و موقعیت انسان در جامعه به جای «پایگاه محقق اجتماعی» موثر دانسته می شود و عنصر تقدیر و سرنوشت در ادبیات ما پررنگ تر شده است.
اقتصام* ز . د *9123**1559

تعداد بازدید : 204

ارسال نظر

ارسال