مواردی که ازدواج مجدد خوب است!

  • سه شنبه 12 دی 1396 ساعت 12:54

اخبار => سایر رسانه ها

مردی که همسر اولش فوت کرده یا طلاق گرفته با در نظر گرفتن عوامل موثر در ازدواج مشکل اساسی در ازدواج دوم ندارد مگر مسائل مربوط به فرزندان.
مواردی که ازدواج مجدد خوب است!

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تبیان، در جامعه ما ازدواج مجدد مردان پس از فوت همسر اولشان یا پس ازجدایی و طلاق نسبت به ازدواج دوباره زنان پذیرفته شده‌تر است چرا که نیاز مردان به ازدواج و مشکلاتشان در نگهداری فرزندان (اگر دارای فرزند باشند) را بهتر درک می‌کنند. اما با این حال مردان نیز در این زمینه با مشکلات و مسائلی روبرو هستند. در این مقاله به این مشکلات نکاتی که باید در هنگام ازدواج دوم مد نظر قرار دهند اشاره شده است.

مشکلات مردان برای ازدواج مجدد

از جمله موانع و مشکلاتی که مرد هنگام ازدواج مجدد با آن روبرست عبارتند از:

اگر همسرش فوت شده باشد، در صورت اقدام خیلی سریع برای تشکیل مجدد خانواده، به بی‌مهری و عدم علاقه به همسر قبلی خود متهم می‌شود.

مردی که دارای فرزند است باید در انتخاب همسر دوم اولین موضوعی که مطرح سازد و آن را در رابطه با همسر دوم مشخص کند، فرزندان او هستند.

اگر همسرش طلاق گرفته باشد و خیلی زود برای ازدواج دوم اقدام کند، ممکن است شائبه حضور فرد جدید از قبل از جدایی در زندگی آن مرد پررنگ شود و اطرافیان گمان کنند علت جدایی آن مرد، ازدواج با همسر فعلی‌اش بوده است.

در صورت داشتن فرزند، باید فرزندش نیز با این عمل موافق بوده و شخص بعدی را به عنوان نامادری بپذیرد.

یکی دیگر از مسائلی که مردان طلاق گرفته با آن روبه رو هستند، پرداخت مهریه است. گاهی تا سال‌ها بعد از طلاق، پرداخت مهریه و یا نفقه کودکانی که با مادرشان زندگی می‌کنند، مشکلات اقتصادی را برای مرد ایجاد می‌کند.

یکی از دشواری‌های ازدواج مجدد همسر سابق فرد و رابطه با او می‌باشد. این مسئله حتی اگر زوج طلاق گرفته بچه هم نداشته باشند باز صادق است و با وجود بچه مشکلات بیشتر می‌شود.

اگر همسر سابق مرد فوت کرده باشد مرد باید ضمن احترام به یاد و خاطره همسر فوت شده‌اش (مخصوصا به خاطر فرزندان)، بتواند به نحوی رفتار کند که همسر جدید احساس نکند نفر دوم است.

راهنمای مرد در ازدواج مجدد پس از فوت یا طلاق همسر اول

مردی که همسر اولش فوت کرده یا طلاق گرفته چنانچه دارای فرزند نباشد مشکل اساسی در ازدواج دوم ندارد و می‌تواند با در نظر گرفتن عوامل موثر در ازدواج و تعدیل توقعات خود نسبت به ازدواج دوم اقدام کند. آنچه که در ازدواج دوم بیش از هر چیز اهمیت دارد فرزندان همسر اول می‌باشد. در این رابطه رعایت موارد زیر از اهمیت ویژه برخوردار است:

1- مردی که دارای فرزند است باید در انتخاب همسر دوم اولین موضوعی که مطرح سازد و آن را در رابطه با همسر دوم مشخص کند، فرزندان او هستند. زمانی است که همسر دوم شرایط مادری را از نظر نگهداری پرورش و آموزش فرزندانش را می‌پذیرد و زمانی است که به هیچ وجه در این مورد شرطی را قبول نمی‌کند. مرد حتی‌الامکان باید به سراغ همسری برود که خداشناس، متعهد بوده و نگهداری و مواظبت و تربیت فرزندانش را به خاطر رضای خدا بپذیرد.

2- زنان مطلقه‌ای هستند که عقیم بوده و از داشتن فرزند محروم می‌باشند. چنین زنانی در صورت هماهنگی سایر عوامل برای ازدواج مجدد با مردانی که دارای فرزند می‌باشند مناسبند. اینگونه زنها فرزندان شوهر خود را به راحتی به جای فرزندان خود قبول می‌کنند و با این عمل انگیزه مادری که در آنها وجود دارد نیز ارضا خواهد شد.

3- در صورت فوت همسر، انتخاب همسر دوم از خانواده همسر اول که با فرزندان رابطه عاطفی دارند احتمالا در صورت وجود شرایط مناسب، برای فرزندان مفید خواهد بود. در این زمینه نیز باید بررسی‌های لازم به عمل آید تا نتیجه معکوس به همراه نداشته باشد.

4- در مواردی که زن هیچ گونه تعهدی را در رابطه با فرزندان زن قبل نپذیرد، یکی از راه‌هایی که عملی و مفید به نظر می‌رسد آن است که ضمن تامین هزینه‌های مربوط، فرزندان تا زمانی که مادر آنان ازدواج نکرده به وی و در صورت فوت مادر به خویشاوندان پدری یا مادری سپرده شوند تا از خشونت احتمالی نامادری رهایی یابند. پدر نیز در خارج از خانه دور از چشم همسر خود به آنان بیشتر برسد.

5- یکی از راه‌هایی که ممکن است موجب برخورد خشن نامادری با فرزندان زن اول شود اظهار محبت و توجه افراطی پدر در حضور همسر جدید نسبت به آنان است. مرد در ازدواج دوم نباید بین فرزندان همسر سابق و همسر کنونی خود تبعیض قائل شود و به خصوص در حضور زن دوم به فرزندان همسر قبل توجه ویژه مبذول دارد. این موجب بدرفتاری بیشتر نامادری خواهد شد.

6- تشکیل جلساتی با فرزندان زن اول که نامادری خود را به جای مادر بپذیرند و نامادری که وی نیز آنان را به جای فرزندان خود قبول کند در بهبود رفتار آنان موثر خواهد بود.

7- گاه ایجاب می‌کند که مرد به خاطر فرزندان همسر قبلی و نادیده گرفتن بعضی از امتیازات خود همسر جدیدی انتخاب کند که تمام شرایط عمومی از جمله نگهداری و پرورش فرزندان وی را بپذیرد. مثلا همسر جدیدش را از خانواده‌نسبتا فقیرتری انتخاب کند.

یکی از راه‌هایی که ممکن است موجب برخورد خشن نامادری با فرزندان زن اول شود اظهار محبت و توجه افراطی پدر در حضور همسر جدید نسبت به آنان است.

8- بعضی از مردان که از نظر مالی امکانات لازم را دارند، مشکل فرزندان خود را از طریق سپردن آنها به پانسیون، استخدام پرستار و مشابه آن قابل حل می‌دانند. این فکر بخشی از مشکل را که جنبه جسمانی و رفع نیازهای مادی می‌باشد، حل می‌کند ولی رفع نیازهای عاطفی و روانی که مسئله‌ی بسیار مهم و درخور توجه است با این برنامه حل نمی‌شود. اعمال محبت مادر و پدر و پرورش در محیط عاطفی خانواده چیزی نیست که با پانسیون یا پرستار جبران گردد.

9- بالاخره توصیه نهایی آن است که مرد قبل از ازدواج مجدد باید وضعیت فرزندان را در رابطه با نگهداری، ارضای نیازهای جسمانی و روانی، تربیت و آموزش آنان بر ازدواج مقدم دارد و زمانی ازدواج کند که احتمالاً فرزندان بدون بررسی های لازم فدای یک هوس زودگذر نشوند و نتیجه ازدواج فرزندانی نباشد که در آینده سربار جامعه باشند که در این صورت گناهان آن به عهده پدر و نتیجه‌اش ناراحتی و عذاب والدین خواهد بود. البته این به معنای آن نیست که از ازدواج دست بردارد. ازدواج حق است و برنامه‌ریزی برای نگهداری و پرورش فرزندان نیز مشکلی نیست که قابل حل نباشد.

بهترین راه درمقابل مشکلات ازدواج مجدد، داشتن رفتاری خوشایند و دوست داشتن همسر و فرزندان است. لذت و خوشحالی موجود بین زوج تازه ازدواج کرده، کم کم به همه خانواده سرایت خواهد کرد. بنابراین برای موفقیت در زندگی زناشویی لازم است مهربانی را جایگزین خودخواهی و غرور کنید.


تعداد بازدید : 132

ارسال نظر

ارسال