به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، آبان ماه سال 94 مرد شیشهای 27ساله که شادمهر نام دارد، پس از ایجاد مزاحمت برای همسایهشان در منطقه نعمتآباد تهران، با حکم قضائی راهی زندان فشافویه شد. درحالیکه بستگان و همسایههای شادمهر گمان میکردند همسر 20ساله و دو پسر دوساله و 15روزهاش راهی خانه پدری زن جوان در کرج شدهاند، به شوهرخواهر شادمهر خبر دادند که صاحبخانه حکم تخلیه گرفته و قصد دارد آنجا را تخلیه کند اما کسی در منزل نیست. با توجه به اینکه شادمهر بازداشت بود، شوهرخواهر او برای جمعآوری وسایل به خانه این مرد رفت اما بوی تعفنی که در خانه پیچیده بود، ظن مرد جوان را برانگیخت و او بعد از اینکه خانه را جستوجو کرد اجساد همسر و دو فرزند شادمهر را در خانه پیدا کرد و موضوع را به مأموران گزارش کرد.
لحظاتی بعد مأموران کلانتری خانیآباد در محل حادثه که طبقه چهارم آپارتمانی بود، حاضر شدند. نخستین بررسیها نشان داد سه مقتول با فشار بر عناصر حیاتی گردن بهوسیله پارچه یا روسری کشته شدهاند. همچنین تیم پزشکی در معاینات اولیه در محل حادثه اعلام کرد از مرگ این سه نفر بیش از 10 روز گذشته است. همسایهها به مأموران گفتند 10 روز قبل پیش از بازداشت شادمهر او روی بالکن خانه ایستاده بود و فریاد میزد اعضای خانوادهاش را کشته است. سپس این مرد در خانه همسایه را شکست اما متهم آن روز در بازجوییهای مأمور کلانتری موضوع قتل را انکار کرده بود. از سوی دیگر بررسیها نشان داد متهم پس از قتل، درگیری ساختگی را به راه انداخته تا به این بهانه به زندان برود و اینگونه وانمود کند که از قتل اعضای خانوادهاش بیخبر بوده است. مأموران پلیس در ادامه جستوجو در محل حادثه با طناب دار آویزان به کمد دیواری روبهرو شدند که نشان میداد متهم پس از قتل تصمیم به خودکشی گرفته اما بعد از تصمیمش منصرف شده است. متهم در بازجوییها به قتل همسر و دو فرزندش اعتراف کرد و گفت از مدتی قبل با همسرش اختلاف داشته و روز حادثه پس از مصرف شیشه دست به این جنایت زده است. او گفت: من کارگاه مبلسازی داشتم و درآمدم هم خوب بود اما از زمانی که به شیشه معتاد شدم، زندگیام دگرگون و اختلافاتم با همسرم خیلی شدید شد. تا قبل از اینکه شیشه بکشم هیچ مشکلی با هم نداشتیم تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم زنم و بچهها را بکشم و بعد هم خودکشی کنم. من ابتدا روسری را دور گردن زنم پیچیدم و او را خفه کردم؛ بعد به همین روش دو فرزندم را کشتم و میخواستم خودم را هم بکشم که پشیمان شدم و ترسیدم. شیشه کشیده بودم و توهم زیادی داشتم و هر بار که به خاطر بدهکاریهایم با زنم جروبحث میکردم، فکر کشتن آنها به ذهنم میرسید. آن روز هم وقتی زن و بچهام را کشتم و از خودکشی پشیمان شدم، موضوع را به همسایهها گفتم اما آنها حرفم را باور نکردند و با پلیس تماس گرفتند که بازداشت شوم. وقتی دستگیر شدم میخواستم در کلانتری موضوع را بگویم که باز هم ترسیدم و سکوت کردم. از وقتی این اتفاق افتاده خیلی عذاب وجدان دارم و درخواست دارم من را هرچه زودتر اعدام کنید. در ادامه بررسیها صاحبخانه شادمهر مورد بازجویی قرار گرفت؛ او گفت: چهار ماه قبل شادمهر طبقه چهارم خانه مرا اجاره کرد. آن زمان او یک پسر دوساله داشت و همسرش هم باردار بود. او ابتدا مشکلی نداشت تا اینکه کمکم متوجه شدیم با همسرش اختلاف پیدا کرده است. وقتی موضوع را پیگیری کردیم، فهمیدیم او معتاد به شیشه است و همیشه توهم دارد. مدتی گذشت و حتی او اجارهاش را هم پرداخت نمیکرد و همیشه امروز و فردا میکرد. موضوع را با بنگاه املاک در میان گذاشتم و تصمیم داشتم او را از خانهام بیرون کنم، اما به خاطر همسر باردارش که زن خوبی بود، تحمل کردیم و به او فرصت دادیم. مدتی قبل همسرش همراه پسر دوسالهاش به خاطر زایمان به خانه پدرش در کرج رفتند و از آن روز به بعد ما همسرش را ندیدیم تا اینکه روز حادثه وقتی به خانه آمدم، متوجه شدم شادمهر در خانه طبقه دوم را شکسته است و پس از مزاحمت برای همسایهها مأموران کلانتری او را بازداشت کرده و به زندان بردهاند. ما فکر میکردیم همسر و دو فرزندش هنوز در کرج هستند و از طرفی هم تلفن خانواده همسرش را نداشتیم که از او خبری بگیریم تا اینکه وقتی از آنها خبری نشد، به دادگاه رفتم و حکم تخلیه گرفتم. صبح روز سهشنبه با خانواده متهم تماس گرفتم و گفتم حکم تخلیه خانهام را گرفتهام و به آنها گفتم که بوی بدی از خانهاش میآید و خواستم در خانهاش را باز و وسایلش را جمع کنند که عصر همان روز یکی از بستگانش به خانهاش آمد. وقتی در را باز کرد، بوی بدی همهجا را فرا گرفته بود. ابتدا فکر کردیم مواد غذایی فاسد شده است، اما وقتی جستوجو کردیم با اجساد خانوادهاش در کمد دیواری روبهرو شدیم. با پایان جلسه رسیدگی مقدماتی به پرونده در دادسرا، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. این پرونده به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شده و متهم به زودی پای میز محاکمه میرود.