به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، متهم که زنی 25ساله است، موفق شد رضایت اولیایدم را جلب کند اما وقتی آنها برای شوهرش درخواست قصاص کردند، او نیز انگشت اتهام را به سمت همسرش گرفت و گفت همه اعترافات قبلیاش اشتباه است. هجدهم مهر سال 95 به دنبال شکایت یک زن جوان پلیس متوجه شد فردی به نام مهران مفقود شده است. این زن گفت: شوهرم آخرینبار به دیدن مرد همسایه به نام سعید رفت و دیگر بازنگشت. میترسم سعید بلایی سر همسرم آورده باشد. او مردی افغانستانی است که دو همسر دارد و همسر اولش به خاطر آمدن هوو به خانهاش خیلی ناراحت بود و چندبار به سراغ شوهر من آمد تا واسطه شود. پلیس به دنبال شکایت این زن، سعید را بازداشت کرد، اما وی ادعا کرد از سرنوشت مهران بیاطلاع است. بازجویی از همسر سعید در نهایت راز این جنایت را فاش کرد. او گفت با همدستی شوهرش مرد همسایه را که رمال بوده، به قتل رسانده است. این زن گفت: من زن اول سعید هستم. مدتی پیش همسرم من و دو فرزندم را رها کرد و به افغانستان رفت و با زن دیگری ازدواج کرد. او مدتی بعد با همسر دوم و فرزند تازه متولدشدهاش به ایران بازگشت. من که از این ماجرا ناراحت و افسرده بودم، پیش مرد همسایه که رمال بود رفتم و از او کمک خواستم. این زن ادامه داد: من از مرد همسایه خواستم تا کاری کند که زن دوم همسرم دست از سر شوهرم بردارد و به افغانستان برود و محبت شوهرم دوباره به سمت من جلب شود. او هم قول داد با جادو هوویم را از سر راه بردارد. او درعوض از من پول خواست و من هم پول را دادم، ولی مرد همسایه از من خواست در مقابل نسخه سحرآمیزی که به من میدهد با او ارتباط برقرار کنم. برای اینکه بتوانم آن نسخه را بگیرم چارهای بهجز قبول پیشنهادش نداشتم و قبول کردم یکبار با او ارتباط داشته باشم، اما او دیگر دستبردار نبود تا اینکه یک روز من را مجبور کرد شماره تماس هوویم را به او بدهم. مرد شیاد میخواست با هوویم هم ارتباط برقرار کند. همانموقع بود که بهخاطر عذابوجدان ماجرا را به شوهرم گفتم و سعید نقشه قتل مرد همسایه را کشید. به دنبال اظهارات تکاندهنده این زن، سعید نیز لب به اعتراف گشود. وی گفت: من مهران را با به بهانه قلیانکشیدن به خانهمان کشاندم و او را با همدستی همسر اولم کشتم. با آجر به سرش زدم و روسری را دور گردن او پیچیدم. من و همسرم آنقدر دو سر روسری را کشیدیم تا مهران جان سپرد. سپس جنازه را داخل گونی گذاشتم و در جاده ورامین رها کردم. با اعترافات این مرد بقایای جنازه پیدا شد و این زوج دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی سعید باقر قربانزاده و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای این جلسه پدر قربانی برای سعید حکم قصاص خواست اما اعلام کرد از همسر وی هیچ شکایتی ندارد. سپس سعید روبهروی قضات ایستاد و گفت: وقتی به رابطه پنهانی مرد همسایه و همسر اولم پی بردم، شوکه شدم. من پیگیر ماجرا بودم که همسرم ماجرا را برایم توضیح داد و گفت برای خلاصشدن از دست هوویش از مرد رمال کمک گرفته است. همسرم درحالیکه اشک میریخت از من قول گرفت تا آرام باشم و او حقیقت را برایم بگوید. مرد رمال همسرم را آزار داده بود. درست زمانی که زنم داشت برایم تعریف میکرد چه اتفاقی افتاده است، مرد رمال دوباره با زنم تماس گرفت و آنجا بود که از شدت عصبانیت نتوانستم خودم را کنترل کنم و تصمیم به قتل او گرفتم. همسرم را مجبور کردم تا از مهران بخواهد به خانه ما بیاید. او وقتی به خانه آمد من با آجر به سرش زدم. میخواستم شیشه قلیان را بر سرش بشکنم ولی پشیمان شدم. به همین خاطر روسری را دور گردنش پیچیدم. همان موقع همسرم بالشتی را روی دهان مهران گذاشت و آن را آنقدر نگه داشت تا مرد همسایه جان داد. من و همسرم با هم مهران را کشتیم. سپس زن 25ساله به دفاع پرداخت و منکر مشارکت در قتل شد. وی که حالا همراه دو فرزند خردسالش در زندان زنان تحت نگهداری است، به قضات دادگاه گفت: من هیچ رابطهای با مرد همسایه نداشتم. همسرم به رابطه ما مشکوک شده بود به همین خاطر مهران را با نقشه به خانهمان کشاند. شوهرم من را مجبور کرد تا بالش را روی دهان مهران بگذارم تا باور کند هیچ رابطهای با او نداشتهام، اما من نتوانستم این کار را بکنم و شوهرم خودش اقدام به این کار کرد. گفتههای قبلی من دروغ است و من درخواست تبرئه دارم. در پایان این جلسه، هیئت قضائی وارد شور شد تا رأی را صادر کند.