به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، دو متهم نوجوان این پرونده روز گذشته در شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران در برابر قضات قرار گرفتند و مدعی شدند از سوی متهم دیگر برای انجام قتل تحریک شده بودند زیرا او ادعا کرده بود مقتول فردی فاسد است.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه سه متهم که دو نفر از آنها 17ساله و یک نفر 21ساله است، خوانده شد و سپس اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند و گفتند بههیچوجه حاضر به گذشت نیستند.
سپس نوجوان 17سالهای به نام سلیم که متهم به مشارکت در قتل بود، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من این اتهام را قبول ندارم چون مقتول را نمیشناختم و اصلا هم قصد کشتن نداشتم هرچند به او چاقو زدم اما قصد ما انتقامگیری بود. او گفت: «جمعه» متهم دیگر این پرونده که از ما بزرگتر است یک روز به من و دوستم حسن که او هم 17ساله است گفت مقتول به او تعرض کرده و همین موضوع زندگیاش را از بین برده است. از آنجا که جمعه مدام میگفت دیگر نمیتواند زندگی کند و باید حتما انتقام بگیرد و مقتول مردی فاسد است، ما هم قبول کردیم به او کمک کنیم. به همین خاطر روز حادثه در حالی که مقتول خواب بود، وارد خانهاش شدیم و او را با ضربات چاقویی که من و جمعه زدیم، مجروح کردیم و سپس حسن طناب را دور گردن او انداخت و کشید. بعد جمعه 60 هزار تومان پولی را که در جیب شلوار مقتول بود، برداشت. سپس خواستیم ماشین مقتول را بدزدیم اما ماشین مدلبالا و دندهاتومات بود به همین خاطر نتوانستیم کاری کنیم و ماشین را رها کردیم و به اردوگاه عسگرآباد رفتیم تا از آنجا به کابل فرار کنیم اما بازداشت شدیم. سپس نوبت به جمعه رسید؛ او ادعای متهم ردیف اول را رد کرد و گفت: حسن و سلیم میدانستند که مقتول مرد ثروتمندی است و به همین خاطر حاضر شدند با من در سرقت شرکت کنند. ما مقتول را از قبل میشناختیم و برایش کار میکردیم. روز حادثه هم با توجه به شناختی که از او داشتیم ساعتی که استراحت میکرد، وارد خانهاش شدیم و او را به قتل رساندیم. سلیم درباره من دروغ میگوید و این حرفها صحت ندارد. مشکل اینجا بود که ما فکر میکردیم میتوانیم ماشین مقتول را برانیم اما بلد نبودیم و فقط 60 هزار تومان گیرمان آمد.
سپس نوبت به حسن؛ متهم ردیف سوم رسید. از آنجا که پزشکی قانونی اعلام کرده مقتول با چاقو کشته شده و انداختن طناب دور گردن علت مرگ نیست، حسن از اتهام قتل تبرئه و به اتهام معاونت در قتل در دادگاه حاضر شده بود. او گفت: سلیم درست میگوید. جمعه ادعا کرد مورد تعرض قرار گرفته؛ بعد از بازداشت بود که فهمیدیم به ما دروغ گفته و مقتول مرد بسیار خوبی بوده و جمعه به خاطر ثروت مقتول چنین نقشهای کشیده بود.
وی گفت: بعد از قتل نمیدانستیم باید با جسد چه کنیم. به همین خاطر با یکی از دوستانمان تماس گرفتیم و گفتیم فردی را کشتهایم و نمیدانیم با جسدش چه کنیم؛ او هم گفت بهتر است جسد را آتش بزنید؛ ما هم مقداری چوب و بنزین روی جسد ریختیم و آن را آتش زدیم و بعد فرار کردیم اما از آنجا که مأموران فهمیده بودند ما با مقتول در ارتباط بودیم و با او کار میکردیم، ما را شناسایی کردند و وقتی قصد فرار به کابل را داشتیم، بازداشتمان کردند.
بعد از گفتههای متهمان قضات از روانشناسی که در جلسه حضور داشت، خواستند نظر مشورتی خود را درخصوص دو متهم زیر 17 سال و رشد عقلی آنها اعلام کند و بهاینترتیب قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.