به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تسنیم، استارتاپها هرروز روی مرز سقوط و موفقیت پیش میروند و به همین دلیل تنها کارمندانی با ویژگیهای خاص میتوانند در این محیط به موفقیت دست پیدا کنند.
کارمندانی که از ریسک کردن نمیترسند، از اشتباهات خود درس میگیرند و با شرایط سازگار میشوند.
گاهی اوقات در یک استارتاپ، آزمونوخطا تنها استراتژی کاربردی حرکت روبهجلو است؛ همه کارکنان باید از همان ابتدای کار، این راهبرد را اجرا کنند، در غیر این صورت شکست خواهند خورد.
با توجه به ریسکهای دائمی استارتاپ، کارآفرینان باید پیش از استخدام کارمندان خود، احساس واقعی آنها را نسبت به شکست ارزیابی کنند؛ ممکن است کارمندان بالقوه، از موانعی صحبت کنند که درگذشته بر آنها غلبه کردهاند ولی مشخص نیست چه واکنشی در برابر اشتباهات فعلی خود خواهند داشت.
اگر میخواهید بدانید که متقاضیان شغلی، چگونه شکست در محیط کار را مدیریت میکنند، باید آنها را عمیقتر بررسی کنید.
گاهی اوقات در یک استارتاپ، آزمونوخطا تنها استراتژی کاربردی حرکت روبهجلو است، همه کارکنان باید از همان ابتدای کار، این راهبرد را اجرا کنند، در غیر این صورت شکست خواهند خورد.
با توجه به ریسکهای دائمی استارتاپ، کارآفرینان باید پیش از استخدام کارمندان خود، احساس واقعی آنها را نسبت به شکست ارزیابی کنند؛ ممکن است کارمندان بالقوه، از موانعی صحبت کنند که درگذشته بر آنها غلبه کردهاند ولی مشخص نیست چه واکنشی در برابر اشتباهات فعلی خود خواهند داشت.
قدرت ریسکپذیری
یکی از مهمترین تفاوتهای کار کردن در یک شغل شرکتی و یک استارتاپ، مواجهه با ریسکهای متعدد است؛ شرکتهای قدیمی پروسههای خود را به همان شیوه همیشگی پیش میبرند و نیازی به تست کردن شرایط جدید ندارند اما استارتاپها مستلزم ریسکپذیری هستند.
اخلاق حرفهای
شغل کارمندان در استارتاپها، معمولاً نقش ثابتی نیست؛ آنها باید بتوانند مهارتهای مختلفی را یاد بگیرند و کارهای متفاوتی انجام دهند اما همه کارمندان مایل نیستند مسئولیتهای بیشتری بپذیرند.