به نظر میرسد نوعی بیانگیزگی در بدنه وزارت نفت را فرا گرفته تا گمانهزنیهایی به وجود آید که بیژن زنگنه و یارانش در وزارت نفت، از ناامیدان دولت حسن روحانی هستند. اینکه عزمی وجود ندارد تا متولیان این وزارتخانه بر اساس قراردادی که خود آن را تنظیم کردهاند بایستند، باعث به وجود آمدن نگرانیهایی شده که ایران نتواند از فرصتهای موجود در صنعت نفت و گاز استفاده لازم را ببرد و از این ابزار برای توسعه دیپلماسی خود استفاده کند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، واگرایی موجود میان وزارت نفت و دستگاه دیپلماسی کشور یکی از دلایلی بود که به سراغ سیدمهدی حسینی، رییس پیشین کمیته قراردادهای نفتی رفتیم. از نظر او بهتر است تا سیاستگذاران کشور با استفاده از ابزار نفت و گاز و انعقاد قراردادهای بزرگ راه را بر تحریمهای جدید ببندند. به باور او در حال حاضر تقاضایی برای نفت و گاز در دنیا به وجود آمده و بسیاری از کشورها به منابع ایران چشم دوختهاند از این رو شاید آخرین فرصت در اختیار صنعت نفت و گاز قرار گرفته تا مذاکرات خود را با برندهای بزرگ نفتی آغاز کرده و توسعه این صنعت را در پیش بگیرد.
این روزنامه لازم می داند به این نکته اشاره کند از آنجایی که بحث فوق العاده تخصصی است، ما از هرگونه داوری دوری میگزینیم و صرفا بنابر وظیفه اطلاعرسانی سعی میکنیم تا نقطهنظرهای متفاوت و منتقدانه را منعکس کنیم تا در مسیر تصمیم سازی مسوولان امر، به قد وسع سهم خود را ادا کنیم.
در روزهای اخیر شاهد افزایش قیمت نفت تا سطح ٧٥ دلار بودیم. با توجه به محدودیتی که در تولید نفت داریم اگر بازارها خواهان نفت ایران باشند، چگونه میتوانیم به این نیاز پاسخ سریعی را بدهیم؟
این موضوع در چند سطح قابل بررسی است. اجازه بدهید اول ببینیم تکلیف برجام چه خواهد شد. با نزدیک شدن دوازدهم ماه مه و روز تایید یا عدم تایید برجام، شاهد تحرکات گسترده اتحادیه اروپا و نیز اعضای اصلی امضاکننده برجام هستیم که نشان از عزم آنها برحفظ برجام دارد. از سوی دیگر و در شرایط خاص روز و در پاسخ به اینگونه تهدیدها ایران نیز تهدید احتمال خروج خود از برجام را مطرح کرده است. اقدامی که کشورهای طرفدار حفظ برجام به ویژه امضاکنندگان آن و سازمان ملل هم که یک پای آن است را نگران چنین تحولی با عواقب غیرقابل پیشبینی و احتمالا کنترلناپذیر کرده که نوعی فشار بر آنها جهت افزایش تلاشهایشان در جهت حفظ برجام و در عین حال نمایش عزم جدی ایران بر عدم پذیرش زیاده خواهیهای امریکا نیز ارزیابی میشود.
اینک ببینیم که آیا قراردادهای نفتی و گازی ایران به عنوان مهمترین مزیت نسبی کشور میتواند در جهت حل و فصل مشکل به نفع کشور وارد صحنه دیپلماسی روز و ابزاری کارا عمل کند؟ در این رابطه دو موضوع «دیپلماسی» و «تحولات پیش روی بازار نفت و انرژی» را بررسی میکنیم تا این جایگاه و نحوه بهرهبرداری از این امکان را بهتر شناخته و با سناریوپردازیهای محتمل و انتخاب بهینه و عملیترین آن نسبت به تنظیم استراتژی برخورد با موضوع اقدام کنیم.
دیپلماسی عبارت است از سیاست، برنامه و زبان تعامل با جهان در جهت حفظ و ارتقای منافع ملی، ارتقای جایگاه و اثربخشی کشور در سطح جهانی و منطقهای، توسعه منطقی روابط با دیگر کشورها با اولویت همسایگان در همه زمینهها اعم از سیاسی، اقتصادی، تجاری و نهایتا افزایش ضریب امنیت ملی و کاهش خطرات احتمالی. درمیان ابزارهای موثر دیپلماسی موفق نظیر توان دفاعی، قدرت اقتصادی، ثبات سیاسی و امنیت ملی، دانش و توان تکنولوژیک، توان رسانهای و البته دستگاه دیپلماسی توانمند و شاداب با حضوری مثبت و اثرگذار در مجامع بینالمللی و روابط دو و چند جانبه جایگاه بهرهبرداری از «مزیتهای نسبی» بسیار ویژه و تعیینکننده است. آنچه مسلم است بالاترین مزیت نسبی کشورمان نفت و گاز است. ایران با دارا بودن بزرگترین ذخایر جهانی گاز و چهارمین ذخیره نفت با بهترین ساختار زمینشناسی و کمترین ریسک و هزینه اکتشاف و تولید در مقایسه با دیگر کشورها از نظر نفت شناسان جهان، بهشت تولید مواد هیدروکربوری دنیاست. البته این تفسیر فقط مربوط به ذخایر شناخته شده نفت و گاز است و با توسعه اکتشافات طبیعتا این توانمندی بسیار بالاتر خواهد رفت و جذابیت برای سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران بسیار بیشتر خواهد شد.
یعنی شما معتقدید با وجود سرمایهگذاریهای کلانی که روی تولید انرژیهای پاک صورت گرفته، نفت و گاز در بلندمدت با همین میزان تقاضا روبهرو خواهد بود؟
جهان امروز با وجود سرمایهگذاریهای سنگین پژوهشی و صنعتی در زمینه انرژیهای پاک و جایگزین هنوز هم به نفت و با نرخ رشدیابندهتری به گاز نیازمنداست به طوری که طی دهههای آینده سهم این دوحامل در سبدانرژی جهانی بیش از ٥٠ در صد پیشبینی میشود. سرعت رشدجمعیت دنیا که بنا بر گزارش سازمان ملل طی ٣٢ سال آینده و در ٣ سناریو به ٨ تا ١٠ میلیارد نفر میرسد از سویی و رشد اقتصادی جهان با متوسط ٣ تا ٤ درصد درسال به ویژه رشد چشمگیر کشورهای پرجمعیتی چون هند و چین و نیز توسعه استاندارد زندگی در کشورهای کمتر توسعه یافته با میدان عمل فاصله بین آنها و امریکا، عوامل اصلی رشد تقاضا برای انرژی با سهم بیش از نصف آن برای نفت و گاز به حساب میاید بطوری که رشد متوسط ١,٥ تا ١.٨ میلیون بشکه در سال تقاضا برای نفت و بیشتر از آن برای گاز متصور است؛ لذا جهان باید نگران عرضه کافی و به موقع برای این تقاضا باشد.
البته برخی از کارشناسان صنعت نفت معتقدند که ذخایر شیلی نفت و گاز تا حد زیادی میتواند این نگرانی را برطرف کند!
نفت و گاز شسیلی با عمر کوتاه خود و عرضه گران و پر ریسک یک سراب است و تا زمانی که ذخایر ارزانتر وجود دارند هیچ منطق اقتصادی به دنبال آنها به طور بلندمدت نخواهد رفت. به خاطر همین هزینههای غیرمتعارف ذخایر شِیلی است که همه دنیا به طور چشمگیری متوجه توسعه منابع نفتی مناطقی چون ایران شدهاند؛ واقعیتی که بالاترین فرصت را برای کشورمان در چانهزنیهای دیپلماتیک جهت حل و فصل مسائل و تنظیم روابط سیاسی و اقتصادی فراهم آورده است. تئوریای که وزارت نفت همزمان با شروع مذاکرات برجام با طرح ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز کشور با ارایه مدل پیشرفتهتر قراردادی به نام «ای، پی، سی» و ارایه طرحهای متعدد اکتشاف و تولید و افزایش بازیافت ضمن هدفگیری توسعه فنی واقتصادی و خروج از رکود با جذب سرمایههای خارجی و تولید ثروت، با تحریک لابیهای قدرتمند نفتی در مراکز قدرت کشورهای درگیر مذاکرات به کمک دیپلماسی مذاکره بیاید. اهدافی که در آن زمان قابل طرح نبود و به آن پرداخته نشد ولی مسلما اثرخود را بر روند مذکرات داشت به گونهای که نه فقط قبل از امضای برجام رفت و آمدهای شرکتهای بزرگ نفتی با خوشبینی نسبت به نتایج مذکرات که حکایت از اطلاع آنها از تاثیر اقداماتشان داشت بلکه بلافاصله پس از امضا هجوم این شرکتها برای شروع مذاکرات قراردادی و در بسیاری موارد همراه با مقامات عالیه کشورهایشان آغاز شد، فرصتی که قدر آن دانسته نشد. آیا به راستی اگر طی دو، سه سال پس از برجام مثلابیست قرارداد امضا شده بود نظیر دوره بیع متقابل که همین تعداد با همه شرکتهای بزرگ نفتی از بیشتر کشورهای اروپایی و نیز آسیایی امضا و در نتیجه تحریم یک جانبه امریکا (ایلسا معروف به تحریم داماتو) توسط همه دنیا نادیده گرفته شد بطوری که شرکتهای امریکایی محروم مانده، خود به ابزار فشار علیه تحریم تبدیل شدند. آیا افق روابط ما با اروپا و حتی امریکای ترامپ همین بود که امروز است؟
نتیجه این فرصت نشناسی از سوی سیاستگذاران صنعت نفت ایران باعث شد چه فرصتهایی را از ایران برباید؟
امروز و در غیاب هرگونه روابط پایدار و بیدرد سر اقتصادی با اروپا و آسیا در حالی که رقبای منطقهای و همسایگان ما مشغول توسعههای نفتی و برخورداری سیاسی از آن هستند شاهد این هستیم که ابزار کمی برای حل و فصل مشکلات سیاسی و نیز برونرفت از رکود کمرشکن اقتصادی در اختیار داریم. هماکنون عراق بدون آسیب به حاکمیت و مالکیت بر منابع نفتی خود آن هم در شرایط ناامن آن کشور نه فقط دیگر سهم تاریخی نصف ما از تولید را پشت سر گذاشته بلکه برابر همه تولید ما فقط صادرات داشته و در اوپک هم جایگاه دوم متعلق به ما را تصاحب کرده است. قطر به بزرگترین صادرکننده گاز مایع در جهان تبدیل شده و ما تنها واحد گاز مایع در حال ساختمان با گذشت بیش از ١٠ سال و چندین میلیارد دلار هنوز معطل تکمیل است به طوری که انسان را بیاد پروژه چندین دههای نیروگاه بوشهر میاندازد، عربستان با به کارگیری فناوریهای مدرن که بسیاری از تصمیمسازان ما همیشه از آنها اعلام بینیازی کردهاند میزان برداشت از ذخایرش را به بیش از ٥٠ درصد رسانده که دوبرابر ما است، بدین معنا که اگرما مثل عربستان عمل میکردیم میتوانستیم به جای ١٥٠ میلیارد بشکه ٣٠٠ میلیارد برداشت کنیم و با قیمت ٧٠ دلار در هر بشکه ١٠,٥ تریلیون دلارثروت ملی را از دست ندهیم، در بازار گاز هم سهم ما نزدیک صفراست. قزاقستان برای گرفتن بازار گاز چین و ترکمنستان نیز برای بازار پاکستان و هند اقدامهای عملی داشتهاند، این در حالی است که حدود یک دهه است واحد گاز مایع برای سهم اندکی از بازار بزرگ چین را در دست ساخت داریم و بیش از دو دهه است که برای بازارهای پاکستان و هند خط لوله صلح میکشیم و میلیاردها دلاررا در زمین دفن میکنیم و هیچکس جرات نمیکند یا توان یا اراده نهایی کردن آن را ندارد. به این ترتیب شاهد از دست رفتن تریلیونی ثروت ملی، از دست رفتن بازارهای نفت و گاز، عقب ماندن از همسایگان و رقبا و افزایش خطرات و در یک کلام از دست رفتن فرصتهایی هستیم که میتوانست همراه با دیگر امکانات و توانمندیها، سطح اثرگذاری بینالمللی ما را به جایی برساند که مانند دهه ٧٠ و نیمه دهه هشتاد تحریم امریکا را لااقل در نفت وگاز بیاثر کنیم. مسلما جریان شرکت هراسی با چاشنیهای گوناگون و فشارهای اعمالی و محافظهکاریهای اجباری به جای فراهم کردن فرصتهای ارزشمند اقتصادی و سیاسی_ امنیتی و استفاده از تضاد منافع اروپاییها و آسیاییها با امریکا در جهت بیاثر کردن تحریمها به جایی نمیرسیدیم که با داشتن چارچوب جدید قراردادهای نفتی تنها موفق به امضای دو قرارداد در میدانهای نهچندان مهم آن هم به جای عقد قرارداد با مصرفکنندهها که اصل اساسی است یکی با تولیدکننده که رقیب ما است و دیگری با یک شرکت ایرانی که مسلما فشار سرمایهگذاری آن بردوش امکانات بسیار محدود داخلی بوده و اهداف اصلی مترتب بر این قراردادها که جذب سرمایه خارجی، جذب و انتقال فناوری مدرن و صدالبته استفاده سیاسی از آنها را فراهم نمیکند.
خلاصه آنکه گرچه فرصتها معمولا یکبار به دست میآیند ولی اهمیت نفت و گاز در تامین امنیت عرضه جهانی میتواند باعث تکرار ان شده و بازیگران اصلی سیاستهای بینالمللی را به سوی اهداف سیاسی و اقتصادی ما تا جایی که در چارچوبهای شناخته شده جهانی است گرایش دهد. لذا تحت هیچ شرایطی و با هیچ شعاری استفاده از این ابزار کارا هم در توسعه اقتصادی و هم اثربخشی آن در دیپلماسی کشور برای حل و فصل دعاوی حال و آینده نباید به فراموشی سپرده شود بلکه باید با وفاقی ملی همه موانع از سر راه آن برداشته و در یک هماهنگی کامل همه دلسوزان در همه بخشها این ابزار مهم توسعه اقتصادی و سیاسی در جهت منافع ملی به حرکت دراید.
سرمایهگذاری خارجی در صنعت نفت و گاز ایران تا چه اندازه میتواند برای ما رشد پایدار به وجود آورد و سطح چانیزنیمان را در دنیا افزایش دهد؟ در حقیقت نفت در شرایط کنونی اقتصاد ایران تا چه اندازه میتواند به دیپلماسی خارجی ما کمک کند؟
این موضوع را چند روز پیش در همین روزنامه مطرح کردم. اجازه بدهید یک خاطرهای در این باره برایتان بگویم تا بیشتر متوجه شوید که افزایش قدرت ایران در صنعت نفت و گاز تا چه اندازه به افزایش چانهزنی در دیپلماسی ما کمک خواهد کرد. در سال ١٣٧٤ حدود ٣٢ میلیارد دلار از بدهیهای ایران سررسید شده بود و دولت منابع لازم را برای پرداخت این بدهیها نداشت. آن موقع در وزارت نفت بودم قصد داشتیم زیرساختهای لازم برای ایجاد پارس جنوبی را ایجاد کنیم. بدیهی است در شرایطی که کشوری بدهکار باشد، اعتبار بینالمللی او نیز خدشهدار میشود اما با توجه به برندی که شرکت ملی نفت داشت توانستیم با وجود این بدهی بزرگ حدود ٣٠ میلیارد دلار فاینانس برای ایجاد پارس جنوبی جذب کنیم. این میزان فاینانس بعدها پلتفرمی را ساخت که بر اساس آن دولت آقای خاتمی توانست پارسجنوبی را توسعه داده و عملا آن نقطه از کشور را به کارگاهی عظیم برای سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز تبدیل کند. حال که نزدیک به ٢٠ سال از آن روزها میگذرد، خبری از آن سرمایهگذاریها و ارتباطات بینالمللی نیست. شرکت نفت ایران عملا به یکی از بدهکارترین شرکتهای دنیا تبدیل شده و قدرت سرمایهگذاری خود را از دست داده است. این بدان خاطر است که در فاصله سالهای ٨٤ تا ٩٢ تقریبا پارس جنوبی به حالت نیمه تعطیل درآمد و سرمایهگذاریها به نتیجهای نرسید. با روی کار آمدن دولت آقای روحانی کمیته تدوین مدل جدید قراردادهای نفتی را تشکیل دادیم و بر اساس آن مدل جدید قراردادها شکل گرفت تا شرکتهای بزرگ دنیا برای ورود به ایران خود را تجهیز کرده و جذابیتی برای سرمایهگذاریشان ایجاد شود. اما متاسفانه دیده شد که انگار برخی از درون مایل نیستند تا سرمایهای وارد کشور شود و اصولا با سرمایهگذاری خارجی مشکل دارند به همین خاطر تا توانستند علیه قراردادهای جدید نفتی سخن گفتند. این در حالی است که کشور ما بدون سرمایهگذاری خارجی نمیتواند رشد ٨ درصدی پیشبینی شده در برنامه ششم توسعه را محقق کند پس لازم است تا از هر فرصتی استفاده کرده و اقدام به جذب سرمایهگذاران خارجی در بخشهای مختلف به ویژه صنعت نفت و گاز کند. امروز عراق معادل تمام تولید کشور ما نفت صادر میکند. عربستان ١١٠ میلیارد دلار در صنعت گاز خود سرمایهگذاری کرده و تکنولوژیهای نوین را به خدمت گرفته است. در کشور ما به سبب دوری از سرمایهگذاران خارجی و به کار نگرفتن ظرفیتهای سرمایهگذاری و همکاری مشترک، صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری صورت گرفته در صنعت و نفتمان در معرض نابودی قرار گرفته چرا که با تجهیزات فرسوده شده و عملا با تکنولوژیهای قدیمی نمیتوان این صنعت را توسعه داد. راه چاره مشخص است. باید سرمایهگذاران خارجی وارد ایران شوند و با خود سرمایه و تکنولوژی بیاورند. از این راه خواهیم توانست منابع خود را به صورت بهینه بهرهبرداری کنیم و بهرهوری تولید را بالا ببریم. در غیر این صورت با این تجهیزات نخواهیم توانست به سرمنزل مقصود برسیم. به نظر میرسد که شاید بهتر باشد تمام تشکلها و بازیگران اقتصادی کشور تعامل با دنیا و جذب سرمایهگذاری خارجی را به مطالبه تبدیل کنند تا زیرساختهای لازم و شرایط کافی برای ورود آنان به کشور مهیا شود. اگر از همین امروز اقدامات لازم را به عمل آوریم باز دیر است چرا که روز به روز از تحقق رشد ٨درصدی فاصله میگیریم.