فراتر از بحران

  • سه شنبه 20 فروردین 1398 ساعت 8:45

اخبار => سایر رسانه ها

تهران- ایرنا- ایرانیان سال جدید را غم‏انگیز آغاز کردند. امسال یکی از سین‏های هفت‏سین ما سیل بود، سیلی بی‏رحم و خانمانسوز! عکس‏ها و فیلم‏های سیل شیراز، لرستان، خوزستان، ایلام و گلستان، تکان‏دهنده‏ترین تصاویری بود که دل هر انسانی را به درد می‏آورد.
فراتر از بحران

به گزارش باشگاه در و پنجره و نما

روزنامه ابتکار در سرمقاله ای به قلم بهروز بنیادی، آورده است: تصاویری که ناتوانی و استیصال و آسیب‏پذیری ما و شهرهای ما را در مقابل بحران نشان می‏دهند.سیل یا زلزله، بحران‏های شدید اقتصادی یا سیاسی فرقی نمی‏کند، ما همیشه در مقابل بحران غافلگیر می‏شویم. حال آن که بحران، جزو طبیعت جغرافیای ایران است اما تنها چیزی که نزد مدیران ما پیدا نمی‏شود آمادگی برای مواجهه با بحران است.

روزها و ماه‏ها و سال‏ها است کارشناسان درباره وقوع انواع و اقسام بحران‏ها هشدار می‏دهند، اما این هشدارها در هیچ سطحی جدی گرفته نمی‏شود و زمانی که بحران پدید می‏آید همچون کلافی سردرگم می‏شویم و بحرانی بدتر ایجاد می‏کنیم! آنچنان که در درگیری رئیس‏جمهور و سپاه شاهد بودیم! اساس تصمیمات ما در این مواقع، مبتنی بر شتابزدگی، سهل‏انگاری و اشتباه‏های محاسباتی است و این مهم حاصل توسعه‏نیافتگی ماست.
در این جا می‏توان بحثی را مطرح کرد و آن، اقبال شدید مردم به خرید زمین و ساخت‏وساز است. این اقبال شدید ناشی از اقتصاد بیمار و البته نشانه توسعه‏نیافتگی جامعه ایرانی است.

اگر رشد اقتصادی و فرهنگی متوازنی می‏داشتیم جامعه در چندین حوزه سرمایه‏گذاری می‏کرد و در زمینه‏های متعددی کسب درآمد می‏کرد. به جرئت می‏توان ادعا کرد یکی از دلایل ساخت‏وسازهای بی‏اساس و بی‏رویه که منجر به کوه‏خواری و زمین‏خواری و نتیجتاً در سیل اخیر موجب فاجعه شده است همین عدم رشد متوازن اقتصادی و هجوم تمام اقشار جامعه به سوی ملک و زمین و خانه و ویلاسازی بوده است.
باید فرصت‏های پویایی فراهم کرد تا مردم و دولت‏ها به جای سرمایه‏گذاری روی زمین، به حوزه‏های دیگری رو بیاورند که سازگار با اقلیم و جغرافیا و مناسبات سرزمینی ایران باشد.

اگر اقتصاد و نظام توسعه در این سال‏ها روندی طبیعی می‏داشت، قطعا چنین حجم ویرانگری از ساخت‏وساز به وجود نمی‏آمد. اگر ایران دچار موج ناگهانی افزایش جمعیت و تغییر شتابزده الگوی زندگی نمی‏شد، جمعیت امروز به حدی نمی‏رسید که ظرف فضایی ایران پر شود. شهرهای شلوغ، متراکم و به‏هم‏ریخته‏ای که موجب به جان آمدن آدمیان شده‏اند.

اگر اقتصاد ما سروسامانی می‏داشت کارخانه‏داران و پزشکان و هنرمندان همه بسازبفروش نمی‏شدند، قطعا ارتفاعات پرخطر شمال و شمال‏غرب تهران به شکل بمب ساعتی درنمی‏آمدند، جنگل‏های شمال تبدیل به کارگاه ویلاسازی نمی‏شدند، مسیل کناره دروازه قرآن شیراز با نخاله ساختمانی پر نمی‏شد و...
علاوه بر این معضل وخیم، باید به پروژه‏هایی اشاره کنیم که کاملا غیرعلمی و بی‏اساس ساخته شده است. همچون ساخت غیراصولی راه‏آهن بندر ترکمن – اینچه‏برون در امتداد ساحل، بدون داشتن آب‏گذر، امری که باعث شد آب باران به سمت دریا نرود و پشت راه‏آهن گیر کند . در واقع راه‏آهن مانند سد در برابر جریان آب عمل کرد و آب به سمت بالا یعنی آق‏قلا حرکت کرد و خاک را اشباع کرد و باعث باتلاقی‏شدن زمین شد. اگر آب پشتِ سد وشمگیر را هم برای نجات سایر شهرها تخلیه کرده باشند خود به حجم آب پشت راه‏آهن افزوده شده است؟
چندماه طول خواهد کشید که شهر به حالت عادی برگردد و زندگی مردم سامان پیدا کند؟

مسلما با افزایش دما و اشباع و ماندگاری آب حتما شیوع بیماری‏های عفونی در منطقه اتفاق خواهد افتاد. برای جلوگیری از این اتفاق و شیوع فاجعه بعدی باید مردم از منطقه خارج شوند و در مکانی دیگر اسکان یابند.(متاسفانه این شاهکار مهندسی در حال شیوع است. در باند جدید جاده سمنان به تهران نیز شاهدیم که به جای آبگذر، از خاکریز استفاده کرده اند!).

شما بروید صورتجلسه کمیسیون ماده 215 راه‏آهن بندر ترکمن - اینچه‏برون در سال 89 - 88 را بررسی کنید. کارشناسان معتقد بودند این راه‏آهن نباید ساخته شود و ساخت این راه‏آهن اقتصادی نیست. اما مسئله مهم‏تر نحوه و کیفیت ساخت این راه‏آهن است که با یک سیل، منطقه را به باتلاق تبدیل کرده است و باید وزرای صمت پاسخ دهند که تاکنون با ساختن این راه‏آهن چه حجمی از کالا منتقل شده؟ و با چه توجیه فنی راه‏آهن را بدون پل و آبراهه ساخته‏اند؟
از نهادهای نظارتی مانند سازمان بازرسی باید بخواهیم از سازمان برنامه درباره صورتجلسه کمیسیون ماده 215 سوال کنند و ببینند چه کسانی این طرح را توجیه و تصویب کرده‏اند و چگونه این طرح تایید کمیسیون 215 را گرفته است؟

**خشک‏شدن دریاچه ارومیه
افزایش بی‏رویه ساخت سدها در حوزه دریاچه و همچنین افزایش سطح زیرِ کشت و فزونی چاه‏های کشاورزی و تغییر باغات انگور به سیب حتما بر روی خشک‏شدن دریاچه نقش داشته است اما مهم‏ترین دلیل خشک‏شدن دریاچه ارومیه؛ ساخت جاده میان‏گذر بوده که جریان آب بالادست و پایین‏دست را قطع کرده و سطح دریاچه را به دو قسمت تقسیم کرده است. در ساختن این جاده متاسفانه در قسمت ابتدا و انتها با ریختن خاک و سنگ به جای ساختن پل هوایی، موجب تقسیم‏شدن دریاچه و قطع‏شدن جریان آب بالادست و پایین‏دست شده‏اند و به علت کم‏عمق‏بودن دریاچه در قسمت پایین‏دست، این بخش سریع‏تر از قسمت بالادست خشک شده است.

متاسفانه نادیده‏گرفتن عواقب زیست‏محیطی در ساخت پروژه‏های عمرانی موجب افزایش هزینه‏های دیگر و بعضا باعث خسارت‏های جبران‏ناپذیر شده است.
راه نجات، چیزی جز بازگشت به مدار عقلانیت نیست؛ عقلانیتی که همه جنبه‏های توسعه را در نظر بگیرد و این واقعیت را بپذیرد که چاره‏ای جز کنترل جمعیت و بازکردن گره‏های کور اقتصادی نداریم. باید به هر نحوی، جامعه ایران را از دام اقتصاد تک‏بعدی (ساخت‏وساز و خریدوفروش زمین و خانه) رها کرد. باید فرصت‏های تازه‏ای فراهم کرد تا مردم و دولت‏ها به جای سرمایه‏گذاری بر روی زمین، به حوزه‏های دیگری روی بیاورند.

بر ما مسئولان است که تصاویر تکان‏دهنده سیل را با دقت بیشتری نگاه کنیم و کارنامه مدیریتی و تصمیم‏گیری‏هایمان را بررسی کنیم. ببینیم که کار بی‏اساس و سهل‏انگارانه چه بر سر مردم و سرمایه‏های ما می‏آورد. کاش قوه قضاییه شعبه‏ای ویژه اختصاص دهد که بدون کمترین مماشاتی به کارنامه مدیرانی رسیدگی کند که طرح‏ها و تصمیماتشان این‏گونه فاجعه آفریده است و این همه انسان‏های بی‏گناه را در گرداب بلا فرو برده است. باید این پند حکیمانه شیخ اجل، سعدی شیرازی را آویزه گوشمان کنیم:
سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!

*منبع: روزنامه ابتکار، 1398،1،20
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131


تعداد بازدید : 312

ارسال نظر

ارسال