به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، دیروز با آمارهایش خیلیها را ترساند. آمارهایی که یک سرشان به خانوادهها میرسید؛ به همه زوجهای پیر و جوانی که یک روز پای سفره عقد، قرار یک زندگی همیشگی را گذاشتند و حالا در هر ساعت 20 نفرشان رفیق نیمه راه شدهاند و راهشان از هم جدا شده است.
حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفت این آمار سال 90، به ازای هر ساعت، 16 طلاق بوده و حالا به عدد 20 رسیده است.
موسوی چلک در ادامه از ثبت 174 هزار و 997 فقره طلاق در سال 96 هم خبر داد؛ آماری که وقتی آن را بین 365 روز سال تقسیم کردیم، سهم هر روز از سال گذشته کشورمان 479 طلاق شد و هر ساعتش همانطور که چلک گفته بود 20 طلاق.
آماری که به گفته این کارشناس نشان میداد با وجود همه اقدامات انجام شده و همکاریهای بین بخشی، همچنان باید نگران این آسیب اجتماعی اتفاق افتاده در کشور باشیم؛ آن هم وقتی یکی از اولویتهای اصلی کشور در حوزه آسیبهای اجتماعی از سوی رهبر معظم انقلاب، موضوع طلاق عنوان شده است.
مواد مخدر، دلیل اغلب دادخواستهای طلاق
این اما همه ماجرا نبود. رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران دیروز به دلایل این اتفاق هم اشاره کرد؛ آن وقت خیلیها فهمیدند بین دادخواستهایی که سال گذشته هرکدام با یک بهانه، پای زن و شوهرها را به دادگاههای خانواده کشاندند و مِهرها را حلال کردند و جانها را آزاد، پای مواد مخدر بیشتر از بقیه گیر بوده است. آن قدر که چلک گفت: معمولا مواد مخدر یکی از وجوه اغلب درخواستها برای طلاق است.
دادخواستهایی که غالبا با تکیه بر بند 2 تبصره ماده 1130 قانون مدنی، قانونگذار به زن حق داده است با شرایطی با اثبات اعتیاد مرد (زوج) به مواد مخدر یا مشروبات الکلی از طریق عسر و حرج بتواند علی رغم مخالفت مرد، طلاق بگیرد.
دلیلی که به ما نشان داد آمار آنها که دلشان پر است از تقدیری که به آنها سخت گرفته، بختی که سیاه شده و اعتیادی که روی سقف خانههایشان سایه کرده، کم نیست. زنهایی که وقتی اولین بار از اعتیاد شریک زندگی شان با خبر شدند، رنگ از رویشان پریده، چند بار با خودشان تکرار کردهاند حالا چکار کنیم؟ چند بار از خودشان پرسیدهاند چرا زندگی من؟! چراهایی که وقتی خلاف همسرشان سنگینتر شده، وقتی مصرف موادشان علنیتر شده، به جایی نرسیدهاند و دست آخر، آنها را به این نتیجه رساندهاند که قید ادامه زندگی را بزنند. دادخواست طلاق بنویسند و جلوی علت این تصمیم، با خودکار آبی بنویسند: اعتیاد همسر به مواد مخدر!
دست خالی دادگاههای خانواده
چهره این زنها برای جواد صادقی، رئیس سابق مجتمع قضایی خانواده 2 (ونک) تصویر آشنایی است . او بارها در طول دوران قضاوتش، با پروندههایی روبهرو شده که اعتیاد یکی از زوجین، راه جدایی را برای طرف دیگر باز کرده است. زوجهایی که آنها را هم دادگاه مثل بقیه زوجها به صلح و سازش راهنمایی کرده و این راهنمایی خیلی وقتها به نتیجه نرسیده است.
با این حال صادقی به ما میگوید: دادگاه در پروندههای دادخواست طلاق، همیشه زوجین را به صلح و سازش دعوت میکند و تلاشش بر این است که تا جای ممکن جدایی صورت نگیرد. اما به خاطر تراکم کار وتعداد زیاد مراجعان و فقدان امکانات لازم، نمیتواند نقش بیشتر و موثرتری در این بین به عهده بگیرد.
صادقی برای ما توضیح میدهد دادگاه در مواردی مانند درگیری خانوادهها با مواد مخدر، این امکان را ندارد که طرفین را به مراکزی بفرستد که زمینههای ترک فراهم شود یا به سمت مشاورههای تخصصی دیگر که در این موارد بحرانی مورد نیاز است هدایت کند و یادشان بیاورد معتاد یک بیمار است و میتواند معالجه شود.
او اما پیشنهاد میکند در کنار تمام نهادهایی که تا به حال وظیفه رسیدگی به این موضوع را به عهده داشتهاند، این امکان برای دستگاه قضایی هم به وجود بیاید که در این زمینه مداخله کند، مداخلهای که به اعتقاد این قاضی باسابقه میتواند نتیجهبخش باشد و مهارتهایی را به زوجین بیاموزد که با بیماری اعتیاد کنار بیایند.
تاثیر مستقیم افزایش آمار اعتیاد بر آمار طلاق
سامان بخشیدن به یکی از آسیبهای اجتماعی مهم کشورمان یعنی اعتیاد که یک علت خاص ندارد و معلول چندین و چند علت است، امری ضروری است که به اعتقاد مرتضی خوشگفتار، کارشناس درمان اعتیاد میتواند در کاهش آسیبهای اجتماعی دیگر هم موثر باشد. این همان جایی است که کاهش آمار اعتیاد بر کاهش آمار طلاق در جامعه هم اثر میگذارد.
خوشگفتار با اشاره به این موضوع به ما میگوید: اخیرا در آمارهایی که از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر عنوان شده، به بالارفتن آمار رسمی اعتیاد در ده سال گذشته اشاره شده است و اگر ما به اعتیاد به چشم یک زیرمجموعه نگاه کنیم و آن را یکی از عوامل بقیه آسیبهای اجتماعی بدانیم، میتوانیم بگوییم با افزایش آمار اعتیاد، سایر آسیبها مانند طلاق، بیکاری، بزه و... هم بیشتر میشود.
به عقیده او که به عنوان کارشناس درمانگر اعتیاد هر روز با خانوادههایی که درگیر معضل اعتیاد هستند سروکار دارد، مشکلی که این روزها در بحث اعتیاد به وجود آمده، سنگین شدن اعتیاد و ورود مواد شیمیایی و صنعتی به جای مواد سنتی است؛ اتفاقی که باعث شده هم پروسه درمان سختتر شود و هم ترک مدت زمان بیشتری طول بکشد. همین جاست که طاقت خیلی از خانوادهها طاق میشود، همین جا که شریک زندگیشان قدمی رو به بهبود برنمی دارد! از اینجا به بعد نا امیدی جای امید را در دل خیلیها میگیرد. همین است که خیلیها فرار را بر قرار ترجیح میدهند تا فاصلهشان با اعتیاد، بیشتر و بیشتر بشود حتی به قیمت جدایی دل و نام و نشان از یک شناسنامه.
خوشگفتار البته به ما میگوید دلیل این اتفاق فقدان آگاهی در خانوادههاست و همین جا روی ترویج آموزشهای پیش از ازدواج دست میگذارد و روزشمار زندگی مشترک زوجهای زیادی را تا دوران قبل از عقد عقب میکشد و میگوید: در بسیاری از موارد، جوانهای ما وقتی میخواهند با هم ازدواج کنند اطلاعات زیادی درباره مواد مخدر ندارند. از آنجا که مشاورههای پیش از ازدواج ما هم کامل نیست، افراد براحتی میتوانند اعتیادشان را پنهان کنند و به این ترتیب یک زندگی مشترک از اول بر پایه پنهانکاری شکل میگیرد. بعد در مراحل بعدی وقتی زوجها با مشکل اعتیاد روبهرو میشوند، سریع در دامن بحران میافتند و برای حل این بحران هم مهارتی به آنها آموخته نشده است.
خانوادههایی که مهارت همراهی ندارند
این کارشناس حوزه اعتیاد، به نگاه سنتی حاکم در خانوادهها نسبت به معضل اعتیاد هم اشاره میکند و میگوید: متاسفانه خانوادههای ما هنوز ظرفیت لازم را برای همراهی با معتادان ندارند و اغلب این نگاه را دارند که درمان امکان پذیر نیست. همین نگاه وقتی در کنار سایر سختیهای زندگی با فرد معتاد مثل بزهکاری و اخلاق نادرست و خشونت و بیکاری و... قرار میگیرد، آنها را به سمت جدایی سوق میدهد.
وقتی خوشگفتار به ما میگوید اعتیاد مشکلی است که درمان میشود البته در صورتی که انگیزه درمان، هم در خانواده فرد معتاد و هم در خود او وجود داشته باشد، یاد شبی برفی میافتیم که خیلی دور نیست. یکی از شبهای زمستان گذشته که سرما امان تهرانی را بریده بود. وقتی عقربههای ساعت از 2 نیمه شب گذشته بودند و در سرمای آن نیمه شب تهران با عکاس جامجم در کوچه پسکوچههای شوش و هرندی قدم میزدیم، حامد کارتنخواب 41 ساله خیابان هرندی برایمان گفت از 18 سالگی تخریب داشته و نصف بیشتر عمرش را با مواد گذرانده. حامد خانواده نداشت، از همسرش جدا شده بود و از سرنوشت تنها فرزندش هم خبر نداشت. او همان طور که منتظر بود اتوبوس گشت فوریتهای اجتماعی پر شود و او و بقیه کارتنخوابها را به گرمخانه برساند، از بی کسی و تنهایی اش برایمان گلایه کرد وگفت شاید یک نفر در آشپزخانه سالی یکبار دنبال گوشتکوب بگردد، اما هیچ وقت هیچکسی دنبال او نمیگردد.