به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، بساطش خلوت است. در این بساط چند جفت گیوه وجود دارد که دخترش آنها را بافته. گیوهها طرحهای جدید دارند و در نگاه اول اصلاً شبیه گیوههای سنتی نیستند. طرحهایی مانند نوشتههای تحریری و بته جقههای سنتی. خودش میگوید گیوهها برای نمونه هستند و هر کس که بخواهد باید طرح دلخواهش را سفارش دهد تا دخترش حاضر کند. هر چقدر اصرار کردم که سنش را بگوید زیر بار نرفت و فقط میخندید اما مطمئنم که کمتر از 70سال نبود. او حاضر نشد از بساطش عکس بگیرم یا نامش را با فامیل ذکر کنم. دو داماد او از اینکه پدرزنشان دستفروشی میکند بیخبرند. بعد از بازنشستگی ابتدا تاکسی میخرد اما کمکم توان رانندگی در ترافیک را از دست میدهد. از او میپرسم این همان زندگی ایده آلی بوده که برای بازنشستگی برای خود در نظر داشتهای؟ آیا با میل باطنی دستفروشی میکنی؟ میگوید: دوست دارم به روستایمان برگردم. روستایمان در یزد است. دلم نمیخواهد زمان مرگ تنها باشم یا اینجا خاکم کنند.
قیمت هر گیوه نزدیک 35 هزار تومان است. از او درباره خلاقیتی که در گیوهها به کار رفته میپرسم و میشنوم: دخترم اینها را میبافد، در خانه مانده و حوصلهاش سر میرود البته از طریق اینترنت هم میفروشد. بافتن این گیوهها را از خانمی یاد گرفته. کلاسهای هنری زیاد میرود و در این کلاسها آن خانم را به او معرفی کردهاند. نمیدانم بافتن یک گیوه دقیقاً چقدر زمان میبرد اما شما الان سفارش دهید فردا بعد از ظهر دخترم برایتان آماده میکند. اگر دلت بخواهد که گیوه بافتن را یاد بگیری دخترم آموزش هم میدهد.
از او که جدا شدم به فکر فرورفتم که در گوشه گوشه شهر افراد مسنی را میبینیم که دستفروشی میکنند. از خاله پیرزنهایی که عروسک میبافند تا آنهایی که ترشی درست میکنند یا داروی گیاهی تجویز میکنند. از سپیده محمدی بنهی روانشناس کار میپرسم آیا عوامل دیگری هم غیر مسائل اقتصادی وجود دارد که افراد مسن را به کار وا میدارد؟
سپیده محمدی بنهی: در این شکی نیست که مسأله اقتصادی مهمترین عامل کار در زمان بازنشستگی افراد است اما عوامل دیگری هم هستند که این موضوع را تشدید میکنند. اینکه میبینیم اغلب بازنشستگان در حال مسافرکشی هستند چیز جدیدی نیست. باید این واقعیت را قبول کرد شاید عده زیادی از این افراد آنچنان نیاز مالی نداشته باشند. بازنشستگان اغلب برای فرزندانشان کار میکنند نه برای خودشان. اینکه میگویم برای فرزندشان شاید در لحظه اول این سوء تفاهم برایت ایجاد شود که خب وظیفه یک پدر و یک مادر تأمین مایحتاج فرزندان است اما باید گفت فرزندان بازنشستگان اغلب به سن کار رسیدهاند اما کار نمیکنند یا کاری ندارند، برای این است که بازنشسته مجبور بهکار میشود. مواردی هم هست که جوان در خانه کار میکند اما خود را در هزینههای زندگی پدر یا مادر شریک نمیداند.
در خارج از کشور جوانان در 18 سالگی از خانواده جدا میشوند و به نحوی پی زندگی خود میروند. در ایران این مسأله با ازدواج رخ میدهد اما در حال حاضر ازدواج برای خیلی از جوانان مقدور نیست. اینها بهدلیل فرهنگ سنتی هم نمیتوانند از خانه خارج شوند یا اصلاً خودشان را ملزم به متکی شدن به خود نمیدانند. این موضوع در دختران شایعتر است. از طرفی خود بازنشسته هم پس از بازنشستگی دچار افسردگی میشود که این اغلب طبیعی است حتی در کشورهای دیگر هم مسأله افسردگی افراد پس از پایان دوره اشتغال رایج است. بالاخره انسان 8 ساعت در روز به کاری مشغول بوده که دیگر نیست. این موضوع با برنامهریزیهای دقیق در کشورهای دیگر رفع شده اما متأسفانه ما کار آنچنانی برای این افراد نکردهایم. از طرفی وقتی خانوادهای فضای رقابتی در جامعه را میبیند که هر کس به نحوی از کوچک و بزرگ دنبال پول درآوردن است تصور میکند اوقاتی که پدر یا سرپرست خانواده در خانه مانده اوقات تلف شده است که البته این تفکر درستی نیست. خب باید بگویم گاهی روند زندگی افراد در کشور ما جریان عادی ندارد. افراد آن موقع که باید کار کنند و به فکر آینده باشند کار نمیکنند و وقتی پا به سن میگذارند یاد کار کردن میافتند.
البته این روند در حال حاضر بهدلیل همان جریان رقابتی و الگو گرفتن جوانان از اشتباهات والدینشان تقریباً در حال اصلاح است. از طرفی ما میدانیم که جامعهمان رو به سوی پیری میرود. در حال حاضر جامعهمان جوان است اما 20 یا 30 سال آینده با بازنشستگانی
رو به رو خواهیم بود که نمیدانند در اوقات فراغت خود چه کنند. در آخر به این نکته تأکید میکنم که این مجموعه عوامل همچنان در زیر سایه اقتصادی قرار دارند و نمیتوان گفت به تنهایی در کار کردن افراد بازنشسته تأثیرگذار هستند.