به گزارش اقتصادآنلاین، لیلا مرگن در شرق نوشت: اعتبارات صندوق توسعه ملی به پای طرحی ریخته میشود که با معادلات اقتصادی متداول، غیراقتصادی به نظر میرسد اما معلوم نیست مشاوران این پروژه با کدام منطق اقتصادی، اقدام به کاشت لوله در 120 هزار هکتار از اراضی سیستان کردهاند تا به 46 هزار هکتار از مزارع منطقه، به ظاهر آب پایدار برسانند؛ آبی که از چاهنیمهها میآید وابسته به آنسوی مرزهاست و اقدامات نگرانکننده افغانستان در تکمیل سد روی هیرمند، پایداری این منبع برای سالهای آینده را با ابهامات جدی روبهرو کرده است. محصول کشاورزان سیستانی در سال زراعی جاری سوخت. هر کدام از کشاورزان این منطقه که در شمال استان سیستانوبلوچستان واقع شده است، با تکیه بر اطلاعاتی که سازمان جهاد کشاورزی استان در اختیارشان قرار داده بود بین پنج تا شش میلیون تومان بهمنظور تأمین بذر و نهادههای مورد نیاز برای کشت زمینهای خود هزینه کردند، اما بعد از دریافت آب اول، هیچ آبی بهسمت مزارع سیستان جاری نشد؛ در نتیجه همه گندمها سوخت و مردم باید یک سال آینده را با پول یارانه سر کنند. مردمی که بارها شاهد اجرای پروژههای بیاثر و نیمهکاره از جمله «نیملولهها» در منطقه بودهاند، به دیده تردید به طرح 46 هزار هکتاری به عنوان اَبَرپروژه وزارت جهاد کشاورزی برای آبرسانی به مزارع نگاه میکنند. کشاورزان سیستانی معتقدند که آبی که از طریق این طرح به مزارع منتقل خواهد شد، قطعا تکافوی نیاز کشاورزی آنها را نخواهد کرد. آنها اگرچه از سوختن محصول امسال خود متضرر شدهاند، اما شعار تأمین آب پایدار برای کشاورزی هم چندان شادشان نمیکند. یکی از کشاورزان سیستانی درباره پروژه 46 هزار هکتاری میگوید: «در این پروژه فقط به نیم هکتار از زمینهای من آب خواهد رسید. سطحی که برای کشت آب دریافت میکند، بستگی به وسعت اراضی مالکان دارد. کشت نیم هکتار برای تأمین معاش خانواده من، کافی نیست». کشاورزان از وسعت لولهگذاری در پروژه 46 هزار هکتاری میگویند. آنها معتقدند که در سطحی معادل 120 هزار هکتار لولهگذاری انجام شده تا به 46 هزار هکتار از مزارع آنها آب برسد؛ البته اگر برسد.
راههای دیگری که جستوجو نشد
بدون هیچ محاسبه اقتصادی پیچیدهای میتوان فهمید که لولهگذاری در 120 هزار هکتار برای آبرسانی به یکچهارم وسعت لولهگذاریشده، چندان اقتصادی نیست؛ بهویژه لولههایی که در خاک شور سیستان کار گذاشته میشوند باید در مقابل خوردگی و شرایط سخت محیطی هم مقاوم باشند. گرچه برای اجرای این پروژه یک کارخانه لولهسازی در زابل احداث شده است و برای مردم اشتغال ایجاد شده است اما چرا باید برای آبرسانی به 46 هزار هکتار از اراضی سیستان، چهار برابر بیشازحد نیاز لوله در زمین گذاشته شود؟ پروژهای که تا شهریور سال گذشته 500 میلیارد تومان اعتبار صرف آن شده است و امسال هم با مصوبه هیئت وزیران 350 میلیون دلار از محل صندوق توسعه ملی به آن اختصاص یافته است، آیا زندگی مردم را بهبود میبخشد؟ صدیقه ترابی مدیرکل دفتر برنامهریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو عنوان میکند: شاید بهتر بود با توجه به مشکلات عدیدهای که در کشور وجود دارد و اینکه نمیتوانیم بهصورت مداوم به یک استان اعتبار اختصاص دهیم، به جای اینکه به طرحی خاص نگاه کنیم و تخصیص اعتبار را برای این طرح خاص در نظر بگیریم، باید ببینیم آیا این بهترین کاری است که برای کشور میتوان انجام داد؟ او ادامه میدهد: فکر نمیکنم برای منطقهای مثل سیستان، سالهای متمادی بتوانیم تخصیص اعتبار ویژه در نظر بگیریم. گوشهگوشه کشور شرایط خاصی دارد و فقط در سیستان با مشکل تغییر اقلیم و کمآبی مواجه نیستیم. به گفته ترابی، شرایط سیستانوبلوچستان بهدلیل شنهای روان، مباحث تثبیت خاک، معیشت جایگزین، محیط زیست و استفاده از منابع محدود آب، بسیار ویژه است و به سؤالات مطرحشده در این زمینه، قبل از سرمایهگذاری خاص در استان باید پاسخ داده شود. او اضافه میکند: اگر این کار انجام نشود، منابع خود را از دست میدهیم. باید سازگاری با کمآبی در حد شعار باقی نماند و برای آن راهکار در نظر بگیریم. شاید پیگیری طرح دکتر اردکانیان در زمینه ایجاد کمیته سازگاری با خشکسالی برای این منطقه مناسب باشد.
وابستگی آبی به خارج، غیرمنطقی است
حجت میانآبادی، پژوهشگر هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب، نیز به ابهامات متعدد پروژه 46 هزار هکتاری در زمینه ایجاد پایداری در منابع آب و افزایش توسعه پایدار منطقه اشاره میکند. او میگوید: در حوضهای که بهشدت دچار مشکل و اختلافات آبی با کشور همسایه هستیم و عملا امنیت آبی منطقه در دست کشور دیگری است، بدون شک انجام اقداماتی که بخواهد وابستگی آبی ما را به آبهای خارج از کشور تشدید کند، بهنظر امری غیرمنطقی و ناصواب است. میانآبادی ادامه میدهد: افغانستان اقداماتی جدی برای کنترل کامل آب رودخانه هیرمند دارد. ضمن آنکه ایران فقط در زمینه هیرمند با افغانستان قرارداد داشته و درباره سرشاخههای دیگر، قراردادی بین دو کشور وجود ندارد. اینکه در این پروژه چه اتفاقی قرار است بیفتد و آیا ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و هیدروژئوپلیتیکی مسئله دیده شده است یا نه، ابهام زیادی دارد. به گفته میانآبادی، درباره طرح 46 هزارهکتاری از طریق مسئولان ذیربط، آگاهسازی و اطلاعرسانی درستی انجام نشده است. ابعاد ژئوپلیتیکی چنین طرحی مشخص نیست. با ادعاهایی که از سوی مشاوران پروژه شده است، نشان میدهد که این پروژه اشکالات و نقصهای جدی دارد. او تأکید میکند: این سخنان به مفهوم عدم سرمایهگذاری و تلاش برای نجات سیستان نیست، بلکه هر اقدامی که بخواهد در منطقه سیستان صورت گیرد، باید با نگاه جامع و کامل باشد. نمیتوانیم دنبال نگاه توسعهمحوری در استان باشیم که در آینده چالشهای بیشتری را برای منطقه ایجاد کند زیرا ما داریم طرحهایی را اجرا میکنیم که وابستگی ما را به آبهای ورودی از افغانستان تشدید میکند. به گفته این پژوهشگر، میتوان با تأمل و تفکر بیشتری اعتبارات فعلی را صرف پروژههای دیگری کرد که هم مشارکت دو کشور را بر سر آب افزایش و هم وابستگی ایران را به آبهای ورودی از افغانستان تا حد ممکن کاهش دهد و هم زمینه حرکت به سمت توسعه پایدار در منطقه سیستان را فراهم کند. شواهد نشان میدهد که پروژه 46هزار هکتاری مطالعات جامعی ندارد. هرچند مشاور میتواند ادعا کند که مطالعات جامعی دارد، اما این مطالعات، پایداری منطقه را تضمین نمیکند.
توسعه کشاورزی چاره کار نیست
اعتبارات صندوق توسعه ملی صرف میشود که از مهاجرت مردم سیستان جلوگیری شود. اما آیا با توجه به اینکه متوسط برد خانوار در سیستانوبلوچستان بر اساس اعلام مرکز آمار حدود چهار نفر است و در بسیاری از روستاها هر خانوار پنج یا شش نفر جمعیت دارد، کشاورزی آن هم در سطح کوچک نیمهکتاری میتواند معیشت مردم را تأمین کند؟ حسین دهقانیسانیچ، عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی در پاسخ به این پرسش عنوان میکند: در نیم هکتار فقط از طریق کشت گلخانهای میتوان معیشت یک خانوار پنجنفره را تأمین کرد. اگرچه دانشگاه زابل توسعه باغات زیتون، انگور و زردآلو را راهی برای مصرف کمتر آب و تأمین معیشت مردم اعلام میکند، اما دهقانیسانیچ میگوید: سطح اقتصادی برای باغ یک هکتار است. اگر این مساحت 20 میلیون تومان درآمد ایجاد کند، ماهانه یکونیم میلیون تومان درآمد نصیب یک خانوار ششنفره میشود. صرفا اگر اعضای خانواده در باغ کار کنند و هزینه کارگری پرداخت نکنند، چنین باغی میتواند نیازهای معیشتی خانواده را تأمین کند. محمدحسین پاپلییزدی، کارشناس دیپلماسی آب، نیز کشاورزی را تنها راه تأمین معیشت مردم سیستان نمیداند. او میگوید: باید با توسعه صنایع کمآبخواه نظیر ساخت موبایل یا تولید نرمافزار، مشکل اشتغال مردم را حل کرد. پاپلییزدی ادامه میدهد: ساخت اسباببازی، دوخت لباس، کفش و... ازجمله مشاغلی است که میتواند با صرف حداقل آب، نیازهای معیشتی مردم را تأمین کند. به گفته او، آب چاهنیمهها امروز به جای آنکه صرف کشاورزی شود، نیازهای یک شهر 500 هزارنفری یعنی زاهدان را تأمین میکند. بنابراین باید همانگونه که پول خرج میکنیم تا از دریای عمان آب به مشهد ببریم، در کنار دریای عمان اشتغال ایجاد کنیم تا سیستانیها به سمت بندر چابهار بروند و آنجا مشغول به کار شوند. این کارشناس دیپلماسی آب میگوید: در نبود طرح آمایش عدهای از مشاوران هر وقت بدانند که جایی مشکل دارد، فوری گرانترین قیمت را پیدا میکنند و چون پول در چنین طرحهایی است، طرفدار این طرحها میشوند و از آن حمایت میکنند.