خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ- در سالهای اولیه ساخت عروسکهای دارا و سارا و تولید آن در دهه هشتاد خیلیها معتقد بودند که این عروسکها در تقابل با عروسکهای باربی ساخته و تولید میشوند اما پس از مدتی بسیاری از منتقدان خبر از شکست پروژه دارا و سارا را دادند که طراحان و تولیدکنندگان نتوانستند مخاطبان را جذب کنند و کودکان هیچگونه علاقهای به دارا و سارا ندارند و انتخاب کودکان باز هم عروسکهای باربی است. از دیگر نقدهایی که نسبت به عروسکهای دارا و سارا شد، نبود تبلیغات درست بود تا زمانیکه حتی سری دوم و سوم این عروسکها هم طراحی و ساخته شد اما هیچکس اطلاع دقیقی از تولید و عرضه این عروسکها پیدا نکرد. «فرزانه بابایی» طراح عروسکهای دارا و سارا، در جواب نقد برخی از منتقدان که گفته بودند عروسکهای دارا و سارا شکست خورد، میگوید: تبلیغات دروغین و شایعههای زیادی شد که عروسکهای دارا و سارا شکست بخورد اما واقعیت این است که عروسکهای دارا و سارا در ۳ سری به مخاطبان عرضه شد که در سری اول عروسکها سنگین بود، به دلیل از بین بردن بوی بد نفت به آن اسانس پرتغال زده بودند، با شستن در آب سیاه میشد و کیفیت خوبی نداشت در سری دوم این عروسکها پاهایش بالا و پایین بود و بوی شکلات میداد، هیچ نام و نشانی از کارخانهای که این عروسکها را تولید کرد، نداریم. اما عروسکهای سری سوم دارا و سارا از لحاظ کیفیت بسیار خوب هستند، بو نمیدهد و کیفیت قابل قبولی دارد. گفتوگوی فرزانه بابایی طراح عروسکهای دارا و سارا در ادامه میآید:
با برخی از کسانی که در دوره تولید و عرضه دارا و سارا در سن ۷ یا ۸ سالگی بودند صحبت میکردم که عروسک دارا و سارا را داشتند یا نه، میگویند به حدی گران بود که حتی بیشتر آنان در آرزوی خریدن عروسک سارا بودند اما نمیتوانستند چنین عروسکی را داشته باشند، یا برخیها میگفتند که عروسکهای دارا و سارا بسیار سنگین بود و بچهها این عروسکها را دوست نداشتند دوست دارم شما به عنوان طراح این عروسکها به این نقدها جواب بدهید و اینکه چرا منتقدان میگفتند عروسکهای دارا و سارا به مقبولیت نرسید و شکست خورد؟
این سوال را باید از مسئولان و مدیران وقت پرسید که چرا عروسکهای «دارا و سارا» گران عرضه شد! به اعتقاد من عروسکها گران تولید نشد بلکه گران عرضه شد. این سیاستهای مدیران آن دوران بود که چنین تفکری را پیاده کردند تا عروسکهای دارا و سارا گران به مخاطبان عرضه شود. من فقط مدلساز و طراح بودم، کسی که این عروسکها را تولید کرد باید به مدیران درباره سنگین بودن عروسکها گوشزد میکرد عروسکی که آرماتور درونش دارد و گوشتی تولید میشود قاعدتا سنگین است و حتی حرکت و انعطاف خاصی هم ندارد.
با توجه به اینکه نسل دوم عروسکها را کار کردم، نمونهسازی انجام دادم و عروسکها باید در ابعاد ظرفیتتر و کوچکتری تولید میشد، اما باز نقصهایی نظیر بالا و پایین بودن پاهای عروسک و بوی بد دادن، وجود داشت، بالاخره زمانیکه عروسکی طراحی و تولید میشود باید مورد بررسی قرار گیرد و نقصهایش برطرف شود. دلایل گران بودن نسل اول عروسکها را نمیدانم اما قرار بود که نسل دوم عروسکهای دارا و سارا تا حدودی ارزان عرضه شود که این اتفاق هم افتاد اما متاسفانه عروسکها بوی شکلات میداد. عروسکهای پیویسی اصلا نباید بو اسانس خاصی را بدهد اگر چنین بویی استشمام شود یعنی این عروسک درجه ۳ به پایین است حتی عروسکها نباید تغییر رنگ بدهد.
تمام این سوالات باید از مدیران وقت پرسیده شود که عروسک سری اول چرا بوی پرتقال میداد و رنگش تغییر کرد یا در سری دوم بوی شکلات میداد، چرا پای عروسکها تابهتا و بالا و پایین بود و ما نشانی از کارخانهای که این عروسکها را تولید کرد پیدا نکردیم.
تبلیغات دروغین شد که عروسکهای دارا و سارا شکست خورد و این شایعه همهجا پخش شد. در حال حاضر خیلی از مخاطبان و مشتریان به دنبال دارا و سارا هستند اما محصولات تمام شده و برای عرضه چیزی نداریم
در عروسکهای سری سوم دارا و سارا جنس خوب طلب کردیم، تمام اجزاء عروسک کیفیت خوبی دارند پوست، مو، رنگ آن جنسش خوب است و بویی ندارد، تولیدکننده همان قیمتی که تولید کرد عروسک را به مخاطبان عرضه کرد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان عروسکهای سری سوم را با قیمت مناسب ۳۲ هزارتومان به فروش رساند و عروسکهای دارا و سارا از آن بحث رویاگونه که شما گفتید خیلی از کودکان دهه هفتاد رویای عروسکها را داشتند، بیرون آمد. هرچند همین عروسکهای نسل سوم را هم خیلی از خانوادهها نتوانستند خریداری کنند.
اما بحث شکست خوردن عروسکهای دارا و سارا همهگیر شد و خیلیها این موضوع را بیان میکردند؟!
بله! درست است حتی وزیر آموزش و پرورش هم به این موضوع اشاره کرد و میگفت که عروسکهای دارا و سارا شکست خورده و کودکان این عروسکها را دوست نداشتند. من به آقای بطحایی گفتم: اگر شما میگویید شکست خورده و کودکان دارا و سارا را دوست نداشتند پس چرا ما برای فروش حتی یک نمونه هم نداریم؟ او هم گفت قرار است جلسهای بگذاریم و صحبت کنیم من هم منتظرم که جلسهای گذاشته شود.
این را هم بگویم، تبلیغات دروغین شد که عروسکهای دارا و سارا شکست خورد و این شایعه همهجا پخش شد. در حال حاضر خیلی از مخاطبان و مشتریان به دنبال دارا و سارا هستند اما محصولات تمام شده و برای عرضه چیزی نداریم.
چرا خانوادهها از سری سوم عروسکهای دارا و سارا با خبر نشدند؟ یا تبلیغاتی که باید بر روی این عروسکها انجام میشد؟ ما میبینیم که عروسکهای خارجی در کنار تبلیغات گستردهای که دارند، انیمیشنهای متفاوت، لوازم جانبی، لوازمالتحریر و ... تولید میشود تا مخاطبان با آن محصول آشنا شوند اما ما عروسکی را تولید کردیم که حتی خانوادهها از این عروسک با خبر نشدند و آنهایی هم که با خبر شدند و به دلیل تعداد کم عروسکها موفق به خریداری آن نشدند؟ چرا تبلیغات خوبی در مورد عروسکها صورت نگرفت؟
هم تعداد کمی تولید شد و هم تبلیغات درستی برای عروسک انجام نشد. نمیدانم چرا تبلیغات خوبی صورت نگرفت سیاستها و خط مشی مدیران دوران قبلی کانون بود. حتی خیلی از افراد متوجه نشدند که عروسک نسل سوم دارا و سارا تولید شده است زیرا افرادی که من را میدیدند تنها پرسش آنها این بود که چرا عروسکهای دارا و سارا سنگین است و من به آنها میگفتم که عروسک نسل سوم را مگر ندیدهاید؟ آنها هم اظهار بیاطلاعی میکردند زیرا اصلا به مردم معرفی نشد.
خیلیها میگفتند که عروسکهای دارا و سارا شکست خورده است درحالیکه که نسل سوم عروسکهای دارا و سارا طراحی و عرضه شد و در حال حاضر یک نمونه برای فروش باقی نمانده است، اگر شکست خورد پس چرا یک عدد از این عروسک نمانده است؟
مسئله مهم دیگر اینکه این عروسکها در تقابل با عروسکهای باربی ساخته نشد ما در دنیا هزاران عروسک میبینیم که طراحی و ساخته میشوند یعنی همه آنها میخواهند با عروسکهای باربی بجنگند؟ به اعتقاد من باربی یک نوع عروسک است با انواع و اقسام اهداف فرهنگی سازندگان غربی، دارا و سارا هم با اهداف فرهنگی کشورمان ساخته شده است تا کودکان این اهداف فرهنگی ایرانی را بیاموزند و برای دیگران هم تعریف کنند تا این فرهنگ نسل به نسل به کودکان منتقل شود.
چرا مجدد تولید نشد؟
خواست آنها تولید مجدد نبود، واقعا نمیدانم چرا مجدد تولید نشد با توجه به اینکه مخاطبان زیادی سراغ این عروسکها میآیند. این را باید مدیران وقت پاسخگو باشند اگر سری سوم عروسکهای دارا و سارا تولید میشد قطعا در حال طراحی سری چهارم عروسکها بودیم و نسل چهارم این عروسکها به بازار میآمد. تنها عروسکهای دارا و سارا نبود که مجدد تولید نشد خیلی از مخاطبان طلب عروسکهای مبارک (من طراحی کردم و کانون تولید و عرضه کرد) را میکنند.
درست میگویید شاید تقابلی وجود نداشته و شما هم به عنوان طراح به این مسئله فکر نکردید که عروسکی را طراحی کنید تا در تقابل با عروسکهای باربی قرار بگیرد اما زمانی که عروسکها به بازار عرضه میشود به نوعی در تقابلی ناخواسته با دیگر عروسکها قرار میگیرد. با توجه به اینکه میبینیم شرکت تولیدکننده عروسکهای باربی (متل) هر سری عروسکهای تازهای را به کودکان عرضه میکند سری زنان قهرمان و الهامبخش یا عروسکهای سخنگو و هزاران محصولات دیگر، چرا ما در زمینه تولید عروسک نتوانستیم خودمان را آپدیت کنیم؟
قضیه در مورد عروسکهای باربی این است که آنها با کلی انیمیشن، کتابهای داستان و قصهگویی و تبلیغات گسترده، لوازم جانبی، تولید کیف و تنوع محصولات کودکان را جذب کردند. اما دارا و سارا با تبلیغات کم، بدون لوازم جانبی و... باید تنها با یک جفت عروسک مخاطبان را به سمت خود جذب کند و این کار بسیار سختی است.
بعد نکته مهم اینکه باربی را نهاد دولتی تولید نکرده است بلکه شرکت خصوصی با تولید این عروسکها هدفی تجاری داشته است و با تبلیغات گسترده سعی داشته سرمایهاش برگردد. اما دارا و سارا در نهاد دولتی تولید شده و درحال حاضر فکر میکنم باید موسسه خصوصی سریهای جدید دارا و سارا را تولید کند و به دست مخاطب برساند، یعنی با نیازسنجی و سلیقهسنجی درست و معقول باید بدانیم که کودکان چه چیزی دوست دارند و به سمت همانها برویم. ساخت این عروسکها در نهادی دولتی همانند کانون که فعالیتهای همچون تولید و انتشار کتاب، سینما، تئاتر و... را همزمان انجام میدهد شاید بسیار سخت باشد که بتواند کاری خارقالعاده و متفاوت را انجام داد.
عروسکهای دارا و سارا یک جفت عروسک برای سرگرمی هستند و نمیتوان اینهمه وظایف را بر عهده یک جفت عروسک گذاشت که بگوییم عروسکهای دارا و سارا باید فرهنگ را نسلبهنسل منتقل کند یا متحول کننده فلان فرهنگ باشند
تولید و طراحی عروسک وظیفه و کار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نبود بلکه کاری بود که بر دوش کانون گذاشته شد و متاسفانه نیمه رها شد. در کنار کانون باید موسسهای خصوصی تاسیس شود و اگر این موضوع دغدغه است ادامه پیدا کند اما به شکل دولتی بسیار مشکل است و موانع زیادی بر سر راه آن وجود دارد.
شرکت سازنده باربی با نوعی استراتژیهای فرهنگی خاص خودشان، این محصولات را تولید میکنند به نوعی در این کشورها راهبرد و استراتژی فرهنگی و تربیتی بسیار غنی وجود دارد که از رهگذر تولیدات متنوع عروسکها به کودکان منتقل میشود به اعتقاد برخی از کارشناسان آن کشورها بسیاری از این تاثیرات تربیتی و فرهنگی، جنبههای مخرب و ضداخلاقی دارند و تبدیل به ابزاری برای مقابله فرهنگی با دیگر کشورها شدهاند. در حالیکه که ما میتوانیم با تولید عروسکهایی همچون دارا و سارا خلاءهای فرهنگیمان را پُر کنیم که اگر کودکی میان دوراهی باربی و سارا قرار گرفت انتخاب اولش عروسک سارا باشد. آیا ما آن استراتژی فرهنگی را داریم و اتاق فکری متشکل از طراحان، جامعهشناسان، روانشناسان و انسانشناس ایجاد کردهایم تا در این مورد تصمیم درستی گرفته شود؟
بذارید به این موضوع اشاره کنم که عروسکهای دارا و سارا یک جفت عروسک برای سرگرمی هستند و نمیتوان اینهمه وظایف را بر عهده یک جفت عروسک گذاشت که بگوییم عروسکهای دارا و سارا باید فرهنگ را نسلبهنسل منتقل کند یا متحول کننده فلان فرهنگ باشند. عروسک دارا و سارا با قصهای که برای کودکان روایت میکند تنها باید در جذب آنان موفق باشد و به نوعی فرهنگسازی کنند. البته من لزومی بر دولتی بودن این عروسکها نمیبینم زیرا میتوانیم با کمک ارگانها یا سازمانهای خصوصی چنین عروسکهایی را تولید کنیم. با توجه به اینکه در تاریخمان انواع و اقسام شخصیتها و قصهها را داریم باید بر روی آنها تمرکز داشته باشیم و با شخصیتپردازی مناسب آنها را به کودکانمان انتقال دهیم. باید نیازسنجی کنیم حتی میتوانیم فرهنگمان را با این قصهها صادر کنیم اما گذاشتن اینهمه بار را بر دوش یک عروسک نمیتوان گذاشت. ما خیلی سوژه داریم که میتوانیم بر روی آن کار کنیم پس تنها از دارا و سارا توقع نداشته باشیم. با توجه به اینکه دغدغه اولیه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ و انتشار کتاب است نمیتوان تمام تمرکزش را بر روی تولید عروسک بگذارد، پس اگر موسسه خصوصی وارد این کار شود، قطعا اوضاع خیلی بهتر پیش خواهد رفت. باید در کنار تمام اینها درخواست شود که کتابی از عروسکهای دارا و سارا منتشر شود، زمانی که کسی متولی کاری میشود باید پلهپله جلو برود اما در کانون مدیران تغییر میکند و هر کسی خط مشی خودش را اعمال میکند.