به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، بیایید داستان جگر را باهم دنبال کنیم از بساط جگرکیهای شبانه برویم به جگرکیهای سطح شهر و بعد اتحادیه دل و جگر و قلوه تا بفهمیم دلیل این همه علاقه تهرانیها به جگرخوری و راه انداختن کار و کاسبی با جگر از کجا آمده و اصلاً چه شد که یکهو این همه جگرکی، جگرسرا و جگرفروشی در سطح شهر زیاد شد.
در اتوبانی در شرق تهران هستم. ساعت از یک نیمه شب گذشته. از ترافیکی که کنار اتوبان درست شده هم راحت میتوانی بفهمی کجاها بساط جگرکی برپاست. پسر جوان یک گوشه کناراتوبان بساطش را برپا کرده. یک منقل بزرگ جلویش گذاشته و تند و تند جگرها را باد میزند. یخچالش را کمی آن سوتر گذاشته. علاوه بر چند میز و صندلی قرمز رنگ، روی زمین روفرشی پهن کرده تا مشتریهایش حسابی راحت باشند. میگوید شهریار دکه جگرفروشی داشته اما نتوانسته اجارهاش را بدهد: «یعنی میدانی خرج و دخلمان به هم نمیخورد اینجا هم شهرداری اذیت میکند اما باز برایم بیشتر میماند. جگرها را میدهم سیخی 2 هزار و 500، کمتر از مغازه. همهاش هم گوسفندی است حرف ندارد. بیا مزه کن؟»
تکه جگر را در دهان مزه مزه میکنم. میگوید: «نگاه نکن این همه جگرکی در شهر هست. همهشان یکی یکی تعطیل میشوند. همین روبه رویی ما مغازهاش را گرفته 280 میلیون ماهی 10 میلیون؛ مگر چقدر درآمد دارد که این همه کرایه بدهد؟» از دوازده شب تا چهار و پنج صبح بساطش برپاست. میگوید بیشتر مشتریهایش پسرهای مجرد هستند اما کم کم خانوادهها هم این شبها سری به بساطش میزنند.
پسر جوان برای خودش و دوستش 13سیخ جگر و7 سیخ خوشگوشت سفارش داده. مشتری پر و پا قرص این بساط و دیگر جگرکیهای شهر تهران است: «یک شب اینجا ،یک شب میدان امام حسین، یک شب پارک وی هستم.هرجا بساط هست ما هم هستیم.» به پسر صاحب بساط سفارش میکند خوش گوشتها را حسابی کبابی کند. همین طور که به ماشینش تکیه زده میگوید: «من و رفیقم هرشب کارمان است. تفریح دیگری که نداریم.» میپرسم هر شب 20 سیخ؟ میگوید: «بلکه هم بیشتر. گاهی بیشتر سفارش میدهم.»
یک زوج هم روی روفرشی زانو زدهاند و جگر لقمه میگیرند: «ما برای نخستین بار است جگر میگیریم از این بساطیها. راستش میترسیدیم تر و تمیز نباشند اما یخچال و اینها را که دیدیم دل را زدیم به دریا.» زن اضافه میکند: «راستش خیلی گشنه بودیم وهر رستورانی هم رفتیم بسته بود. همه اغذیه فروشیهای تهران بعد از ساعت 12 شب تعطیلند، میماند همین جگرکیها. البته واقعاً حوصله سوسیس و کالباس را هم نداشتیم بالاخره اینها سالم ترند.»
زیر پل پارک وی و میدان امام حسین هم چند جا بساط جگر برپاست. نازنین 37 ساله یکی از مشتریهای پر و پاقرص بساطی هاست: «نه اینکه علاقه خاص به جگر داشته باشم اما چون تهران زندگی شبانه ندارد به نظرم همین جگرکیها یک جوری به شهر جان دادهاند. باور کنید
خیلی از ما که شغلمان نیمههای روز شروع میشود دوست داریم زندگی شبانه پایتخت را تجربه کنیم. برای همین بارها از جنوب شهر رفتهایم پارک وی و این ور و آن ور جگرخوری.»
اما بشنوید از درد دل جگر فروشیهای پایتخت. علی ستوده 40 سال است زیر پل سید خندان جگر فروشی دارد: «تعداد جگرفروشیها خیلی زیاد شده چون این روزها راهاندازی کسب و کارهای پردرآمد سخت است. جگرکی نیاز به سرمایه زیادی ندارد. مغازه داشته باشی کاری ندارد راه انداختنش. اما این طور نیست که همه موفق باشند همین خیابان خواجه عبدالله را بروید میفهمید چند تا جگر فروشی بعد از چند ماه کار تعطیل شده. ماهی 12 -10 میلیون، کرایه کمی نیست. مگر چقدر درآمد داریم؟ نگهداری جگر هم کار سختی است و توی تابستان هم سختتر. جگر هم گران شده؛ کیلویی 75 هزار تومان. یعنی کسی بیاید چهار سیخ جگر بخورد باید 16- 15 هزار تومان بدهد.» جگرها را سیخی سه هزار تومان میدهد. گلایه میکند که مثل قبل دیگر مشتری ندارد و بعد از 40 سال جگرکی این روزها مجبور شده غذا هم بدهد.
محمد نزدیکیهای میدان انقلاب جگرکی دارد: «جگر یک غذای کامل است و این روزها مردم فهمیدهاند این آت و آشغالهای فست فودی فایده ندارد و جگر میخورند. جگرکی هم که سرمایهای نمیخواهد. اما فکر نکنی ما هم کارمان سکه است، کلاً درآمد مردم کم شده. روزی 5 – 4 کیلو نهایت بفروشیم، قبلاً تا روزی 25 کیلو هم میفروختیم. این بساطیها هم که کلی کار ما را از سکه انداختهاند به نفعشان است دیگر. اما مطمئن باش این بساطیها گوسفندی نمیدهند.»
امیررضا شیرازی، بازرس اتحادیه دل و جگر و قلوه تهران هم در گفتوگو با ما نکات تازهای را درباره جگر و جگرفروشی میگوید. جالب است بدانید این اتحادیه 60 سال قدمت دارد و درحال حاضر در تهران بیش از هزارعضو دارد که به قول شیرازی نیمی از آنها مجوز کسب دارند و بقیه هم در دست اقدام هستند.
او میگوید: «قارچی رشد کردن جگرکیها دلیل اصلیاش این است که جگرکی راه انداختن سرمایه زیادی نمیخواهد و میشود با یک سرمایه اندک و چند تا سیخ و منقل جگرکی برپا کرد. اما خیلی از همین جگرکیها بعد از گذشت شش ماه و یک سال پشیمان میشوند و جمع میکنند چون جگر گران است. ما بیشترین تعطیلی را در بخش جنوب شهر تهران داریم. در جنوب شهر به خاطر گرانی مردم توانایی جگر خوردن ندارند، اما قشر شمال شهرنشین چون متمولند و درآمد بیشتری دارند جگرکیها هم کار و بارشان بیشترمیگیرد. ما هرماه گزارش تعطیلی جگرکیهای زیادی را در جنوب شهر داریم به جز میدان بهمن که یک جوری بورس این کار شده.»
شیرازی تأکید میکند دغدغه اصلی این روزهای جگرکیها از جمله خودش که در چند نقطه از شهر جگرکی دارد، افزایش جگرکیهای بساط گستر است: «بساطیها لطمه شدیدی به این صنف زدهاند. جگرکیهایی که معلوم نیست از کجا آمدهاند. این بساطیها اصلاً بهداشت مناسب ندارند و ما از مردم میخواهیم از آنها جگر نخرند. در خیابان آب نیست و جگرهم در معرض هوای آزاد زود فاسد میشود. این مسأله باعث میشود دید مردم نسبت به جگر عوض شود. ما بارها با شهرداری در این باره مکاتبه کردهایم، اما آنها هم میگویند چون سطح بیکاری در جامعه بالاست خیلی نمیتوانیم به آنها سخت بگیریم.»
با همه اینها تأکید میکند استقبال تهرانیها این روزها از جگر بیشتر شده بویژه در شمال شهر. او درباره نرخ مصوب و قانونی جگر هم برایمان میگوید: «30 درصد تهرانی این روزها جگر میخورند،70 درصد باقیمانده هم نه اینکه دلشان نخواهد بلکه بهخاطر قیمتش نمیتوانند استفاده کنند. در جنوب شهرآدمهایی داریم که یک سیخ و دو سیخ میخرند و خانوادگی میخورند. میدانید مردم مضرات فست فود را فهمیدهاند و از طرفی میدانند جگر آهن زیادی دارد. الان نرخ یک سیخ جگر گوسفندی با 25 گرم وزن 3هزارتومان است.» اما دلیل این همه استقبال مردم از جگر گوسفندی چیست؟ او میگوید: «جگر گوسفندی طبع گرم دارد و هرکسی میتواند میل کند و دل درد نگیرد اما جگر گوساله طبعش سرد است و مشکلات گوارشی ایجاد میکند.»
او در پاسخ به اینکه تهرانیها ماهانه چقدر جگر مصرف میکنند، تأکید میکند: «آمار دقیقی نمیتوان داد اما هرچه کشتار در تهران است به اضافه جگر کشتارهای شهرستانها در تهران مصرف میشود. اما چون قصابیها سراغ کشتارگاههای خصوصی هم میروند در یک روز ممکن است از 50 کشتار، 50 دست جگر به دست بیاید یا از 200 کشتار، 200 دست جگر. بنابراین نمیتوان آمار دقیقی داد اما آنچه مسلم است در تهران کمبود جگر داریم بویژه در فصل سرد کمبود بیشتر هم میشود چون مصرف جگر در پاییز و زمستان بیشتر میشود.»
وزن متعادلی که شیرازی از آن برای سیرشدن با جگر نام میبرد 100 تا 125 گرم است یعنی معادل 5- 4 سیخ جگر برای هر نفر.
برمیگردم به بساط جگرکی شبانه، آتش منقل بزرگ همچنان برپاست و مشتری پشت مشتری از راه میرسد. انگار کسی اهمیت نمیدهد در گرمای 40 درجه ممکن است جگر فاسد نصیبش شود. سیخهای جگر آنقدرها تپل نیست. چند زن و مرد راحت روی روفرشی نشستهاند و جگر میخورند. صاحب بساط تند و تند جگرها را باد میزند و از اینکه این همه مشتری دارد راضی به نظر میرسد. شبانههای تهران دیگر با بساط جگر عجین شده.