در سالهای بعد کنکور آزاد و سراسری با یکدیگر ادغام شدند تا دانشآموزان تنها یک بار زحمت کنکور را به جان بخرند، اما باز هم کنکور حذف نشد. در اولین گام بنا بود تا سال ۹۱ دانشآموزان با سوابق تحصیلی به دانشگاه ورود پیدا کنند. امروز دقیقا ۱۱ سال از تصویب قانون حذف کنکور میگذرد و هنوز در به همان پاشنه میچرخد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، وزارتخانههای علوم و آموزش و پرورش و سازمان سنجش باید دست بجنبانند و شرایط را برای حذف هر چه زودتر کنکور فراهم کنند. راهحل های حذف کنکور بسیارند، یکی از راهها برگزاری آزمونهای یکسان و هماهنگ در مدارس اعلام شده تا در گام بعدی سوابق دانشآموزان را در اختیار سازمان سنجش قرار دهند. طرح بهنظر بد نیست اما پای عدالت آموزشی میلنگد! نمیتوان تمام امتحانات را علاوه بر سال آخر دوره چهارساله دبیرستان نهایی اعلام کرد، زیرا سطح و کیفیت آموزش در تمام مدارس کشور یکسان نیست و برخی از مناطق بهویژه مناطقمحروم در مضیقه شدید آموزشی قرار دارند. بنابراین در حالی که اکثر دانشآموزان تهرانی یا کلانشهرهای ایران با بهترین امکانات و شرایط آموزش میبینند در جدالی نابرابر با دانشآموزان مناطق محروم و شهرستانهای کوچک به رقابت میپردازند. نتیجه رقابت تقریبا مشخص است، اگر پای سهمیههای مناطق محروم در میان نباشد بازنده این رقابت قطعا اکثر دانشآموزان مناطق محروم هستند. بهگفته کارشناسان آموزشی حداقل 85درصد از سوابق تحصیلی دانشآموزان در صورت حذف کنکور باید در اختیار سازمان سنجش قرار بگیرد. زمانی نیز راهحل را برگزاری کنکور برای رشتههای پرطرفدار اعلام میکردند، اما معیار برای انتخاب آنها چیست؟ اساسا همواره میتوان برخی از رشتهها را رشتههای پرطرفدار اعلام کرد. بهعنوان مثال رشتههای پرطرفدار همواره نسبتی نیز با بازار کار این رشتهها دارد. در واقع هنگامی که بازار کار در برخی از رشتهها اشباع میشود معمولا رقابت برای ورود به این رشتهها نیز کاهش پیدا میکند و اگر بازار کار مساعد باشد قاعدتا علاقهمندان ورود به این رشتهها نیز افزایش خواهند یافت. این شاخصه را میتوان در کاهش میزان علاقهمندی متقاضیان برای ورود به برخی رشتههای پیراپزشکی و همچنین برخی مهندسیها مانند مهندسی معماری مشاهده کرد. بنابراین علاقهمندی به ورود به رشتههای تحصیلی همواره امر ثابتی نیست که بتوان براساس آن برنامه دقیقی را برای برگزاری کنکور در آن رشتهها اعلام کرد. از سوی دیگر علاقهمندی برای ورود به دانشگاههای مطرحی مانند شهیدبهشتی، تهران، صنعتیشریف و... همواره وجود دارد و قاعدتا اگر برای ورود متقاضیان به این دانشگاهها محدودیتی وجود نداشته باشد رقابت سخت و غیرقابل تصوری در بین متقاضیان رخ میدهد که اجتنابناپذیر است. بنابراین حتی به شرط حذف کنکور نحوه ورود به برخی از دانشگاهها و دانشکدههای مطرح کشور مسالهساز و سوالبرانگیز است.
چه میتوان کرد؟
واقعیت آن است که طراحی روشی برای حذف کنکور چندان راحت نیست و تجربه 11ساله برگزاری آن به رغم تصویب قانون حذف کنکور به روشنی بیانگر آن است که مسئولان و دستاندرکاران برای اعلام زمان پایان برگزاری کنکور دچار تردید قابلملاحظه هستند. بیشک یکی از مهمترین منشأها را میتوان نبود عدالت آموزشی در کشور عنوان کرد. در واقع اگر ملاک انتخاب دانشجو را سوابق تحصیلی شش تا دهساله او نیز بدانیم دچار مشکل خواهیم شد. سطح و کیفیت آموزش در کشور یکسان نیست و کفه امکانات آموزشی در برخی مناطق سنگینتر از سایر مناطق است. بهگفته رئیس کارگروه آموزش نمایندگان ادوار در بُعد عدالت باید تمامی افراد بتوانند با توجه به توانمندیها و شایستگیهایی که دارند ادامه تحصیل دهند،این مساله امکانپذیر نیست مگر اینکه کنکورهای موجود حذف شوند. عسگر زارع با بیان اینکه باید جهانی فکر کنیم و بومی عمل کنیم و از سایر کشورهای جهانی الگوهای لازم را برداریم، تصریح کرد: «تلاش میکنیم همانگونه که به کلیات حذف کنکور بهعنوان ضرورت رسیدهایم جایگزین آن را مشخص کنیم، برخی اعضا اعتقاد دارند دورههای دوساله دانش افزایی برای افرادی که قصد ادامه تحصیل دارند و برای افرادی که قصد ادامه تحصیل ندارند دورههای مهارت افزایی در نظر گرفته شود. باید به جای چهار ساعت کنکور، 24 ماه نظارت و کنترل با شیوههای مختلف در نظر گرفته شود تا استعدادهای افراد برای حضور حوزههای مختلف مشخص شود.» آیا دورههای مهارتافزایی را میتوان جایگزین قابلاطمینانی برای کنکور دانست؟ در حالحاضر برگزاری کنکور یکی از مهمترین موانع برای تحقق عدالت آموزشی و اجتماعی در کشور است. بسیاری از دانشآموزان در مناطق محروم بهدلیل عدمتوانایی مالی برای شرکت در کلاسهای تستزنی و کنکوری و به رغم دارابودن استعداد و توانایی علمی - آموزشی نتایج درخشانی در کنکور نمیگیرند. این در حالی است که برخی دانشآموزان در مناطق پیشرفته کشور تنها هنری که در کنکور به کار میگیرند هنر تستزنی درست و مدیریت زمان است و تنها راه یادگیری این هنر نیز شرکت در کلاسهای تستزنی کنکور است. حاصل کار قابلپیشبینی است دانشآموز مستعد منطقه محروم پشت کنکور میماند و دانشآموز تست زن به دانشگاه راه مییابد و جای او مینشیند.
معضل بزرگ حذف کنکور
با گذشت یک دهه باید پذیرفت مسئولان ذیربط نمیتوانند یک شبه بخوابند و فردا کنکور را حذف کنند، اما میتوانند زیرساختهای حذف کنکور را از هماکنون آماده کنند. پیششرط آمادهسازی این زیرساختها پاسخدهی به یک سوال است. جایگزین کنکور چه باید باشد؟ سوالی که بهنظر تاکنون بدون پاسخ مانده است و برخی کارشناسان آموزشی قدرت مافیای شکلگرفته پشت دروازههای کنکور اعم از کلاسها و کتابهای کنکوری را در عدمپاسخگویی یک دههای به این سوال بیتاثیر نمیدانند. در کنکور سال 96 سهم سوابق تحصیلی از کل ظرفیت پذیرش دانشگاهها و موسسات آموزش عالی به بالای 83درصد رسید و در کنکور پیش رو نیز احتمالا از 85درصد عبور خواهد کرد. گفتنی است اکنون بزرگترین مشکل برای حذف کنکور داوطلبان علومتجربی هستند که 63درصد از متقاضیان کنکور را تشکیل میدهند و 27هزار نفر از آنها دارای معدل بالای 75/19 هستند. بنابراین شرط سوابقتحصیلی برای ورود به دانشگاه به هیچعنوان عملی نیست. از دیگر گزینههای پیشنهادی برای تعدیل معضل کنکور افزایش ریزگروههای آموزشی از 5 به 20 تا 25 ریزگروه، وزن دادن به گزینهها در پاسخ به سوالات کنکور و برگزاری چند کنکور در سال عنوان شده است که تمام این موارد از اضطراب ناشی از برگزاری کنکور برای دانشآموزان میکاهند.
دورههای مهارتافزایی قابلقبولاند
یک کارشناس آموزش با اشاره به اینکه اجرای دورههای مهارتافزایی طرحی قابلقبول است، میگوید: سالهاست کارشناسان آموزشی درحال یافتن جایگزینی برای کنکور هستند و مسئولانآموزشی، دانشگاهی و مدیران مدارس و... به عدمکارایی کنکور پی بردهاند. محمدرضا نیکنژاد میافزاید: آسیب کنکور بسیار بیشتر از سود آن برای دانشآموز است. دورههای مهارتافزایی در دو سال تحصیلی دانش و مهارت دانشآموزان را در رشتههای دانشگاهی مدنظر آنها بالا میبرند. او تاکید میکند: بهعنوان مثال در کشوری مانند فنلاند دوره دبیرستان دوساله است و دانشآموزان پس از نه سال اول وارد دو سال آموزشهای مهارتی- نظری میشوند. برخی از دانشآموزان علاقهمند به رشتههای نظری وارد بخش مهارتافزایی نظری میشوند و علاقهمندان به رشتههای فنیو حرفهای به مهارتافزایی فنی میپردازند. نیکنژاد میافزاید: دورههای مهارتافزایی در دورههای هنرستانی در ایران انجام شده و نتایج موفقیتآمیزی داشته است. در این دورهها دانشآموزان در دو سال پایانی دبیرستان مهارت کسب خواهند کرد و دانش و سواد آنها افزایش مییابد و بدون کنکور به دانشگاه ورود پیدا میکنند. برای برخی از دانشآموزان دانشافزایی و برای برخی دیگر مهارتافزایی انجام میشود تا آنها بدون نیاز به عبور از کنکور مستقیما به دانشگاه ورود پیدا کنند. بنابراین بهنظر حذف کنکور بهعنوان یک ضرورت نیازمند تعریف جایگزین مناسب برای آن است که افرادی که توانایی و سواد لازم برای ورود به دانشگاه و رشتههای برتر را دارند، مشخص شوند. او خاطرنشان میکند: در این راه نیازمند تغییر محتوای درسی و آموزشی شش سال دبستان و سه سال متوسطه اول هستیم که در نهایت به پرورش دانشآموزانی بینجامد که در دو سال پایانی نیز بهدنبال آموزشهایی کاربردی باشند. بنابراین با وجود گسست میان نه سال اول و سه سال دوم تحصیلی نمیتوان این هدف را تحقق بخشید. مهمترین زیرساخت آن زمینهسازی از نظر آموزشی،عملی، فکری، امکانات و فرهنگی- اجتماعی است که دانشآموزان در گذار از دوره دبستان به متوسطه دچار شوک نشوند و بدانند در ادامه در حال مهارتافزایی هستند. نیکنژاد میافزاید: آموزش باید بر مبنای تغییر نگرش، بینش و رفتار دانشآموز باشد که در دو یا پنج سال امکانپذیر نیست، اما اگر محقق شود در نهایت هدف دانشآموز از تحصیل را کاملا مشخص خواهد کرد. این آموزش همچنین نیازمند سختافزارهای مهمی مانند مکان آموزشی، تعداد دانشآموز و معلم متخصص و حرفهای است. در واقع معلمان بدون آنکه کمترین اثری در آموزش داشته باشند نباید صرفا دنبالکننده فرامین افراد بالادستی باشند. او تاکید میکند: نیازمند اصلاح سختافزار و نرمافزار در بخش آموزش هستیم و باید کنترل و برنامهریزی دقیق و دراز مدت انجام شود. این کار عملی نخواهد شد مگر آنکه آموزش و پرورش در اولویت قرار گیرد و افرادی با بینش اصلاحگرایانه در این عرصه به مسئولیت گمارده شوند.