به گزارش اقتصادآنلاین، شکوفه حبیبزاده در شرق نوشت: گویا آنها هم مثل خانوادههایشان از همان روزهای اول آبدیده شدهاند. میخواهند فقط بدانند (چه زندگی یا مرگ) چه اتفاقی برای عزیزانشان افتاده است. از این انتظار بیتاباند؛ از خبرهای دروغی که برخی رسانهها منتشر کردهاند، شاکیاند؛ از شایعاتی که در شبکههای اجتماعی، زندهبودن دریانوردان را نوید میدهد و هیچکس آن را تأیید نمیکند، صدبار میمیرند و زنده میشوند. از اینکه پلاسکو را آنقدر پوشش دادند که مسئولان نتوانستند از پیگیری آن شانه خالی کنند و حالا، جان ٣٢خدمه کشتی در خطر است و رسانه ملی تنها به زیرنویسهای قدیمی اکتفا میکند، مینالند. از اینکه وزارت خارجه، آنطورکه شایسته است، به چین برای پیگیری حادثه، فشار نمیآورد و آنها هم دستشان به جایی نمیرسد، خستهاند.
امیدمان هر روز کمتر و کمتر میشود
معصومه قصابی عروجی، خواهر کاپیتان مجید عروجی، با بغضی که آن را مدام فرومیخورد، میگوید: «به مسئولان ارشد کشور التماس میکنیم که پیگیر حادثه باشند و از هر کشوری که میتواند کمک کند، یاری بگیرند. نگذارند اینطور خانوادهها از نگرانی، دلآشوب شوند. الان چهار روز گذشته و هر روز امید ما کمتر و کمتر میشود». محمد عبداللهی که برادر و پسرخالهاش (سجاد عبدالهی و پوریا عیدیپور) هر دو دانشجو بودند و برای اولینبار روی نفتکش قدم گذاشته بودند و به این سفر دور و دراز میرفتند، میگوید: «برای اولینبار بود که روی نفتکش میرفتند و پر از انرژی بودند. لحظهای که داشتند سوار نفتکش میشدند سرشار از ذوق و شوق بودند و حالا...». نفسی تازه میکند و ادامه میدهد: «صبح روز یکشنبه، حدود ساعت ٩، پدرم تماس گرفت و گفت شرکت ملی نفتکش پیام داده که کشتی دچار حادثه شده است. همان موقع که خبردار شدم سریع به همراه همسرم، به شرکت آمدیم و از همان روز هم مدام اینجا هستیم». او از پاسخگویی شرکت ملی نفتکش راضی است و میگوید: «اینجا با تمام توانشان کمک میکنند که آرام باشیم. اما از نظر روحی، شرایطمان طوری نیست که بتوانیم آرام شویم. فشار برایمان خیلی سنگین است. دو تا خانواده از نظر روحی درگیرند و مدام تماس میگیرند. اینجا بدرفتاری هم میکنیم با ما خوشرفتاری میکنند. همه هم جواب میدهند. همه طبقات را رفتهام و از هر کاپیتانی پرسوجو کردهام، بیجواب نمیگذارند. چارهای نیست، کاری از دست کسی برنمیآید».
از صداوسیما گلهمندیم
او با گلهمندی از پوشش خبری این حادثه در این چند روز میگوید: «از طرف کل جامعه دریانوردی میگویم. این دریانوردان واقعا قشر مظلومی هستند. در پلاسکوی تهران هم خیلیها کشته شدند. پسردایی من آتشنشان است و از شیراز برای امداد به پلاسکو آمد. همه گریه کردیم، اما بحثم این است که رسانهها آن موقع خیلی پیگیری کردند، اما الان رسانهها آنقدر که باید در این مورد نمینویسند. تلویزیون فقط به یک زیرنویس اکتفا میکند، درحالیکه خانوادهها در شهرستان از صداوسیما پیگیر میشوند، همه که ٢٤ساعته نمیتوانند به من زنگ بزنند. گوشی را باز میکنم، سهصفحه پر تماس ازدسترفته دارم. من نمیتوانم جواب همه خانواده را بدهم، اما صداوسیما انگار هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فقط به زیرنویس اکتفا میکند».
بنزین به آتش نریزید
این تنها گلایه او از رسانهها نیست: «همین دیشب در اینستاگرام پیام آمده بود که (دریانوردان) پیام صوتی گذاشتهاند ما زنده هستیم. زنگ زدم خانه دیدم از شادی کِل میزنند. گفتم من در بطن قضیه هستم کسی پیدا نشده. این شایعات مثل لیوان داغی است که آب سرد روی آن بریزید. خب خانوادهها با این خبرها میترکند. یکسری افراد بیمار هستند که بنزین به آتش میزنند».
این حقمان نیست
این ماجراها گویا تمامی اقشار جامعه را روشن کرده است و با کمی تفکر میتوانند موضوع را آسیبشناسی کنند. او ادامه میدهد: «این شایعات برای این ایجاد میشود که رسانههای اصلی ما بهصورت ویژه پیگیر این ماجرا نیست. شاید کمتر از یک دقیقه از وقت ٢٤ساعته رسانه ملی به این موضوع اختصاص داده شده است».
صدایش را با ناراحتی بالاتر میبرد: «٣٢ نفر از پرسنل شرکت ملی نفتکش، هزاران کیلومتر دورتر از کشور خودمان دچار حادثه شدهاند. شرکتی که در دوران دفاع مقدس و تحریمها نقش مهم در حمل نفت صادراتی کشور داشته، این حقش نیست». بغض میکند و ادامه میدهد: «سه روز است در بدترین شرایط روحی قرار داریم... سه روز است از عزیزترین کسانمان خبری نداریم. نمیدانیم جگرگوشههایمان زنده هستند یا نه. این بدترین انتظار است. مدام فکر میکنیم الان غرق میشوند، زنده هستند؟ چه شده؟ اصلا جسدشان به دست ما میرسد؟ نمیرسد؟ ما دقیقا به چه فکر کنیم؟ برای چه اتفاقی آماده شویم؟ اینها همه سؤالاتی است که مثل خوره مدام مغز ما را متلاشی میکند». ناراحتی این خانوادهها به همینجا ختم نمیشود. خواهر کاپیتان رشته کلام را به دست میگیرد و از پیگیریهای انجامنشده دولت، شکایت میکند. میگوید: «از دولت، رئیسجمهور، وزارت خارجه و... انتظار میرود بیشتر همکاری کنند و بیشتر به چین فشار بیاورند. همانطور که ایران در حوادثی که در سطح جهان میافتد برای کمک پیشقدم میشود، از کشورهای دیگر انتظار داریم برای روشنشدن ماجرا پیشقدم شوند». عبداللهی ادامه میدهد: «سخنگوی شرکت ملی نفتکش دیروز اعلام کرد چین همکاری لازم را ندارد و مجبوریم از ژاپن کمک بگیریم تا آتش را خاموش کنیم. چرا دولت ایران به دولت چین فشار نمیآورد که این موضوع را با سرعت بیشتری پیگیری کند؟ مگر چین متحد ما نیست؟».
از دولت توقع حمایت داریم
خواهر کاپیتان بغض دارد؛ اما کمی آرامتر است. میگوید: «از دولت میخواهیم حمایت بیشتری از ما بکند؛ وگرنه دست هیچکس به هیچجا بند نیست».
اینجا حرفش را در ادامه انتقادهای محمد عبداللهی رو به سوی بداخلاقی برخی رسانهها میبرد: «یکی از روزنامهها خبر زده که با برادر من گفتوگو کرده؛ اما هیچکدام از برادران من اصلا صحبتی نکردهاند. اینها همه شایعه است». دخترش میان کلامش میگوید: «نوشتهاند دایی من پسر ١٦ساله و دختر هفتساله دارد؛ درحالیکه پسردایی من ١٢ساله و دختردایی من سهساله است. معلوم نیست این اطلاعات اشتباه را از کجا آوردهاند؟». خواهرزاده به دایی زنگ میزند. او هم پشت خط شاکی است. میگوید: «با هیچ رسانهای صحبتی نداشتیم. منتظر خبر از دفتر شرکت ملی نفتکش هستیم. منبع موثق اینجاست. هرچه نوشتهاند اسناد و مدارکشان را باید نشان دهند و مدارکشان را رو کنند. صحبتهایی که از طرف خانواده ما مینویسند، صحبتهای ما نیست». ابراهیم برگانی، داماد کاپیتان، نیز وارد صحبت میشود و میگوید: «همان موقع که لباس دریانوردی به تن کردند، میدانستند با جانشان بازی میکنند؛ اما هدفشان خدمت به کشور بود و این را هم به جان خریدند». داماد کاپیتان بحث را به اینجا میبرد که توقعشان طبیعی است و زیادهخواهی نمیکنند: «اگر برادرت در آتش باشد، به یک غریبه میگویی به آتش بزند و او را نجات دهد؟ نمیگویید. ما تا این حد راضی نیستیم که دیگران فدا شوند. نگهبان جلوی در را میبینم، میگویم حلال کنید. زحمت میکشند. شرمنده میشویم مدام اینجا میآییم؛ اما دست کسی نیست. نگرانیم». ادامه میدهد: «حجم آتش را میدانیم. اطلاعات را داریم. مشکل است. بحث این است که اطلاعرسانی درست باشد. زیرنویس تلویزیون آنقدر اطلاعاتش قدیمی است که اطلاعات ما از آنها فراتر است».
آرام بودم، آتش گرفتم
معصومه عروجی کلام همسرش را ادامه میدهد: «تلویزیون خبری را پخش کرد که احتمال انفجار است و غرقشدن نفتکش. آرام بودم. دوباره آتش گرفتم».
همسرش با ناراحتی میگوید: «چطور است که خبرهای آرامکننده را منتشر نمیکنند و خبرهای متشنجکننده را منعکس میکنند؟».
شوکه شدیم
خواهر کاپیتان اما حواسش دوباره به حادثه میرود. میگوید: «همه شوکه شدیم. در خوابیم. این خبر غیرمنتظره بود. کشتی رادار دارد، وقتی دزدان دریایی نزدیک میشوند خبر میدهد؛ اما اینجا هیچکس نفهمید چه اتفاقی افتاده است». از او درباره سابقه فعالیت برادرش در دریا میپرسم. میگوید: «کاپیتان ١٨ سال است در این کار است. در کارش بسیار خبره بوده و اصلا خطای انسانی در کار نبوده است. ارزشی را که برای کارش قائل بود، برای خانواده قائل نبود. حاضر بود تماموقت در کشتی باشد و خدمت بکند تا اینکه بتواند قدمی برای کشورش بردارد و مشکلی را کم کند. کمتر کسی را میبینید با این شرایط در اقیانوس بخواهد چنین نفتکش بزرگی را حمل کند». قاسم قنبری، همکار و دوست دوران بچگی کاپیتان، نیز در اتاق حضور دارد. آنگونه که میگوید، از دوران بچگی با هم بودهاند و حتی در دانشگاه و محل کار هم با یکدیگر هستند. او حرفهای خواهر کاپیتان عروجی را تأیید میکند: «او از کاپیتانهای خیلی خوب بود. در هفت، هشت سفری که بهعنوان ناخدا به مأموریت رفت، حاضر بود به خارج از مرزها برود و مخالفتی هم نداشت». خواهر کاپیتان رشته کلام را از او میگیرد: «این جسارت را در خودش میدید که مأموریتهای سنگین را انجام دهد. کسی نبود که فرار کند. گاهی تا شش ماه هم میشد که در کنار خانوادهاش نبود». از خطرات و ماجراهای دریاییای یاد میکند که از زبان کاپیتان شنیده بود: «برادرم اتفاقات زیادی را به خود دیده. در توفان هم کشتی را هدایت کرده است. در بدترین شرایط آبوهوایی. چندبار دزدان دریایی نزدیک به کشتی شدند و همکاری طلبیدند و خوشبختانه نجات پیدا کردند؛ ولی اینجا نمیدانم چه اتفاقی افتاده که نتوانسته کاری کند. خدا میداند چه شده...». برادر دانشجوی حاضر در نفتکش، سرش را به نشانه تأیید تکان میدهد و میگوید: «برای همه سؤال است. حتی مسئولان نفتکش و کشتیرانی نیز نمیدانند چه اتفاقی افتاده است. اتفاق سخت و بیسابقهای بوده، کسی نمیداند چه شده است».
نفتکش بمب متحرک است
همکار کاپیتان به بیسابقهبودن این حادثه اشاره میکند و میگوید: «نفتکش بههرحال بمب متحرک است.
این خبر دنیا را تکان داده. فاجعه بزرگی بود. شاید تا ٥٠ یا ٦٠ سال پیش چنین حادثهای نداشتیم. بار این کشتی مانند بنزین خیلی سریع مشتعل میشود. اگر نفت بود، خیلی فرصت و قدرت مانور داشتند که خود را نجات دهند؛ اما بار کشتی طوری بوده که فرصت چندانی برای فرار به آنها نمیداد. معلوم نیست زمانی که حادثه در ساعت هشتونیم شب به وقت محلی رخ داده، در چه وضعیتی بودهاند».
احتمال محبوسشدن برخی خدمه در موتورخانه
دیروز شرکت ملی نفتکش جمهوری اسلامی ایران بر آن شد تا برای اطلاعرسانی بیشتر درباره این حادثه، سخنگو تعیین کند. کاپیتان محسن بهرامی، سخنگوی بحران شرکت ملی نفتکش در حادثه کشتی سانچی در این نشست گفت: احتمال محبوسشدن برخی خدمه نفتکش در موتورخانه کشتی وجود دارد.
بدون جعبه سیاه بیان علت حادثه ممکن نیست
بهرامی با بیان اینکه تا زمانی که به جعبه سیاه دسترسی پیدا نکردهایم، نمیتوانیم درباره علت این حادثه اظهارنظر کنیم، گفت: در جعبه سیاه، اطلاعات صوتی، اطلاعات مسیریابی و مذاکرات کاپیتان و همچنین مسیر راداری نشان داده میشود و ما تا زمانی که به جعبه سیاه دسترسی پیدا نکردهایم، نمیتوانیم درخصوص علت این حادثه اظهارنظر کنیم. کاپیتان بهرامی با اشاره به این حادثه گفت: این نفتکش دوجداره بوده و جداره کشتی شکاف برمیدارد و بر اثر جرقههایی که به وجود میآید، آتشسوزی صورت میگیرد و براساس آخرین اخباری که ما داریم، هماکنون از شدت آتش کم شده است.
به دولت چین فشار میآوریم
سخنگوی بحران شرکت ملی نفتکش با اشاره به عملیات جستوجو و نجات گفت: این عملیات بهوسیله کشتیهایی که در منطقه حضور دارند، در حال انجام است و شرکتهای ژاپنی نیز برای اطفای حریق قرار است به ما کمک کنند و ما از طریق سازمان بنادر و کشتیرانی بینالمللی سعی کردهایم تا به دولت چین بیشتر فشار بیاوریم که هرچه سریعتر مراحل اطفا به اتمام برسد. او با اشاره به اینکه این حادثه در نوع خود نادر است، گفت: متأسفانه ما هیچ اطلاعات و اخباری را نتوانستهایم از کشتی خود به دست آوریم و منتظریم کشتی فلهبر ظرف امروز به ساحل چین برسد تا بتوانیم تحقیقات خود را از طریق آنها آغاز کنیم. او ادامه داد: برای ما سرنوشت این افراد بسیار مهم است و حتی احتمالات اولیه ما میگوید ممکن است بهدلیل آنکه موتورخانه در عمق آب است، این افراد در آن محبوس شده باشند و حتی یک احتمال دیگر این است که از دو قایق نجاتی که در کشتی وجود داشت، یک قایق نجات بهطور کامل سوخته و یک قایق نجات نیست و ما از طریق کشتیهای اطراف، بهدنبال این قایق هستیم که احتمال دارد کسانی در آن حضور داشته باشند.
جسد پیداشده ایرانی، اما غیرقابلشناسایی است
سخنگوی بحران شرکت ملی نفتکش با اشاره به اینکه تجهیزات اولیه به مدت دو ماه در قایق نجات وجود دارد، گفت: یک نکته بسیار مهم این است که استفاده از قایق نجات در هنگام این حادثه زمانبر بوده اما وقتی پیکر یکی از خدمه از آب گرفته شد، تمام تجهیزات حتی لباس ضدحریق بر تن داشت و فقط صورت این فرد سوخته بود که این نشان میدهد زمان لازم را برای پوشیدن این لباس داشتهاند. صورت این فرد سوخته است و قابل شناسایی نیست اما تشخیص هویت اولیه میگوید قطعا این فرد ایرانی است و بنگلادشی نیست.
چینیها از نزدیکشدن به کشتی ما میترسند
او گفت: کنترل این حادثه با دولت چین است و در مرحله اول بهدلیل نشت محموله به دریا، آنها فکر میکردند نمیتوانند به کشتی نزدیک شوند اما ما به آنها اطمینان دادیم بهدلیل آنکه محموله میعانات گازی است و API آن بیش از ٦٠ است، این مواد فرّار است و جای نگرانی نیست.
آلودگی زیستمحیطی این حادثه زیاد نخواهد بود
او همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی بر آلودگی دریا در پی این حادثه تصریح کرد: تاکنون بحثهای مختلفی درباره آلودگیهای زیستمحیطی مطرح میشود اما همانطور که گفتم بهدلیل آنکه محموله این کشتی میعانات گازی است و میعانات گازی بسیار فرّار است، آلودگی زیستمحیطی نباید داشته باشد، هر چند این موضوع نیز بیمه بوده و اگر چنین آلودگیای هم به وجود بیاید، شرکتهای بیمهای پاسخگو خواهند بود.
ورود روحانی به حادثه نفتکش
رئیسجمهوری در جلسهای، آخرین وضعیت کارکنان نفتکش ایرانی را که در آبهای چین طعمه حریق شده است، بررسی و دستورات لازم را برای بهکارگیری همه توان ملی و منطقهای برای تسریع در تعیین سرنوشت و رسیدگی به وضعیت کارکنان این نفتکش صادر کرد. به گزارش ایلنا، حسن روحانی در جلسهای که با حضور وزیران امور خارجه، نفت و راهوشهرسازی و سایر مسئولان ذیربط برگزار شد، پس از استماع گزارشها، تأکید کرد مهمترین موضوع در مرحله کنونی تعیین سرنوشت و رسیدگی به وضعیت کارکنان این نفتکش و خانوادههای عزیز آنان است و همزمان نیز باید پیگیریهای لازم حقوقی برای جبران خسارات وارده، انجام گیرد. کی تک لیم، دبیرکل سازمان بینالمللی دریانوردی (IMO) نیز بهدنبال حادثه نفتکش ایرانی و مفقودشدن خدمه آن، برای ارائه کمکهای فنی اعلام آمادگی کرد.