جذب نقدینگی در بازار سرمایه بصورتهای زیر میسر است که آثار متفاوتی در اقتصاد دارد.
۱- فروش و خرید سهام توسط مردم تغییری در شرایط اقتصادی نمیدهد و بهبودی در هدایت نقدینگی به حساب نمیآید و فقط موجب رونق بازار است.
۲- فروش سهام توسط دولت و یا نهادها ، تا حدودکمی موجب کاهش نقدینگی سرگردان است زیرا موجب میشود که آنها کمتر از بودجه عمومی و نفت استفاده کنند . همچنین خصوصی سازی را گسترش میدهد و بطور کلی اقدامی خوب و ارزشمند است. دولت و نهادها و صندوقهای باز نشستگی باید از اینموقعیت استفاده کنند و از تصدیگری خارج شوند.
۳- واگذاری شرکتهای وابسته به بانکها. یکی از واگذاریهایی که در شرایط رونق بازار (که با آن روبرو هستیم) بسیار سود مند است، فروش سهام توسط بانکها است که آنها را از شرکت داری رها میسازد و اگر منابع حاصل از آن صرف بازپرداخت بدهی آنها به بانک مرکزی شود در کاهش نقدینگی و تورم هم نقش مهمی خواهد داشت.
۴- ولی کار درست آن است که نقدینگی بصورت سرمایه ، جذب شرکتهای عضو بورس به ویژه شرکتهای صادراتی شود . ابزار اصلی این اقدام حق تقدم است که با افزایش سرمایه صورت میگیرد. متاسفانه شرکتها به سختی افزایش سرمایه میدهند و هم اکنون اوراق حق تقدم قابل توجهی در بازار نیست . و بازار نمیتواند نقش اساسی خود که تامین مالی شرکتهای عضو است را ایفا کند . بورس تهران باید انتشار حق تقدم به ویژه با سلب آن از سهامداران جاری را توسعه دهد
۵- اما بعد از سرمایه نوبت بدهی است . شرکتها تا دوبرابرسرمایه خود میتوانند با منابع حاصل ازبدهی فعالیت کنند . ابزارهای بدهی بازار ما عمدتا به نفع دولت است و تولید آز آن بهره ای ندارد
پیشنهاد میکنم شرکتها به انتشار اوراق بدهی همت گمارند و بورس اوراق بهادار هم اوراق مشارکت شرکتی (بدون رکن ضامن) را هرچه سریعتر در دستور کار خود قرار دهد.
*عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
مسعود حجاریان*