به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرارو، در ۵ فوریه ۲۰۰۳، کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا، با گرفتن شیشهای از انثراکس -مادهای که در تسلیحات بیولوژیک استفاده میشود - ادعا کرد که عراق دارای تسلیحات کشتار جمعی است. این اقدام پاول حلقهای در سلسله اقدامات آمریکا برای حمله به عراق بود. اکنون برخی از ناظران که سابقا حتی برای حمله به عراق تبلیغ کرده بودند، درباره سناریوی پروندهسازی علیه ایران به سبک جنگ عراق، هشدار میدهند.
سرهنگ لارنس ویلکرسون، رئیس کارکنان وزارت خارجه آمریکا در دوران کالین پاول، یکی از آن ناظران است که ضمن اذعان به ترویج «گزینه اشتباه جنگ»، هشدار داد که در مسئله ایران هم این سناریو در حال تکرار شدن است.
لارنس طی یادداشتی در نیویورکتایمز نوشت: «۱۵ سال پیش، کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا، برای ترویج جنگ پیشگیرانه علیه عراق در سازمان ملل سخنرانی کرد. من به عنوان رئیس کارکنان، به وزیر پاول کمک کردم تا تصویر واضحی ترسیم کند مبنی بر اینکه جنگ تنها گزینه است.»
به گفته ویلکرسون، همه آنچه که آنها انجام دادهاند، پوچ و بیارزش بوده و علیرغم تلاشهای پاول برای جنگافروزی، آمریکاییها نتوانستند حمایت قابل توجه بین المللی بدست آورند.
حتی اگر پاول در سخنرانیاش در سازمان ملل شکست میخورد، جورج بوش، دستور جنگ را صادر میکرد. با این حال، اقدام پاول، گام مهمی در تلاش دو ساله دولت جورج بوش برای کسب تایید و حمایت آمریکاییها برای جنگ بود. آن تلاشها به جنگ با عراق منتهی شد. جنگی که خسارتهای فاجعهبار برای منطقه و ائتلاف آمریکایی به بار آورد و همچنین کل منطقه را بیثبات کرد. این نباید فراموش شود، زیرا دولت ترامپ در حال استفاده از همان دستورالعمل است تا یک تلقی اشتباه ایجاد کند که جنگ تنها راه پرداختن به تهدیدات ناشی از ایران است.
همین ماه گذشته، نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، گفت که دولت ترامپ، مدرک «انکارناپذیر» دارد که ایران به قطعنامههای سازمان ملل در خصوص برنامه موشکهای بالستیک و یمن پایبند نیست. هیلی هم دقیقا مانند پاول، برای اثبات مسئله، تصاویر ماهوارهای و سایر شواهد فیزیکی نشان داد که فقط در اختیار جامعه اطلاعاتی آمریکا هستند. اما این شواهد نتوانستند به شکل مهمی، هدف را محقق کنند.
حیرتآور است که آن لحظه (نمایش بقایای موشک توسط هیلی) چقدر شبیه آن لحظهای بود که پاول در آن در سال ۲۰۰۳ درباره تسلیحات کشتار جمعی عراق سخنرانی کرد و اینکه چگونه روشهای دولت ترامپ به طور کلی با روشهای دولت بوش و دیک چنی، معاون بوش، همسان است.
ویلکرسون افزود: «هنگامی که خانم هیلی را در آژانس اطلاعات دفاعی مشاهده کردم، خواستم ویدئوی آقای پاول را بر روی دیوار پشت سر او پخش کنم تا آمریکاییها فورا تشخیص دهند که چگونه آنها در مسیری مانند مسیر سال ۲۰۰۳ و نهایتا به جنگ، هدایت میشوند. جنگ با ایران، کشور تقریبا ۸۰ میلیونی که عمق استراتژیک و سرزمین دشوارش، جنگ با آن را، به یک چالش خیلی بزرگتر از جنگ عراق، تبدیل میکند و به لحاظ تلفات و هزینهها ۱۰ تا ۱۵ برابر بدتر از عراق خواهد بود.»
اگر دنبال یک بیانیه اندکی رسمیتر از دولت ترامپ درباره طرحهایش در مورد ایران هستیم، کافی است فقط نگاهی به سند اخیرا منتشر شده استراتژی امنیت ملی بیندازیم. این سند میگوید: «هر چه برای مدت طولانیتر تهدیدها از جانب کشورهای مصمم به اشاعه و توسعه تسلیحات کشتار جمعی را نادیده بگیریم، این تهدیدها بدتر شده و گزینههای دفاعی ما کمتر میشوند.» تیم بوش- چنی، هنگامی که به فکر حمله به عراق بودند، نمیتوانستند به این خوبی مقصودشان را بیان کنند.
این استراتژی، ایران را در جایگاه یکی از بزرگترین تهدیدات فراروی آمریکا قرار میدهد و خیلی شبیه روشی بود که در آن بوش، صدام حسین را به تصویر کشید.
اگر چه ارائه خانم هیلی شکست خورد و هیچکس جز نخبگان امنیت ملی، استراتژی را نخواهد خواند، اما این مهم نیست: ما قبلا این را دیده بودیم: یک کارزار متکی بر سیاسیسازی اطلاعات و تصمیمات کوتهنظرانه سیاستی جهت پروندهسازی برای جنگ. مردم آمریکا به جنگافروزی قوه مجریه عادت کردهاند.
تاکنون، سازمانهای خبری، در رد کردن روایتهای کاخ سفیدِ ترامپ درباره ایران به طور وسیعی شکست خوردهاند. در اوایل نوامبر، ادعاهایی از مقامات بینام آمریکایی منتشر کردند که اسناد تازه منتشر شده از اقامتگاه اُسامه بن لادن، شواهدی از حمایت ایران از جنگ القاعده با ایالات متحده را نشان داد.
این یادآور تلاش مذبوحانه چنی در ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ برای خلق شواهدی درباره رابطه صدام حسین با القاعده از طریق بازداشتیها در خلیج گوانتانامو است. این یادآور اطمیناندهیهای جورج تنت، رئیس وقت سیا، به پاول در ایام منتهی به ارائه پاول در سازمان ملل که ارتباط میان صدام حسین و اسامه بن لادن، محکم است. امروز میدانیم که تنت چقدر به طور وحشتناکی اشتباه میگفت.
امروزه، تحلیلهای مدعی روابط نزدیک بین القاعده و ایران، از سوی بنیاد دفاع از دموکراسیها بیرون میآیند که شدیدا با توافق هستهای ایران مخالفت میکند و به شکل بیپروا خواهان تغییر رژیم در ایران است.
به نظر میرسد که اینکه ۱۵ تا ۱۹ هواپیماربای حوادث ۱۱ سپتامبر سعودی بودند و نه ایرانی، این مهم نیست. یا اینکه طبق گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، از بین گروههایی که فعالانه با آمریکا خصومت دارند، تنها یکی از آنها -حزب الله- با ایران روابط دارد، اهمیتی ندارد. ظاهرا، بنیاد دفاع از دموکراسیها، بیش از هر زمانی، شبیه دفتر برنامههای خاص پنتاگون شده که سخنان اشتباهی در حمایت از جنگ با عراق منتشر کرد.
به گفته ویلکرسون پرونده دولت ترامپ برای جنگ با ایران، خیلی بزرگتر از کار هیلی است. این پرونده مواردی همچون اولیتماتوم ترامپ به کنگره برای «اصلاح» برجام علیرغم این واقعیت که ایران پایبند بوده، فشار کاخ سفید بر جامعه اطلاعاتی برای سرهم بندی کردن مدارکی درباره عدم پایبندی ایران به برجام و نیز دیدگاه دولت آمریکا درباره ناآرامیهای اخیر به عنوان آغازی برای تغییر رژیم را شامل میشود. مانند دولت بوش، این وقابع نامرتبط، همگی این روایت را ایجاد میکنند که تنها سیاست پایدار در قبال ایران، جنگ با آن است.
ویلکرسون در پایان هشدار داد: «تنها هدف اقدامات ما، اقناع مردم آمریکا در مسئله جنگ با عراق بود. نظرسنجیها نشان میدهد که ما این کار را انجام دادیم. آقای ترامپ و تیمش، در حال انجام دوباره این کار هستند، اگر مواظب نباشیم، آنها موفق خواهند شد.»