به گزارش باشگاه در و پنجره و نما
از سرنگون کردن حکومت دموکراتیک و منتخب مرحوم دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ میلادی گرفته تا حمایت مداوم از دولتهای مستبد منطقه تا جنگافروزی و لشکرکشیهای گسترده در افغانستان، عراق و لیبی، نتیجه تمامی مداخلات ایالاتمتحده آمریکا چیزی جز تخریب نبوده است. تخریب سرمایههای مادی و معنوی کشورها و نهادهای دموکراتیک، ایجاد بیثباتی سیاسی، تقویت حکام مستبد و کشتار و آوارگی مردمان این کشورها، تنها نمونهای از نتایج مداخلههای آمریکا بوده است. جایی که مداخله نظامی مستقیم برای آمریکا میسر نبوده است، همچون ایران، استراتژی دولتمردان ایالاتمتحده اعمال تحریمهای غیرقانونی بوده است تا سیاستهای سلطهطلبانه و قلدرمآبانه خود را دنبال کنند.
سیاست زور آمریکا
از زمان زمامداری کارتر تا ریگان و از بوش تا اوباما، روسایجمهور آمریکا همواره سیاست تحریم را بهعنوان ابزار دستاورد سیاسی علیه ایران اعمال کردهاند. همه این دولتها از تمامی ابزارهای فشار و زور، منهای حمله نظامی، برای مقابله با ایران استفاده کردهاند و با شکست مواجه شدهاند. در عین حال، در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، سیاست شوم زور و فشار در گستردهترین و تهاجمیترین شکل ممکن پیگیری میشود. دستهای از بدنامترین دولتمردان جنگطلب آمریکا همچون جان بولتون و مایک پمپئو مناصبی کلیدی در اداره دولت ترامپ را بر عهده گرفتهاند. محور بولتون- پمپئو که نمایندگی رادیکالترین و محافظهکارترین جریان سیاسی در تاریخ معاصر آمریکا را بر عهده دارند، تمامی منابع را نهتنها در جهت فشار بر ایران بلکه با هدف براندازی احتمالی دولت ایران به استخدام گرفتهاند. اکنون آمریکا بر جلب حمایتهای بینالمللی برای اعمال فشار حداکثری علیه ایران نیز متمرکز شده است. برای مثال، در ماه آتی ایالاتمتحده نشستی بینالمللی تحت عنوان تقویت ثبات و آزادی در منطقه خاورمیانه با تمرکز بر نقش ایران، در ورشو لهستان تدارک دیده است. وزیرخارجه آمریکا در این رابطه اعلام کرد که آمریکا از مقامات دهها کشور دعوت به عمل آورده که در کنفرانس ۱۴ و ۱۵ فوریه لهستان شرکت کنند. علاوه بر آن مقامات ائتلاف آمریکا، متحدان عربش همراه با اسرائیل جلسات رسمی دورهای برای سازماندهی توطئه علیه ایران دارند. این استراتژی جدید از ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی برخوردار است. از نقض برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل گرفته تا تلاش همهجانبه در سنگاندازی در تجارت سایر کشورهای علاقهمند به همکاری اقتصادی با ایران، آمریکا رهبری جنگ اقتصادی علیه ایران را بر عهده گرفته است.
نقش اسرائیل
اسرائیل مدعی است که در صورت ضرورت، به جنبه نظامی این استراتژی جدید جامه عمل میپوشاند. نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، اخیرا اظهار کرد که رئیسجمهور آمریکا مسوولیت هجمه اقتصادی و سیاسی علیه ایران را بر عهده گرفته و اسرائیل عهدهدار جنبههای نظامی این استراتژی است. البته این بخش ناچیزی از اظهارات جنگافروزانه نتانیاهو است، زیرا وی حتی برای نابودی دولت ایران دعا کرده است. بهرغم تلاشهای گسترده در جهت مهار نقش منطقهای ایران، تحولات منطقه به نفع ایران، روسیه و ترکیه بوده است. ایالاتمتحده و متحدانش در عراق، افغانستان، یمن، سوریه، و لیبی لشکرکشی نظامی کردند. در لبنان، حزبالله موفق به شکست ائتلاف ۱۴ مارس تحت حمایت عربستان سعودی شد و نقش موثری در تشکیل دولت لبنان در سال ۲۰۱۶ میلادی و تعیین میشل عون بهعنوان رئیسجمهور این کشور ایفا کرده است. در سوریه، همکاری و حمایتهای ایران و روسیه از دولت سوریه بهطور مستقیم موجب شکست استراتژی آمریکا در تغییر نظام سوریه شد و از فروپاشی کشور سوریه جلوگیری کرد. در عراق هم همکاری تهران و بغداد، موجب بسیج ۱۲۰هزار نیروی مردمی برای آزادسازی مناطق تحت اشغال گروه تروریستی داعش شد. در جنگ پر هزینه یمن نیز آمریکا و عربستان در باتلاقی سخت گرفتار شدهاند. همانطور که جاناتان سپایر به آن اشاره کرده، ایرانیان پیروز میدان سیاسی در لبنان، سوریه و عراق نیز پیروز بوده و در جنگ یمن نیز موجب شکست عربستان شدند. ایران همواره تلاش کرده که تاثیر تحریمهای غیرقانونی آمریکا را به حداقل برساند. همان طور که ظریف وزیر خارجه اظهار کرده، ایران هنر دور زدن تحریمها را در حد کمال فراگرفته است. در عین حال این به آن معنا نیست که تحریمها اثر مخرب نداشته است. پاشنه آشیل ایران در مصاف سنگین پیش رو با آمریکا عبارت است از:
۱- تحریمهای اقتصادی آمریکا ۲- سیاستهای خصمانه ائتلاف آمریکا-اسرائیل-عربستان ۳- مشکلات اقتصادی داخل کشور همچون تورم، فساد، بیکاری و ...۴- دعواهای جناحی سیاسی که مستقیما به همبستگی ملی کشور لطمه میزند.
تفرقه داخلی
دعواهای مضر جناحهای سیاسی، دوقطبی کردن جامعه و تفرقه نیروهای سیاسی، تهدیدی است که کاهش آن در ایران با توجه به انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری ظرف دو سال آینده دشوار خواهد بود.
متقابلا پاشنه آشیل آمریکا:
اول: همانطور که استراتژیست جمهوریخواه و دستیار ویژه سابق ترامپ، اندی سورابین گفته، آمریکا طی دو سال آینده بدون توقف گرفتار جنگ سیاسی داخلی خواهد بود. درحالیکه ایران با بحران سیاسی داخلی مواجه نیست، زیرا آیتالله خامنهای مقام عالی رهبری، کنترل قدرت را در دست دارد. دوم: در سیاست خارجی نیز ایالاتمتحده دچار ضعف و درماندگی است به خاطر اتخاذ چهار استراتژی:
۱- خودکامگی و یکجانبهگرایی ۲- نادیده گرفتن معاهدات بینالمللی ۳- از دست دادن متحدان سنتی ۴- سرمایهگذاری روی کاخهای خاورمیانه و فاصله گرفتن بیشتر از ملتها. در این مورد بلومبرگ نوشت: سخنرانی اخیر پمپئو در قاهره حاوی مدح و ستایش دیکتاتورهای منطقه بود، اما آمال و نیازهای مردم عادی منطقه را به کلی نادیده گرفت اما آنچه هویداست این است پمپئو در تشریح اهداف آمریکا صادق بود.
کوتاه سخن اینکه دوئل ایران و آمریکا در دو سال آینده تاثیر عمیقی بر آینده معادلات سیاسی منطقه خواهد داشت. نهایت اینکه این رویارویی برندهای نخواهد داشت مگر اینکه تمام طرفهای درگیر، رویکرد خود را از تقابل به همکاری تغییر دهند.
منبع: میدل ایست لندن