به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، کارآگاهان جنایی استان خراسانرضوی روز هجدهم اسفند سال ٨٢، در جریان قتل زوجی میانسال در منزل مسکونیشان قرار گرفتند و وقتی به آنجا رفتند، پیکر بیجان زنی ٥٩ ساله و جسد خونآلود مردی ٦٥ ساله را مشاهده کردند که به نظر میرسید کاملا غافلگیر شدهاند. خانه این زوج بههم ریخته بود و آثار سرقت بهوضوح بهچشم میخورد. بهاینترتیب، انگیزه قتل فاش و معلوم شد این زن و شوهر خواروبارفروش بودند و مقداری از اجناسشان که در خانه نگهداری میشد، به یغما رفته است.
پلیس بعد از انتقال پیکر مقتولان به پزشکی قانونی سعی کرد سرنخی از عامل یا عاملان این جنایت بهدست بیاورد، اما دزدان ردپایی از خود به جا نگذاشته بودند. دراینمیان، فردی در تماس با مأموران گفت روز حادثه پیکان کرمرنگی را با چهار سرنشین دیده بود که بهطرز مشکوکی مقابل مغازه مقتولان پارک کرده بود. این اظهارات تنها سرنخ پرونده بود، بههمیندلیل دستگیری قاتلان میسر نشد تا اینکه حدود دو سال بعد فردی ناشناس در تماس با پلیس خبری تازه داد. این شخص که حاضر نشد خودش را معرفی کند گفت جوانی به نام نیما در یک آژانس کار میکند و با او درباره قتل یک زوج مسن صحبت کرده است.
کارآگاهان همین سرنخ را پیگیری کردند و فهمیدند نیما پیکان کرمرنگ دارد بههمیندلیل او را بازداشت کردند. این جوان در بازجوییها به مشارکت در قتل اعتراف و سه همدستش را معرفی کرد اما هنگامی که چهار متهم به مرجع قضایی معرفی شدند گفتند در این جنایت هیچ نقشی نداشتند و بیگناه هستند. بهاینترتیب گره تازهای در پرونده ایجاد شد و باز هم رسیدگی به پرونده را دچار وقفه کرد. دو سال بعد از این اتفاق، چهار متهم بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفتند و اینبار همگی به دستداشتن در قتل زوج خواروبارفروش اقرار کردند و گفتند دچار عذابوجدان شدهاند و میخواهند به این ماجرا خاتمه بدهند.
نیما در اعترافاتش گفت: «نقشه قتل را فرزاد -یکی از متهمان- کشید. او شنیده بود زوج مغازهدار پولهایشان را در خانه نگهداری میکنند، بههمیندلیل تصمیم گرفتیم به منزل آنها دستبرد بزنیم البته برای قتل برنامهای نداشتیم؛ روز حادثه چهار نفری به آنجا رفتیم و یکی از ما جلوی در کشیک داد. یکیدیگر از بالای دیوار پرید و در را روی ما باز کرد. سه نفری داخل خانه رفتیم و به جستوجو مشغول شدیم من پتو و تشکها را روی زمین ریختم و توانستم مبلغ ٨٠٠هزار تومان را زیر آنها پیدا کنم. در همین هنگام پیرزن بیدار شد. محمود بلافاصله سراغ این زن رفت و او را با پارچهای که در دست داشت خفه کرد بعد از آن به جستوجو ادامه دادیم اما چون سروصدا ایجاد شده بود، مرد مسن بیدار شد و وقتی ما را دید خواست داد و فریاد راه بیندازد که در این هنگام من با چوبدستی ضربهای به او زدم. آن مرد روی زمین افتاد و همچنان قصد داشت با فریاد از مردم کمک بخواهد که در این هنگام منصور چوب را از من گرفت و ضربهای دیگر به او زد که باعث مرگش شد. بعد از آن، ما با برداشتن ٨٠٠هزار تومان پول نقد و سرقت مقداری تخمه و برنج و خواروبار دیگر، از محل فرار کردیم».
متهم به قتل افزود: «سهم هر یک از ما از این دزدی ٢٠٠هزار تومان شد. ضمن اینکه خواروبار مسروقه را هم فروختیم و بعد از آن من دیگر به کسی حرفی نزدم و خیال نمیکردم هر گز شناسایی شوم، بههمیندلیل هم قتل را انکار کردم اما حالا از این وضعیت خسته شدهام و میخواهم هرچه زودتر تکلیفم معلوم شود».
محمود، متهم دیگر پرونده، نیز به قتل اقرار کرد و گفت: پارچهای که با آن زن مسن را خفه کردم از قبل دستم بود. ما نقاب به چهره نداشتیم و آن زن ما را دیده بود، بنابراین حتما پلیس ما را دستگیر میکرد بههمیندلیل تصمیم گرفتم آن زن را به قتل برسانم». منصور، سومین متهم، نیز اتهامش را گردن گرفت و گفت: «بعد از فرار از صحنه جرم چوبدستی را جایی دور انداختم تا ردی از خودمان به جا نگذارم».
در نهایت متهمان پای میز محاکمه رفتند و اولیای دم مقتولان برای آنها درخواست قصاص کردند. بهاینترتیب سه متهم به مرگ محکوم شدند. ١٠ سال حبس و ٧٤ ضربه شلاق مجازتهای دیگر این افراد بود. متهم ردیف چهارم نیز به اتهام مشارکت در سرقت مرگبار به تحمل زندان محکوم شد. این حکم با اعتراض متهمان به دیوان عالی کشور رفت که قضات دیوان بعد از بررسی پرونده آن را تأیید کردند و بهاینترتیب سه متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفتند.