به گزارش اقتصادآنلاین،لیلا مرگن در شرق نوشت: او که روز پنجشنبه در نشست «استبداد شرقی و مسئله آب» سخن میگفت، به وابستگی تأمین غذای مورد نیاز مردم به پول نفت اشاره کرد. از نگاه این جامعهشناس که به بررسی کتاب استبداد شرقی در این نشست پرداخت، منظور از استبداد شرقی نحوه حاکمیت چین بر سرزمین خود است و مطالب محدودی را که درباره ایران در این کتاب درج شده است، کمتر با واقعیت موجود در کشورمان مطابق دانست. کتاب استبداد شرقی میکوشد نحوه مدیریت ١٠ کشور شرقی با تکیه بر منابع آب را تشریح کند و بخشهایی از این کتاب نیز به ایران اختصاص دارد؛ اما به اعتقاد رضاقلی، به دلیل تفاوت منابع تأمینکننده آب در این کشورها و تکیه ایران به آب قنات، مقایسه بین نحوه مدیریت در چین و ایران کار درستی نیست.
نشست «استبداد شرقی و مسئله آب» روز پنجشنبه در مؤسسه دین و اقتصاد برگزار شد. در این نشست، علی رضاقلی گریزی به موانع موجود در اقتصاد ایران زد. به گفته او، شرایط اقتصاد سیاسی ایران محدودیتهایی را برای دولت ایجاد میکند که این محدودیتها سبب میشود ایران موفقیتهای مشابه کشورهای صنعتی کسب نکند.
او افزود: دو منحنی منابع و دخالتنکردن دولت به معنی توزیع مجدد منابع، باید در جایی یکدیگر را قطع کنند؛ اما در طول تاریخ، این دو منحنی در ایران منفی بودهاند. کشورمان هم از نظر منابع ضعیف است و هم از نظر دخالت دولت و دیوانسالاران و استقلال قانونی مردم، وضعیت مطلوبی نداشته است. تا زمانی که پول نفت نبود، اقتصاد ایران معیشتی و بخورونمیر بود که با ورود نفت به عرصه اقتصاد، شرایط تغییر کرد.
رضاقلی بیان کرد: دخالتهای دولت در اقتصاد، کار را به جایی کشاند که هرجومرج قانونی و ناامنی در همهجا حاکم بود و تبعات این مسئله هنوز هم هست. از نظر اجرای قانون، هزینه اجرای قانون و همچنین کمشدن هزینه مبادله، دچار مشکل هستیم. همه این مشکلات سابقه تاریخی دارند. از نظر منابع نیز بخش اصلی منابع غذایی ما به نحوی وابسته به خارج است و با پول نفت تأمین میشود.
ویتفوگل شرایط ایران را تشریح نمیکند
این جامعهشناس در بخش دیگری از سخنان خود، ویتفوگل را محققی معرفی کرد که کار بسیار سنگینی روی تأثیر منافع آبی و مدیریت منابع آبی انجام داده است تا بتواند استبداد شرقی را توضیح دهد.
به گفته او، اگرچه استبداد در غرب هم وجود داشته است؛ اما استبداد شرقی استبدادی قویتر و خانمانبراندازتر بوده است. همچنین این شکل از استبداد، به شکل قویتر و شدیدتری ابعاد زندگی مردم را تحت پوشش خود قرار میداده است. ویتفوگل این مسئله را به منابع آبی و مدیریت منابع آبی ربط داده و اسامی مختلفی مثل مدیریت ارضی، دیوانسالاری آبی، مدیریت آبسالار و... را هم برای آن انتخاب کرده است.
رضاقلی چین، هند، روسیه، مکزیک، بینالنهرین، ژاپن و مصر را جزء ١٠کشوری معرفی کرد که ویتفوگل در کتاب خود به شیوه مدیریت منابع آب آنها پرداخته است. این جامعهشناس افزود: حرف این است که اگر فرض کنیم نهادهای اجتماعی و سازمانها یک شکل هستند، بعد از آن چه چیزی با هم فرق میکند که جوامع با هم فرق کنند؟ تفاوت طبیعت و محیط زیست؛ یعنی جایی که بشر فعالیت میکند، سبب میشود که سازوکارهای مختلفی نیز ایجاد شود.
او ادامه داد: هرگاه بخواهید از طبیعت محصولی بردارید، ناگزیر هستید نهادسازی کنید و منابع طبیعی را سامان دهید. محیط زیست و جغرافیا این کار را برای شما سامان میدهند.
این جامعهشناس گفت: ایران در گذشته با ٣٣ هزار قنات حیات داشته است. این قناتها خشک شدهاند. قناتهای اردکان خشک شدهاند و دو کارخانه فولاد در این شهر ساخته شده است. در میبد قناتها خشک شده و فولادسازی و بسیاری از صنایع آببر مثل سرامیک، کاشیسازی و... در آن ایجاد شده است. وقتی قنات زارچ یزد با ٧٠ کیلومتر طول و دوهزارو ٢٠٠ حلقه چاه، بهطور متوسط ٢٢٠ لیتر در ثانیه آورد آب دارد، آن را با کدام رودخانه میتوان مقایسه کرد؟ دبی خروجی آب رودخانههای چین ٣٢ هزار مترمکعب است. در بیشتر قسمتهای چین بیش از ٥٠٠ میلیمتر بارش وجود دارد؛ درحالیکه از سال ٩٥ تاکنون در بخش جنوب یزد تقریبا باران نیامده است. بهطور متوسط در ١٠ سال اخیر، بارش یزد ٥٠ میلیمتر بوده است. به گفته او، به دلیل وجود ایل در ایران، احکام ویتفوگل بر وضعیت زندگی ایرانیان ساری و جاری نیست؛ زیرا زندگی در ایل تبعاتی دارد. چینیها برای مدیریت سرزمین خود قبل از میلاد، هزارو ٢٠٠ کیلومتر کانال زدهاند تا رودخانههای خود را به یکدیگر وصل کنند. احداث این کانالها یک میلیون نیروی کار لازم داشته است و مدیریت این میزان نیروی کار، نیاز به دیوانسالاری قوی دارد که بتواند مسائل را سامان دهد؛ درحالیکه در ایران اگر سابقه پنج تا ١٠ سال قبل را در بیشتر ادارات جستوجو کنیم، چنین سابقهای را پیدا نمیکنیم. به اعتقاد رضاقلی، مردم چین به نظم و انضباط عادت کردهاند. نظام دیوانسالاری در این کشور بسیار قوی بوده و بخش تجارت، صنعت و کشاورزی آنها نظم دارد. در چین با منابع آبی کشاورزی میکنند و وقتی میتوانند غذای جمعیت خود را تأمین کنند، به بخشی از مردم اجازه میدهند که به تجارت یا تولید صنایع دستی بپردازند. این در حالی است که برخی اقتصادها محدود هستند و اجازه منفکشدن از دو تا سه شیفت کار کشاورزی را نمیدهند.
او ادامه داد: در ایران گذشته، شما نمیتوانستید بهراحتی از کار کشاورزی منفک شوید. پول نفت به ایرانیان اجازه داد فرهنگسازی کنند، ماشین بخرند، جاده بسازند و در آن تردد کنند. تا پول نفت وارد زندگی مردم نشده بود، همان زندگی معیشتی و تاریخی خود را که وابسته به تأمین غذای جامعه بود، پیگیری میکردند.
نبود نظم دیوانسالارانه در ایران
این جامعهشناس بیان کرد: زندگی تاریخی اجازه دیوانسالاری به حکومتهای ایران را نمیداد که نظم دیوانسالارانه داشته باشند. دیوانسالاری برای محاسبات و مالیاتگرفتن خیلی مهم است. ظاهرا هنوز هم چنین نظمی در ایران وجود ندارد. از سال ١٣٠٤ آمارگیری در ایران شکل گرفت و سازمان برنامه از سال ١٣٠٧ به نگهداری آمارها پرداخت. نمیدانم از چه سالی هم دستبردن در آمارها آغاز شد تا بگویند چند درصد کاهش یا افزایش داشتهایم.
او گفت: در شرایطی که دیوانسالاری مرتب نباشد، مأموران دیوانی هم دنبال منافع خود و تقاضای خود هستند. کارهایی سر مردم میآورند که آنها از زمین فرار کنند. بعد نگهداشتن نیروی کار روی زمین سخت میشود و بعد مالیاتگرفتن از این مردم هم دچار اشکال خواهد شد.
او اضافه کرد: استبداد شرقی ویتفوگل تقریبا ١٠ کشور را بررسی کرده که مصر و روسیه هم جزء آنها هستند. در چین روی کانالهای آب، جادههای بزرگ و... خیلی کار کردهاند و مدیریت ارضی داشتهاند. زمین بوده و آب هم به موازات بوده است که به زمینها خوب برسد، اما در ایران شرایط بهکلی متفاوت است. در ایران استبداد شرقی و مسائل آب را باید از زاویه دیگر با تفاوتهایی که با دیگر کشورها دارد، آغاز کنیم، زیرا بخش ایلات و کشاورزی محدود ایران، با چین متفاوت است. ضمن اینکه در ایران همواره دو دسته همسایه داشتهایم که هر موقع به کشور حمله میکردند، الگوی اداره ایران متفاوت میشد و اگر در مرحله تمدنی پنج بودیم، باید دوباره به مرحله شبانی بازمیگشتیم.
این جامعهشناس عنوان کرد: نگهداشتن دو مرز ایران مشکل بود. منابع درآمدی هر دولتی که در ایران روی کار میآمد، از کشاورزی کم بود. از ایلات هم تقریبا درآمد کمی کسب میشد. در مقابل هزینه نگهداری و کنترل خشونت و ارائه امنیت با این پول کم، برای دولت امکانپذیر نبود. بهناچار ناامنی در ایران ایجاد میشد و ناامنی دامنه اقتصاد و مالکیت را در بر میگرفت.
او افزود: درآمد کم دولت، اقتصاد کشور را ناامن میکرد. کسانی که در موقعیت نظامی بالایی بودند، دست به اموال مردم میبردند و دوباره اینها شرایط اقتصادی را ناامنتر میکردند. در نتیجه وقتی به حقوق مردم تجاوز میشد، امکان کسب درآمد برای دولت نبود. در بحث و بررسیهای نظری، نهادگراها هم میگویند مالکیت را دو جور میشود تعریف کرد: مالکیت به نفع مردم و رعیت و به نفع حاکمان. اگر مالکیت را به نفع حاکمان تعریف کنیم، عرصه را بر مردم تنگ میکنیم و به هر وسیلهای به حقوق مردم تجاوز میکنیم. هزینه مالکیت را بالا میبریم. استقلال قوه قضائیه را میگیریم. اینها جزء تبعات دوپارگی حقوق و مالکیت است. با دوپارهشدن حقوق و مالکیت مردم نمیتوانند تولید کنند. اخذ مالیات کاهش مییابد و در نتیجه نهاد قدرت مجبور به مصادره اموال میشود. تاکنون چند بار شاهد این وضعیت بودهاید؟ اگر مالکیت، رعیت را کارآمد کند، میتوانند در امنیت کامل تولید کنند و مالیات بدهند، بعد که حکومت مالیات گرفت، کشور را میتواند کنترل کند.
رضاقلی گفت: ایران در اعمال حقوق مالکیتش هزینه - فایده نمیکرده است و امروز ما در مجموع وارث شرایط قبل هستیم.