به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از بیتوته، افرادی که تصمیم به ازدواج می گیرند، حتما باید در خود ویژگی های را دیده و به این امر رسیده باشند که توانایی بر عهده گرفتن یک زندگی را دارند. دختر و یا پسر فرقی نمی کند، هر دو باید به این قدرت فکری و ذهنی دست یابند که می توانند در جایگاه زن و شوهری نقش هایی که بر دوششان گذاشته می شود را به نحو احسن انجام دهند.
این انتخاب شماست که در سنین کم بهدنبال عشق و ماجراجوییهای آن بروید یا در سنی که کاملا با تجربه هستید دل به کسی ببندید و باقیمانده مسیر را با همسر ایدهآلی که انتخابش کردهاید، ادامه دهید اما یادتان باشد آدم مناسبی که شما قرار است عاشق و دلباختهاش شوید و بهعنوان همسر او را به همه معرفی کنید، در زمانی مناسب به سمت شما خواهد آمد. در سنین بسیار کم که هنوز دیدگاهها و ایدههای فکری فرد شکل نگرفته، انتخابها هم به همان اندازه میتواند ناپخته و نادرست باشد.
ممکن است فردی که شما در 17سالگی علاقه به ازدواج با او را داشتید چندسال بعد مثلا در 25 سالگی، بهنظرتان کامل و مناسب نیاید اما دلیل این تغییر عقیده به دلیل بد بودن یا نامناسب بودن فرد مورد علاقهتان نیست بلکه این اتفاق به دلیل تغییراتی است که همزمان با رشد اجتماعی و فردی شما صورت گرفته است.
معیارهای شما مدام در حال تغییر هستند تا زمانی که شما به یک ثبات درستی از زندگی برسید. فردی که در 20 سالگی برای ازدواج عاشقش شدهاید با فردی که شما در سنین بالاتری نسبت به او علاقهمند شدهاید، کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. زیرا معیارها و نوع دیدگاه شما در مورد انتخاب افراد تغییر بزرگی کرده است. بهتر است در سنینی ازدواج کنید که شناخت کافی از اطراف خود و آدمهای زندگیتان داشته باشید. هرچهقدر شما کاملتر باشید، فرد مناسبی که وارد زندگیتان میشود، به معیارهای شما نزدیکتر خواهد بود و ارتباطی ماندگارتر را تجربه خواهید کرد.
با رسیدن به بلوغ می توانید ازدواج کنید
دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روانپزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران می گوید: از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است که برای دخترا بن از حدود سنین 12 تا 14 سالگی و در پسران از حدود 14 تا 16 سالگی شروع میشود. بلوغ روانی، عنوانی است که روانپزشکان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام میبرند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته میشود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدانها به حداقل کفایت میکنند و معتقدند فقط کافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روانپزشکان و اصولا مکاتب روانشناختی بر این است که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحلهای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی بهدست .لوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآوردهشدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند.
ازدواج در سن پایین خطرناک تر است
برای ازدواج دختر و پسر، سن مشخصی را نمی توان ذکر کرد، زیرا شرایط و موقعیت افراد متفاوت است. برای مثال، سن ازدواج در مناطق گرمسیر، به سب بلوغ جنسی زودترِ دختران و پسران و در مناطق روستایی به جهت ساده تر بودن زندگی و نبودن پیچیدگی های زندگی شهرنشینی و نیز حمایت بیشتر خانواده ها، پایین تر است. در فضای شهری و حتی در برخی موارد در روستاها به طبع الگوبرداری از شهرنشینان سن ازدواج بالا رفته است. همان گونه که طبیعت چهار فصل دارد، طبیعت زندگی انسان هم بهار، تابستان، پاییز و زمستان دارد و بهترین فصل برای ازدواج، بهار زندگی یعنی ابتدای جوانی است
تاخیر در ازدواج و کشیده شدن به فصل های بعدی زندگی، مشکلاتی را پدید می آورد:
1_ از بین رفتن شادابی دختر و پسر
2_ از دست رفتن فرصت های ازدواج به ویژه برای دختران
3_ فاصله سنی زیاد با فرزندان و ایجاد ضعف یا عدم درک متقابل در آینده
4_ مشکلات مربوط به فرزنددار شدن
تاخیر در ازدواج به تعبیر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مثل این است که میوه ای رسیده باشد و چیده نشود.
“دوشیزگان چونان میوه روی درختند. هنگامی که برسند و چیده نشوند، نور خورشید آن ها را از بین می برد و بادها آن ها را به این سو و آن سو می برند.”
از مضمون روایت چنین استفاده می شود که تاخیر در ازواج ، سبب سردرگمی و کلافگی شده، آرامش روانی انسان را از بین می برد، و احتمال انحرافات اخلاقی و جنسی افزایش می یابد.
اختلاف سنی زوجین با یکدیگر و زوجین با فرزندشان
دکتر سیدعلی احمدی ابهری روانشناس درباره فاصله سنی با یکدیگر و آنها با فرزندان شان می گوید: ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچهدار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچهدار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی که با حداقل سنینی که صحبت کردیم ازدواج میکنند نباید برای بچهدار شدن عجله کنند. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. شروع زندگی مستلزم زمانهایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوبترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندانشان ایجاد میشود. به عنوان نمونه برای یک مرد 30 ساله و یک زن 25 ساله بچهدار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی که در 23 سالگی و 18 سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه کسب کنند و بعد صاحب فرزند شوند.