به گزارش باشگاه در و پنجره و نما
به گزارش پایگاه خبری تیترنیوز، دنیای اقتصاد نوشت:یکی از مشکلات اساسی سیستم آموزشی در ایران، مربوط به کموکاستیهای قهرمانان کتابهای درسی است. الگوهای مکتوبی که چندین نسل از کودکان و نوجوانان ما با آن بزرگ شدند، عمدتا شامل شخصیتهای بسیار معمولی و ناتوان بوده است که ارزش «ستاره» بودن را نداشتهاند.
از کوکب خانم که اوج هنرش خانهداری و فراهم کردن ماست و نیمرو برای میهمانان سرزده بود تا دختری به نام کبری که در یک روز بارانی تصمیم گرفت دیگر کتابش را گم نکند و البته هیچ نفهمیدیم سر قولش ماند یا نه. از پترس که اسطوره وارداتی بود و انگشتش را در سوراخ سد فرو کرد تا آقای هاشمی که چون نامه انتقالی به دستش رسیده بود، دست زن و بچهاش را گرفت و از شهری به شهر دیگر رفت، بیآنکه بدانیم این مثلا چگونه کار شاقی بوده است!
شاید وقتش رسیده باشد با کنار گذاشتن آنها، داستان علیرضا بیرانوندها را در کتابهای درسی بچههایمان بگنجانیم و به آنها یادآوری کنیم در جهان خلقت «غیرممکن» معنی ندارد. هزاران بیرانوند نشکفته که در شهرها و روستاهای دورافتاده و محروم به دنیا آمدهاند، باید به این الگوهای ملموس و واقعی نگاه کنند و بفهمند که با عنصر اراده میتوان از همه محالات عبور کرد. ۱۰ هزار بیت شعر حماسی در باب خواستن و توانستن هم شاید برای بچهها به اثرگذاری مرور زندگی یکی مثل بیرانوند نباشد. بچه محصلهای ما به الگوهای مرئی و حقیقی نیاز دارند تا بفهمند با استعداد، تمرین، تحصیل، هنر، نبوغ، کارآفرینی یا امثال آن هر مرزی کمرنگ خواهد شد و سقف هر طبقهای در هم خواهد شکست. باید به آنها بفهمانیم راهی نیست بین سنگ پراندن در روستاهای لرستان تا پرتابهای ۷۵ متری روی چمن مخملین ابوظبی، از دویدن با کفشهای پاره تا به چارمیخ کشیدن رونالدو و از گمنامی و حسرت پشت یک نیمکت رنگ و رو رفته تا جایی که عشق و امید یک ملت باشی و با افتخار از تو یاد کنند. چوپان دروغگو را حذفش کنید و قصه بیرانوندها را بنویسید، شاید یاد گرفتیم جغرافیای تلاش وسیعترین بلاد دنیاست.