ظاهرا این طرح با هدف جلوگیری از موازیکاریها و تنزل حوزه صادرات و واردات و در راستای کوچک سازی دولت تهیه شده و تقدیم هیات رئیسه مجلس میشود. در حالی که برخی از کارشناسان معتقدند گمرک ایران باید زیر نظر وزارت صنعت، معدن و تجارت قرار بگیرد، برخی دیگر بر این باورند که این مدل که سازمان گمرک زیر نظر وزارت صمت باشد، مدل کمیاب تری است و در اکثر دنیا، جای سازمان گمرک در وزارت امور اقتصادی و دارایی است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، مجیدرضا حریری، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران میگوید: « همه ادغامها و تفکیکها بدون طرح توجیهی مناسب هستند. اینها باید هدفی داشته باشند که در این راستا یا هدف باید براساس یک دیدگاه اقتصاد کلان تعریف شده باشد یا باید براساس کوچک سازی و چابک سازی دولت باشد که تا به امروز ما ندیدیم که هیچکدام از تفکیکها یا ادغامها به این دو هدف رسیده باشند.»
سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس از تهیه طرح دو فوریتی برای ادغام سازمان توسعه تجارت و گمرک ایران خبر داده است. نظر شما درمورد ادغام این دو سازمان چیست؟
همه این ادغامها و تفکیکها بدون طرح توجیهی مناسب هستند. مدلهای مختلفی در دنیا وجود دارد و اصولا این مدل که سازمان گمرک زیر نظر وزارت صمت باشد، مدل کمیاب تری است، چون گمرک محلی برای کسب درآمدهای قانونی دولت و گرفتن مالیات از واردات یا خروجی کالا است. در اکثر دنیا، جای سازمان گمرک در وزارت امور اقتصادی و دارایی است یا اینکه خودش یک واحد مستقل محسوب میشود. مشابه این مدل در دنیا خیلی کم است، اما جدای از اینها، بهنظر میرسد ما به یک استراتژی در حوزه سیاستگذاری تجارتمان نیاز داریم. اینکه نمیدانیم الان با سازمان توسعه تجارت چه کنیم و درنهایت آن را با گمرک ادغام کنیم، بهنظر من کار درستی نیست. سازمانهای توسعهای در دنیا مثل همین سازمان توسعه تجارت نقش سیاستگذاری و حمایتی به منظور اجرای سیاستهای نظام و دولت را بر عهده دارند. بنابراین اینکه ما هر روز خبرهایی مبنی بر ادغام یا تفکیک سازمانها و وزارتخانهها میشنویم، نشانگر این مطلب است که وضعیت صنعت، تجارت داخلی و خارجی و تولید ما نابسامان است، یعنی تقریبا همه این موضوع را پذیرفتهاند و باور دارند.
به اعتقاد شما، چرا ما مدام خبرهایی مبنی بر ادغام یا تفکیک سازمانها یا وزارتخانهها میشنویم؟
تعدد دستگاهها و سیاستگذارها در بعضی جاها و تضاد سیاستگذاری در دستگاههای مختلف از جمله مواردی هستند که همه را به این فکر انداخته که باید تغییر شکلی صورت بگیرد، اما اگر ما برنامه روشنی برای این تغییر شکلها نداشته باشیم، مجدد چند سال دیگر به این فکر میافتیم که ادغام یا تفکیک دوبارهای انجام دهیم. تمام این موارد برمی گردد به این موضوع که ما فاقد یک استراتژی روشن در اقتصاد کلانمان هستیم، یعنی ما هنوز نمیدانیم قرار است چه بخشی از GDP را از تولید کسب کنیم که این تولید میتواند صنعتی،کشاورزی یا معدنی باشد و اینکه چه بخشی از GDP را باید خدمات تامین کند، این خدمات هم میتواند شامل بانک، بیمه، حملونقل، تجارت خارجی و داخلی و ... باشد، چون تکلیف اینها را معلوم نکرده ایم، جای اینکه در حوزه کلان اقتصاد یک استراتژی بنویسیم و براساس آن یک مدل طراحی کنیم و سپس سازمانهای مختلف را طبق این مدل ایجاد کنیم، مدام سازمان تاسیس یا تعطیل میکنیم و صحبت از ادغام یا تفکیک میشود که نتیجه هم همین بلبشویی است که الان شاهدیم، یعنی بهتازگی مناطق آزاد زیر نظر وزارت امور اقتصادی و دارایی قرار گرفته است، حال میخواهیم گمرک را از آن خارج کنیم و زیر نظر وزارت صمت قرار بدهیم، این گونه امور به جز اغتشاش در سیاستگذاری، نتیجه روشن دیگری نخواهند داشت. به اعتقاد من، این شکل از سیاستگذاری اصلا درست نیست، ما ابتدا باید چشم انداز کلان و مشخصی داشته باشیم تا براساس آن ببینیم چه سازمانهایی باید ایجاد شوند و چه سازمانهایی باید تعطیل شوند.
یکی از اهداف این ادغام، جلوگیری از تنزل حوزه صادرات و واردات اعلام شده است. آیا بهنظر شما این طرح چنین نتیجهای در بردارد؟
مگر وظیفه گمرک مرزبانی تجاری است؟ گمرک سیاستگذار تجاری نیست. این سازمان مجری سیاستهای تجاری مملکت است، خودش سیاستگذار نیست. الان عملکرد گمرک در برخی موارد محل نقد است، حال بیابیم یکسری وظایف جدید هم بر دوش آن بگذاریم که اصلا درست نیست. این تفکیک و ادغامها باید هدفی داشته باشند که در این راستا یا هدف باید براساس یک دیدگاه اقتصاد کلان تعریف شده باشد یا باید براساس کوچک سازی و چابک سازی دولت باشد که ما تا به امروز ندیدیم که هیچکدام از تفکیکها یا ادغامها به این دو هدف رسیده باشند.
چرا هدف کوچک سازی دولت محقق نشده است؟
درواقع ما جای تفکیک یا ادغام، تجزیه یا تجمیع سازمانی را انجام میدهیم، یعنی همان اداره، ساختمان یا پرسنل به حیاتشان ادامه میدهند، فقط رئیسش عوض میشود. چیزی عوض نمیشود که در اصل قضیه تغییری ایجاد کند. اصل قضیه این است که ساختار دولت ما یک ساختار تنبل، بوروکرات، حجیم و بزرگ است و بدون چشم انداز، ماموریت و استراتژی. بنابراین اگر مدام زیرمجموعه تغییر کند، نتیجه مشخصی نخواهد داشت.