به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، از مجموع کارکنان آموزش و پرورش، ۵۷۵ هزار نفر در گروه معلمان قرار دارند که به تدریس مشغولند، ۵۲ هزار نفر کارکنان اداری، بیش از ۱۶۰ هزار نیروی خدماتی و سرایدار، ۱۷۰ هزار نفر نیروی تخصصی در قالب مشاور، مربی پرورشی، تربیت بدنی و ... و ۱۴۰ هزار نفر نیز در گروه مدیران قرار دارند که شامل مدیر، معاون آموزشی، پرورشی ، فناوری و... میشوند.
این در حالی است که طی ۱۰ سال آتی حجم بالایی از کارکنان این وزارتخانه به سن بازنشستگی رسیده و از سیستم خارج میشوند. رقم بازنشستگان در ۱۰ سال آینده به ۶۴۰ هزار نفر میرسد و اگر وزارتخانه برنامهای مدون و به موقع برای جذب و جایگزینی نیرو نداشته باشد، با چالش نیروی انسانی در سالهای آینده رو به رو خواهد شد.
هرچند در این سالها جذب نیرو از طریق دانشگاه فرهنگیان و آزمونهای استخدامی انجام شده اما این ارقام تکافوی نیاز آموزش و پرورش را نمیکند و به گفته چهاربند، رئیس مرکز منابع انسانی آموزش و پرورش « از مهر ۹۷ از آستانه تحمل عبور می کنیم». وی به این واقعیت اشاره میکند که باید سالانه ۵۰ هزار نفر وارد سیستم کنیم تا جبران بازنشستهها را کنند و میگوید: در مهر ۹۷ در مجموع با توجه به شاخصها ۳۰۰هزار کمبود داریم. مهر ماه حدود ۹۲۰۰ نفر از فارغ التحصیلان تعهد دبیری وارد مدارس میشوند. مامورین خدمت به سایر دستگاهها و یا مشغولین به تحصیل حدود ۱۵ هزار نفرند که در چرخه تولید خدمت ما نیستند اما در آمار نیروهای ما قرار دارند. در سال۹۷ از ۳۰۰هزار کمبود نیرو، ۱۹۴ هزار نفر را از طریق تعدیل شاخصها و ندادن معلم به مدارس و ۱۰۶ هزار نفر را از محل حق التدریس، استمرار خدمت بازنشستهها و سربازمعلمها و برونسپاری در شاخه کاردانش تامین میکنیم.این در حالی است که طبق نرمها باید به ازای هر چهار دانش آموز یک ساعت مربی پرورشی به مدرسه بدهیم. یعنی هر ۹۶ دانش آموز یک مربی؛ اما فقط ۱۸ هزار مربی به مدارس اعزام میکنیم، در حالی که نیاز واقعی ۱۲۳ هزار مربی است. اگر این روند ادامه یابد باید دوسال دیگر بخصوص در حوزه آموزش ابتدایی و پرورشی بنای یادبود برای آموزش و پرورش بسازیم.
با وجود آنکه آموزش و پرورش مرجع رسمی اعلام آمار کارکنان آموزش و پرورش است هنوز هم تعارضات آماری در اظهارات مسئولین این وزارتخانه و سایر نهادهای مربوط به چشم میخورد که میتواند به خودی خود تبعاتی به همراه داشته باشد و این عدم شفافیت موجود در نهایت آموزش و پرورش را در جذب نیروی انسانی دچار مشکل کند.
وضعیت فعلی نیروی انسانی در آموزش و پرورش به گونهای است که اگر عزم ملی برای آن بوجود نیاید قطعا تاچند سال آینده چالش آفرین خواهد بود.
اختلاف در آمارهای اعلامی حقوق بگیران آموزش و پرورش و تراکم دانش آموزی
حجتاله بنیادی پژوهشگر و کارشناس آموزش و پرورش، با اشاره به اظهار نظرهای متفاوت از میزان کمبود معلم در سال تحصیلی آینده و وضعیت ساماندهی نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش گفت: این امر از عدم وجود ساز و کار و ضوابط معین و شفاف برای تعیین میزان نیاز به معلم حکایت میکند.
وی در واکنش به اظهارات اخیر حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر اسبق آموزش و پرورش مبنی بر اینکه « زمانی که بنده وزارتخانه را تحویل دادم نرم تراکم دانش آموزی در هر کلاس ۲۲.۵ بوده است، در حالی که اکنون به عدد ۳۵ نزدیک می شود. زمانی که بنده آموزش و پرورش را تحویل دادم ۹۳۰ هزار حقوق بگیر داشتیم. از آن زمان تعدادی هم بازنشسته شدهاند و به همان نسبت جایگزین نشدهاند. چطور ممکن است اکنون ۹۴۰ هزار حقوق بگیر داشته باشیم؟ ۹۴۰ هزار حقوق بگیر نداریم.» گفت: مطابق آمار رسمی مرکز آمار ایران، کل جمعیت دانش آموزی کشور ( دولتی و غیر دولتی) در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ ، ۱۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر اعلام شده است.
این پژوهشگر و کارشناس آموزش و پرورش افزود: با در نظر گرفتن نسبت جمیعت دانشآموزی اعلام شده و آمار ۹۳۰ هزار نفری کارکنان در سال ۹۱ و با این فرض که ۷۰۰ هزار نفر از ۹۳۰ هزار نفر اعلام شده معلم هستند، نسبت دانش آموز به معلم (تراکم دانش آموزی) عددی نزدیک به ۱۷ خواهد شد. تفاوت میان تراکم اعلام شده ۲۲.۵ توسط وزیر اسبق و تراکم محاسبه شده ۱۷ جای تأمل دارد. تنها حالتی که میتوان به تراکم ۲۲.۵ رسید این است که از جمعیت ۹۳۰ هزار نفری تنها ۵۶۴ هزار نفر آنها به عنوان معلم در کلاس درس حضور داشتهاند.
بنیادی ادامه داد: اشتغال ۵۶۴ هزار نفر از جمعیت ۹۳۰ هزار نفری آموزش و پرورش به عنوان معلم؛ به این معنی است که تقریباً ۶۰ درصد نیروی آموزش و پرورش معلم و ۴۰ درصد نیروهای پشتیبانی بودند یا به عبارتی به ازای هر ۳ معلم، ۲ نفر نیروی پشتیبانی وجود داشت . مقایسه این نسبت با نرمهای جهانی و بخصوص نرم کشورهای پیشرو در تعلیم و تربیت جای تأمل دارد.
وی با اشاره به اینکه وزارت آموزش و پرورش طی نامهای به معاون اول رئیس جمهور جمعیت دانش آموزی کشور در سال جاری را حدود ۱۴ میلیون نفر و تعداد کارکنان آموزشی را ۷۵۸ هزار نفر اعلام کردهاند گفت: با این دو عدد نسبت دانش آموز به معلم عدد ۱۸.۴۶ محاسبه میشود. در همین سال آمار حقوق بگیران وزارت آموزش و پرورش نیز توسط سازمان برنامه و بودجه حدود ۹۲۰ هزار نفر اعلام شده است. با نسبت ۶۰ به ۴۰ معلم به کادر پشتیبانی، تعداد معلمان از جمعیت ۹۲۰ هزار نفری، ۵۵۲ هزار نفر خواهد شد. با این عدد و جمعیت دانش آموزی سال ۱۳۹۷ تراکم در هر کلاس به ۲۵.۳ میرسد . با این اوصاف این که وزیر اسبق آموزش و پرورش، چگونه به عدد ۳۵ برای تراکم موجود رسیده جای تأمل دارد؟!.
این پژوهشگر و کارشناس آموزش و پرورش افزود: برای وجود تراکم ۳۵ با جمعیت دانش آموزی ۱۴ میلیون نفر تعداد معلمان موجود در آموزش و پرورش باید ۴۰۰ هزار نفر باشد. رسیدن به این عدد به این معنی است که نسبت معلم به کادر پشتیبانی باید ۴۳ به ۵۷ باشد. یعنی به ازای حضور هر معلم در کلاس بیش از یک نفر کادر پشتیبانی وجود داشته باشد.
ظرفیت پذیرش دانشجو توسط دانشگاه فرهنگیان در مهر جاری
بنیادی همچنین درباره اظهارات حاجی بابایی پیرامون ظرفیت پذیرش دانشگاه فرهنگیان مبنی بر اینکه «در چند سال گذشته باید دانشگاه فرهنگیان سالانه ۳۰ هزار دانشجو میگرفت» گفت: اعلام این عدد در حالی است که با تخصیص تمام ظرفیت های خالی دانشگاه فرهنگیان( چه در چند سال گذشته و چه در سال جاری) برای پذیرش دانشجو ، ظرفیت نهایی دانشگاه برای پذیرش کمتر از ۱۲ هزار نفر در هر سال است. دانشگاه فرهنگیان تمام ظرفیتهای خالی خود را برای پذیرش دانشجو در مهر ۹۷ ،۲۵ هزار نفر اعلام کرده است و بر همین مبنا نیز ۲۴ هزار ردیف استخدام برای پذیرش به آن دانشگاه اختصاص یافته است.
وی افزود: مطابق ردیفهای استخدامی و آمار رسمی، تعداد دانشجویان ورودی سالهای گذشته که در مهر ۱۳۹۷ در دانشگاه فرهنگیان مشغول به تحصیل خواهند بود، ۱۹ هزار نفر است. با اضافه کردن ظرفیت خالی اعلام شده ۲۵ هزار نفر، ظرفیت نهایی دانشگاه در مهر ۹۷ ، ۴۴ هزار نفر خواهد شد. مطابق این اعداد و ارقام و اظهار نظرها، ظرفیت نهایی دانشگاه فرهنگیان برای دانشجوی دوره چهارساله از ۴۴ هزار ( ۲۵ هزار ظرفیت جدید و ۱۹ هزار دانشجوی موجود ) تا ۱۲۰ هزار نفر( هر سال ۳۰ هزار نفر آقای حاجی بابایی) محاسبه و اعلام شده است؛ این اعداد به معنای ظرفیت پذیرش سالانه، ۱۱هزار نفر تا ۳۰ هزار نفر است. تفاوت تقریباً سه برابری میان این دو ظرفیت سالانه نیز خود جای تأمل و بررسی دارد.
تشدید بحران جذب نیرو حتمی به نظر میرسد
این پژوهشگر و کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه میزان کمبود معلم در سالهای تحصیلی آینده نیز شبیه آمارهای مورد بررسی خود جای اما و اگر فراوان دارد گفت: بنابراین جمع بندی کلی آن کمبود حدود ۳۰۰ هزار معلم در چهار سال آینده است . با نگاهی به کمبود معلم حدود ۳۰۰ هزار نفری در چند سال آینده و ظرفیت های برآوردی برای دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی تشدید بحران برای جذب و تربیت معلمانی شایسته برای نظام تعلیم و تربیت حتمی به نظر میرسد.
بنیادی ادامه داد: برای مهر ۱۳۹۷ وزیر آموزش و پرورش میزان کمبود معلم را ۸۴ هزار معلم اعلام کرده است. از سوی دیگر خروجیهای دو دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی حداکثر ۱۳ هزار نفر و تعداد ردیف استخدامی برای جذب متقاضیان از طریق آزمون استخدامی از طرف سازمان امور اداری و استخدامی به آموزش و پرورش ۱۷ هزار ردیف است. اگر مجموع نیروی ورودی به آموزش و پرورش که در خوشبینانه ترین حالت ۳۰ هزار نفر است را با ۸۴ هزار نفر کمبود معلم اعلام شده توسط وزیر مقایسه کنیم ملاحظه می شود که آموزش و پرورش با کمبود ۵۲ هزار معلم در سال تحصیلی آینده روبرو است .
وی با بیان اینکه با فرضهای خوشبینانهای که ذکر شد، تنها راههای کوتاه مدت و سهل الوصل برای تأمین حدود ۵۲ هزار معلم، استفاده از سرباز معلم، نیروهای خرید خدمات، حق التدریس و .... است که الزاماً باید بدون ردیف استخدام در کلاس حضور یابند گفت: این ۵۲ هزار نفر و تعداد افراد دیگری که از این طریق هر سال وارد مجموعه آموزش و پرورش خواهند شد، بعد از چند سال بحران دیگری را برای استخدام در آموزش و پرورش ایجاد خواهند کرد.
اظهار نظرهای بدون پشتوانه کارشناسی، عامل تشدید بحران نیروی انسانی
این پژوهشگر و کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه تنها توجیهی که برای این اعداد و ارقام می توان داشت این است که به دلیل ضعف در مدیریت و برنامه ریزی تأمین منابع انسانی در آموزش و پرورش چه در حال حاضر و چه در بعضی از دولت های گذشته، نه تنها قادر نیست نیروی انسانی مورد نیاز خود را تأمین کند ، بلکه قادر نیست حتی میزان واقعی و شفافی از نیاز خود به معلم را محاسبه و اعلام کند گفت: البته این نقص و ضعف فقط به آموزش و پرورش محدود نمیشود و دو سازمان مهم مدیریتی کشور یعنی سازمان اداری و استخدامی و سازمان برنامه و بودجه در این رویداد سهم قابل توجهی دارند. وجود چنین وضعیتی و اظهار نظرهای بدون پشتوانه کارشناسی بعضی افراد نیز در تشدید این بحران و پیچیده تر شدن مسائل نیروی انسانی آموزش و پرورش بی تأثیر نبوده و نیست.
عدم تصویب نظام ملی تربیت معلم
بنیادی افزود: نکته قابل توجه دیگر در زمینه تربیت معلم این است که، با وجود اظهار نظرهای مختلف در خصوص کمبود معلم و شیوههای تأمین این نیاز؛ هنوز نظام ملی تربیت معلم و زیر نظام تربیت معلم و تأمین منابع انسانی که در سند تحول بنیادین مورد تأکید قرار گرفته است تصویب نشده است. دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی نیز در شرایطی که نظام ملی تربیت معلم به تصویب نرسیده است، در خصوص تعیین ظرفیت و توسعه فضای فیزیکی و منابع انسانی خود برای پذیرش دانشجو دچار ابهام هستند.
کاهش انگیزه برای ورود به شغل معلمی
وی همچنین با اشاره به کیفیت نیروهای پذیرش شده برای حرفه معلمی اظهار کرد: پژوهش ها و مطالعات مختلف انجام شده در چهاردهه اخیر نشان از کاهش انگیزه داوطلبان ورود به دانشگاه برای انتخاب شغل معلمی دارد. کمتر بودن معدل پذیرفته شدگان حرفه معلمی بخصوص در دو گروه ریاضی و تجربی نشان از جذب افراد ضعیف برای آموزش علوم پایه در مدارس دارد. بدیهی است تا زمانی که منزلت و معیشت معلمان وضعیت موجود را داشته باشد، حرفه معلمی جزو گزینه های اول دانش آموزان نخواهد بود و به تبع این وضعیت، دانشگاه فرهنگیان جزو اولین گزینه ها و حتی جزو گزینه های متقاضیان ورود به دانشگاه نخواهد بود.
این پژوهشگر و کارشناس آموزش و پرورش ادامه داد: نگرش جزیرهای به نظام جذب و تربیت معلم چند ده سالی است که سبب شده است که به دلیلی عدم جذابیت این شغل بخصوص برای پسران، دانش آموزان مستعد و علاقمند به حرفه معلمی وارد این شغل نشوند. شاهد این مدعا خالی ماندن بخشی از ظرفیت دانشگاه فرهنگیان(در بخش پسران) از همان سال ۱۳۹۱ تا کنون است . در سال ۹۱ از ۲۵ هزار ظرفیت حدود ۲۳ هزار نفر جذب شد و در سالهای بعد تا کنون نیز چنین وضعیتی ادامه داشته است.
بنیادی با بیان اینکه بررسی این روند حکایت از این واقعیت تلخ دارد که حرفه معلمی در میان جامعه دانشآموزی و داوطلبان کنکور که نزدیکترین و حتی شاید آگاهترین بخش جامعه نسبت به شرایط زندگی، جایگاه و منزلت اجتماعی معلم هستند مطلوبیت و جذابیت ندارد گفت: عدم جذابیت معلمی برای داوطلبان کنکور که ۱۲ سال در تعامل مستقیم با حدود ۱۲ تا ۳۰ معلم در دوره تحصیل خود بودهاند حکایت از این واقعیت دارد که شناخت و نگرش آنها به شغل معلمی با تبلیغات و شعارهای مطرح تغییر نکرده است.
وی تصریح کرد: از سوی دیگر علیرغم تصویب سند تحول بنیادین هنوز اعداد معینی برای نسبت دانش دانش آموز به معلم در کشور (بر حسب دوره، استان، شهری، روستایی و ... ) تعیین نشده است و هر بخشی از آموزش و پرورش بنا بر محاسبات و سلایق خود نسبت به اعلام کمبود معلم اقدام میکند. صرف نظر از صحت آمار و ارقام اعلام شده نیاز کشور به تربیت معلمانی شایسته برای سالیان آینده امری بسیار ضروری و بدیهی است. لازمه چنین کاری نیز تخصیص ظرفیتهای مناسب برای تربیت معلم مورد نیاز کشور است.
این پژوهشگر و کارشناس آموزش و پرورش افزود: وضعیت آموزش عالی کشور و ظرفیتهای موجود آن و بخصوص انتقال سه دانشگاه مهم تربیت معلم ( تربیت معلم تهران، تربیت معلم سبزوار و تربیت معلم آذربایجان) و تعدادی از دانشکدههای تربیت دبیر فنی کشور به وزارت علوم، مبین این واقعیت است که ظرفیت تربیت معلم در کشور به میزان نیاز و حتی فراتر از موجود است و ضرورتی بر ایجاد ظرفیت جدید برای تربیت معلم وجود ندارد. در یک نگاه ملی و فرا وزارتخانهای به امر تربیت معلم، میتوان ظرفیتهای مورد نیاز تربیت معلم را با انتقال ظرفیتهای گذشته در اختیار تربیت معلم و با عزمی ملی و فراتر از مرزبندی دو وزارتخانه علوم و آموزش و پرورش به این ضرورت ملی اهتمام ورزید.