به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین ، این در حالی است که گسل شمال تهران (شکلهای 1 تا 3) با جابهجا کردن نهشتههای کواترنر در ناحیه شمالی تهران همراه بوده است و آخرین بررسیهای دیرینه لرزهشناسی گویای لرزه زا بودن آن حتی در مدت زمان عهد حاضر -هولوسن- بوده است. جمعیت تهران نیز در 50 سال اخیر به بیش از 10 برابر افزایش پیدا کرده به نحوی که امروزه جمعیت تهران بزرگ در حدود 13 میلیون نفر برآورد میشود.
از آنجا که گسل شمال تهران از ناحیه شهری کل مناطق شمالی شهرتهران و در ادامه از پهنه مسکونی جنوب شهر کرج عبور میکند و هم اکنون بخشهایی از منازل مسکونی بر رو یا در فرادیواره این گسل ساخته شده و یا در مناطق 1، 2، 3، 4، 5، 21 و 22 شهرداری تهران در حال ساخت میباشد، همچنین نزدیکی گسل مشاء به ناحیه شمال و شمالشرقی تهران و عبور آن از حدود 36 کیلومتری شمالشرق این شهر در تلاقی با گسل شمال تهران در محل روستای کلان و در نهایت وجود گسلهای ایوانکی، شمال و جنوب ری و کهریزک و خطوارههای مهم ساختاری در ناحیه جنوب و جنوب غربی تهران، مشخص میکند که پهنه شهری کنونی در معرض گسیختگی مستقیم گسلش زمینلرزهای واقع بوده و یا در نزدیکی پهنههای لرزه زا قرار دارند. از سوی دیگر ساخت و ساز در حریم گسلهای فعال در محدوده شهری کرج بزرگ، مارلیک، ماهدشت نیز در حال انجام است.
شکل ۱- نقشه گسلهای گستره تهران
شکل ۲- اثر سطحی گسل شمال تهران در پای دامنههای شمالی تهران
شکل 3- عکس هوایی گسل شمال تهران و موقعیت روستای کن در نزدیکی اثر سطحی گسل شمال تهران در عکس هوایی گرفته شده در سال ۱۳۳۴.
تصویر گوگل مپ از همان محدود در شمال غربی تهران، به توسعه شهرسازی در طی 63 سال گذشته (در مقایسه با شکل بالا) و محدوده شمال غربی تهران به سرعت در حال توسعه است توجه شود.
موقعیت تهران از دید چشمههای لرزهزا
1) از نظر موقعیت، نمیتوان کلانشهر تهران از محل گسلهای لرزهزا دور کرد. از گسله شمال تهران با طول تقریبی 100 کیلومتر، گسلی فعال است که متوسط دوره بازگشت زلزلههای روی این گسل حدود 3500 سال است. چنانکه نابودی تمدن قیطریه در 1000 تا 1200 سال قبل از میلاد (بر اساس حفاری های باستانشناختی دهه 40 در محدوده پارک قیطریه) به رخداد زمینلرزه مربوط باشد، به باور نگارنده چه بسا بتوان رخداد زلزله مزبور را در اثر فعال شدن گسل شمال تهران در 3200 سال قبل دانست . ممکن است زلزله 1177(شرق بویینزهرا-اشتهارد) ناشی از فعالیت این سامانه گسلی بوده باشد. دیرینه لرزهشناسی روی این گسله -در منطقه ورداورد در نزدیکی کرج- نشان میدهد که زمینلرزه باستانی در حدود 3000 سال قبل در اثر جنیایی این گسل رخ داده است. با توجه به روابط تجربی موجود و لحاظ کردن طول آن، گسل شمال تهران توان ایجاد زمینلرزههای با بزرگای بیش از 7 را دارد. بر اساس شواهد ریختزمینساختی از وقوع زمین لغزشهای بزرگ (در شمال و شمالغرب تهران) روی این گسله میتوان رخداد زمینلرزههای گذشته -و در نتیجه توان لرزهزایی- با بزرگای 7.5 را نیز برای آن لحاظ نمود.
2) گسله مشاء با طولی بیش از 180 کیلومتر از ناحیه شمال شرقی تهران و شمال کوههای توچال میگذرد و در غرب به گسل طالقان میپیوندد. وجود محل تلاقی دو گسل مشاء و شمال تهران در روستای کلان در شمال شرق سد لتیان از نکات بسیار مهم در تعیین محدود با خطر بالا از دید لرزه زمینساختی است. به نظر میرسد که زمینلرزه 1830 دماوند، شمیرانات -که درپایان زمان حکومت فتحعلیشاه قاجاررخ داد- آخرین رخداد لرزه با بزرگای بیش از 7 مرتبط با این گسل باشد. نزدیکترین فاصله این گسل با شمالشرق تهران، محل روستای کلان است (در حدود 35 کیلومتری تهرانپارس) که در همین محل تلاقی گسل مشا با گسل شمال تهران هم رخ میدهد، و به واسطه همین تلاقی یک پتانسیل خطر مهم برای شمال تهران محسوب میشود.
3) پهنه گسله ایوانکی/گسل ری در جنوب، جنوبشرق شهر تهران واقع شده است. سه شاخه گسلی شمال ری، جنوب ری و کهریزک با فواصل اندکی از یکدیگر قرار گرفته است. مطالعات مختلف بیانگر دوره بازگشت حدود 3000 سال برای این گسله و توانایی ایجاد زلزلهای با بزرگای حداکثر 7.5 است. محتمل است که زلزله 855 میلادی در اثر فعال شدن پهنه گسله ایوانکی رخ داده باشد.
4) گسل پیشوا در کنار شهر پیشوای ورامین قرارگرفته است. این شهر و کل محدوده ورامین و ری در زلزله سال 785 ه.ق. (1384 میلادی) در زمان خلافت واثق دوم عباسی و همزمان با حمله تیمور لنگ، در اثر فعال شدن گسل پیشوا ویران شد.
ویژگیهای گسل فعال
در بررسیهای نو زمینساختی برای محدودیت در استفاده از واژههای جنبا یا فعال برای عناصرساختاری، نشانهها و مشاهدات چندی بایستی مورد ملاک قرار گیرد. گسلهایی که دارای یک یا چند ویژگی زیر باشند، گسلهای جنبا یا گسلهای توانمند به حساب میآیند:
1. گسلش سطحی در رسوبات کواترنر پسین وجود داشته و یا نشانههایی مبنی برحرکت آنها برای یکبار در طی 35 هزار سال پیش و یا حداقل دوبار در طی 500 هزار سال اخیر در دست است.
2. کانونیابی زمینلرزه های بزرگ با خطای کم در سده بیستم در نقطهای از درازای گسلهای راستالغز، فرادیواره، گسلههای فشاری و یا کششی
3. رویداد زمینلرزههای تاریخی و مهم (پیش از سده بیستم) در بخشی از درازای گسل.
4. مشاهده دیواره گسلهای جنبا در روی زمین که براثر فرسایش از میان نرفته باشد. در واقع اختلاف سطح ایجاد شده ناشی از حرکت گسله در اثر فرسایش محو نشده باشد.
5. رویداد خردلرزهای زیاد، همبستر با سطح گسل که به وسیله شبکه کامل و بسته لرزهنگاری محلی با خطای کم رومرکز و کانون ژرفی و زمانگیری یکنواخت برداشت میشود. در واقع نقطهای از گسله منطبق با کانون سطحی زمینلرزه ثبت شده و مهمی باشد که کانون آن با خطای کمی محاسبه شده است.
6. همبستگی زمین ساختی یک گسل با گسل شناخته شده جنبا که به سبب جنبش آن در گسل مجاور نیز جنبش روی دهد.
7. آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده در سال 1981، گسلی را که در 10 هزار سال اخیر حداقل یک فعالیت داشته باشد فعال در نظر میگیرد، در صورتی که کمیسیون استاندارد ایالات متحده در سال 1982 گسل فعال را با یک حرکت تا 35 هزار سال قبل و یا حداقل دو جنبش یا بیشتر در 500 هزار سال پیش معرفی میکند.
8. در امتداد گسله لرزشهای خفیف ولی فراوان که رویداد آنها تنها از طریق لرزهنگاری در محل شناسایی میشود، رخ دهد.
بنابراین، هرچند تاکنون تعریف فراگیری برای شناخت گسلهای فعال ارائه نگردیده، ولی از دیدگاه مهندسی، گسلی جنبا در نظر گرفته میشود که در بازه زمانی هولوسن (10 هزار سال قبل) جابهجایی داشته و در یکصد سال آینده نیز استعداد و پتانسیل فعالیت داشته باشد. بر اساس این تعریفها گسل شمال تهران و همچنین گسل ایوانکی، گسل پیشوا، گسل کهریزک، و گسل مشا از گسلهای مشخصا فعال در پیرامون تهران هستند.
انتظار میرود چنین گسلهایی در آینده نیز دچار جابهجاشدگی نسبی شده و در هرگونه سازهای که بر روی آنها قرار گیرد، برش ایجاد نماید. در نتیجه شناخت دقیق و کامل گسلها، به ویژه گسلهای کواترنری، گام نخست در راه بررسی لرزه زمین ساخت، خطر زمین لرزه و گسلش در هر منطقه میباشد. ارزیابی ریسک لرزهای مستلزم یک دانش کامل از گسلهای لرزهزا، در گستره مورد بررسی است.
انتخاب محل دیگری برای پایتخت ایران، برای مناسبسازی شهر تهران به عنوان یک سکونتگاه شهری مدرن
یکی از راههای مناسبسازی شهر تهران برای مناسبسازی شهر به عنوان شهری با ریسک کمتر زلزله، انتخاب محل و ساخت پایتخت جدیدی برای ایران است. ملاحظات گوناگون جاهای گوناگونی از ایران کمتر از خطرهای طبیعی نظیر زلزله و سیل هستند و منابع طبیعی قابل استفاده صحیح بیشتر در دسترس است -به ویژه در پهنه نوار سنندج- سیرجان (مثلا ناحیهای در نزدیکی گلپایگان یا ملایر) میتوان ناحیهای را که از نظر دسترسی، آب و هوا، آب زیرزمینی، امنیت و آسایش برای نسلهای بعدی مناسب باشد انتخاب نمود. این شهر جدید باید مرکز اداری و حکومتی و همچنین مرکز علم و فناوریهای پیشرفته و شایسته مرکزیت برای غرب آسیا در آینده باشد. با ایجاد این پایتخت جدید کاهش جمعیت و سپس ایجاد ثبات در جمعیت کلانشهر تهران به عنوان یک راهبرد کاهش ریسک باید مورد توجه قرار گیرد.
ایجاد فضای سبز در منطق با ریسک بالا در جهت کاهش ریسک و توسعه پایدار در آینده
در شهر کنونی تهران ضمن عدم رعایت استانداردهای اولیه زیست محیطی نظیر فضای سبز و پاکی هوا (که در هر دو با توسعه شهر عملاً در جهت کاهش شاخصهای پیش رفتهایم)، با ساخت و ساز بیشتر، ضمن رشد اقتصادی متمرکز در پایتخت، توسعهای بهشدت ناپایدار رخ داده است. هنگامی که در شمال شهر تهران در محدوده منابع طبیعی حاشیه (سابق) شهر تهران، در سوهانک، دارآباد، نیاوران، دربند، فرح زاد و کن آپارتمان، مجتمع و شهرک ایجاد شده، ضمن اینکه به حریم منابع طبیعی جنوب البرز تجاوز شده است، میتوان بارزترین جنبههای ناپایداری توسعه را مشاهده نمود. (چنین مسائلی امروزه در شمال ولنجک و در نزدیکی تلهکابین توجال، شمال سعادتآباد، سوهانک، مینیسیتی، شمال دربند، محله امامزاده قاسم، شمال نیاوران، شهرک نفت در شمال پونک و فرحزاد و شهرک جدید ایجاد شده در ناحیه شمال روستای سابق کن در شمال تهران دیده میشود.) در تهران آینده باید در جهت توسعه پایدار با کاهش ریسک در منطق یاد شده برای توسعه و تخصیص فضای ساخته شده به فضای سبز و پارکها حرکت شود. این کار در فرانسه و در شهر پاریس با توسعه پشته سبز (La Coullé Verte) برای محل عبور تاسیسات حساس در فضای شهری سالهاست که رعایت میشود.
بر پایه آمار جمعیت برآورد شده در مناطق بیست و دو گانه شهر تهران در پایان سال 1395 جمعیت شهر تهران 8.9 (هشت میلیون و نهصد هزار نفر) (در شبها) بود. جمعیت ساکن بر روی پهنه گسله در مناطق 1، 2، 3، 4، 6، 21 و 22 در شمال تهران 2.1 (دو میلیون و یکصد هزار نفر) و در مناطق 18 و 19 و 20 در جنوب تهران یک (یک میلیون نفر) است. بنابراین در شمال و جنوب تهران جمعا 3.1 (سه میلیون و یکشصد هزار نفر) روی پهنههای گسلهای فعال زندگی میکنند. البته این تنها ریسک مرتبط با زلزله برای شهر تهران نیست و فقط برآوردی از جمعیت ساکن در "پهنههای گسله در شمال و جنوب و شهر" را در پایان سال 95 نشان میدهد. بدیهی است، موضوع تراکم بالای جمعیت و بافت فرسوده به ویژه در مناطق 12، 14، 15، 16 و 17 تهران (که در آنها در پایان سال 95 برآورد میشود جمعا 2.2 دو میلیون و دویست هزار نفر رندگی کنند) خود مسئلهای جداگانه است. جنبش شدید در محدوده پهنه گسل و در بافتهای فرسوده مسئله جمعا 59.9% (حدود 60%) جمعیت تهران را شامل میشود. مرور اولیه همین آمار نشان از آسیبپذیری بسیار بالای شهر تهران بر پایه آمار جمعیت شب هنگام خود دارد. توجه کنیم که در طی روز حدود 4 تا چهار و نیم میلیون جمعیت برای کار به داخل شهر تهران میآیند (حدود 52% اضافه بار جمعیت در طی روز!) و در هر نوع سانحه در طول روز باید این جمعیت اضافه را به عنوان افزایش آسیبپذیری شهر تهران در چنین شرایطی در نظر گرفت. جمعیت تهران طی 75 سال گذشته از 550 هزار نفر به 9 میلیون نفر افزایش و شهر در پهنههای فعال گسلی گسترش یافته است. به طوری که در حال حاضر با در نظر گرفتن بافت فرسوده و ساختوساز روی پهنههای گسلی، حدود 45 درصد جمعیت شهر در محدوده ریسک بالا زندگی میکنند. همچنین گسترش حاشیهنشینی و کیفیت پایین ساخت و ساز در مناطق حاشیهای مخاطرهای قابل توجه برای کلانشهرهای کشور محسوب میشود.
لرزهخیزی اخیر تهران
زمینلرزهای با بزرگای 5.2 در غرب استان تهران، در ساعت 23:27 چهارشنبه 29-9-96 متاسفانه موجب 2 نفر کشته و حدود 30 مجروح و هراس و اضطراب حدود یک چهارم جمعیت کشور شد. کانون زلزله در نزدیکی مهمترین پهنه جمعیتی کشور قرار داشت. بلافاصله بعد از رخداد زمینلرزه 29 آذر اظها نظرهای مختلفی مبنی بر تبعات رخداد چهارشنبه شب و تلاش برای ارزیابی احتمال یک رخداد بعدی آغاز شد. ارزیابیهای نگارنده نشان داد که گسل مسبب این خرداد گسل ماهدشت-جنوب کرج است و با سازوکاری امتداد لغز و در ژرفای حدود 15 کیلومتر گسیخته شده است. سازوکار آن مشابه سازوکار گسل شمال تهران (که قطعه گسل مجاور شرقی آن است) و گسل جنوب اشتهارد و گسل ایپک است که به ترتیب در سوی غربی آن قرا دارند بعد از رویداد زمینلرزه با بزرگا 5.2 سطح تغییرات تنش در دو سوی شرقی و غری گسل یاد شده بالاتر رفته و افزایش تنش در حد 5 بار (5 اتمسفر) در دو سوی گسل ماهدشت-جنوب کرج بر روی انتهای غربی گسل شمال تهران و انتهای شرقی گسل شمال اشتهارد مشاهده شد.
بنابراین اگر گسلهای مجاور در وضعیت گسیختگی و آماده به جنبایی باشند، این تغییرات تنش می تواند به القای رخداد زمینلرزه مهمی با بزرگای تا حدود حداکثر 7.5 در آنها بیانجامد. رخداد زلزله های متوالی بعد از رویداد های متوسط (با بزرگای 5) را میتوان در زلزلههای 16 و 17 اردیبهشت 1309 سلماس، 9 و 10 شهریور 1347 دشت بیاض و فردوس در ایران، 26 مرداد 1378 ایزمیت و 24 آبان 1378 دوزجه ترکیه، 29 شهریور 1378 چی چی تایوان، 14 و 28 مرداد 82 (با بزرگای متوسط) و سپس 5 دیماه 1382 بم، و 26 مرداد 1393 مورموری ایلام و 5 اردبهشت 1394 تپال و مثالهای متعدد دیگر نشان داد.. لازم به یادآوری است که گسیخته شدن یک گسل فعال که مدتی در سکوت و نبود لرزهای به سر برده است، قبلا نیز تجربه شده، مثلا میتوان به زلزله 10 اکتبر 1980 الاصنام الچزایر اشاره نمود که تیمی فرانسوی-الجزایری از یک سال قبل بر روی گسل الاصنام مشغول برداشت میدانی با شبکه لرزهنگاری بود و حتی یک زمینلرزه از این زمینلرزه در بازه یکساله یاد شده ثبت نشد تا اینکه در ساعت یک و بیست و پنج دقیقه بعد از ظهر دهم اکتبر 1980 زمینلرزهای با بزرگای 7.2 موجب حدود 5000 کشته و 9000 مجروح شد.
در روز 25 دیماه 96 زمینلرزهای با بزرگای 4.6 در فیروزکوه و در 20 بهمن 96 در شمال پاکدشت با بزرگای 3.6 رخ داد و هر دو نشان از لرزهخیزی شرق استان تهران داشت. در تاریخ 12 فروردین 97 نیز زمینلرزهای با بزرگای 4.3 در شمال ایوانکی در جنوب شرق استان تهران و در 13 فروردین زلزله با بزرگای 2.7 در بوئینزهرا در غرب تهران رخ داد. در طی روزهای 16 تا 18 فروردین 97 نیز زلزلههایی با بزرگای 2 تا 3 در منطقه اشتهارد و جنوب کرج ثبت شدهاند. این شواهد نشانگر دنبالهدار بودن مساله لرزهخیزی و جدی بودن خطر و ریسک زلزله در تهران است و مشخص است که با دستورالعملهای دفعی و ناگهانی و موقت نمیتوان این برای کاهش ریسک زلزله اقدام جدی در محدوده تهران انجام داد. ولی واقعیت مهم آن است که بر پایه پتانسیل موجود رخداد زمینلرزه برنامههای منظم برای کاهش ریسک و مدیریت بحران بلافاصله و برای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت عملیاتی گردد.