چرا جنبشهای مردمی و انقلابهای اخیر در خاور میانه به فاجعه کشیده شد؟ چرا مردمی که برای رهایی از ظلم قیام کردند و دست به انقلاب زدند، نتوانستند به خوبی از دستاوردهای آن محافظت کنند؟ چرا در خاورمیانه به صلح پایدار نمیرسیم؟ و چندین چرای دیگر، به نظر میرسد در تحلیل نهایی تنها یک پاسخ دارند: فقدان صلح مثبت. انگار قضیه ساده است!
صلح مثبت و ارکان چیست؟
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، صلح را میتوان از دریچه «صلح منفی» و «صلح مثبت» مشاهده کرد. صلح مثبت اشاره دارد به نگرشها، نهادها و ساختارهای مرتبط با صلح که با بسیاری از جنبههای مطلوب دیگر مانند محیط مساعد کسبوکار، برابری جنسیتی و سطح بالای سرمایه انسانی نیز مرتبط است. در نتیجه، ارکان صلح مثبت را میتوان به عنوان محیطی مناسب برای شکوفایی پتانسیل انسانی قلمداد کرد.
از طرفی صلح منفی، ناظر به فقدان خشونت یا ترس از خشونت است که به خودی خود به عنوان تعریف صلح در نظر گرفته میشود. صلح مثبت نیز به عنوان نگرشها، نهادها و ساختارهایی تعریف میشود که تقویت شدنشان منجر به شکلگیری جامعهای صلحآمیز میشود.
ارکان صلح مثبت، چارچوبی است که با اتکا به آنها، عوامل ایجاد صلح مثبت و جوامع صلحآمیز ارزیابی میشوند. این چهارچوبِ مفهومیِ جدید، برای درک و توصیف عوامل ایجاد جوامع صلحآمیز به کار میرود. این طبقهبندی همچنین مبنایی ایدهآل برای اندازهگیری پتانسیل صلح در یک جامعه است. ارکان صلح مثبت یک طبقهبندی هشت بخشی است:
• دولت خوب؛
• فضای مناسب کسبوکار
• توزیع عادلانه منابع
• پذیرش حقوق دیگران
• ارتباط خوب با همسایگان
• گردش آزاد اطلاعات
• سطح بالای سرمایه انسانی
• سطح پایین فساد
این هشت رکن وابسته به هم و تقویتکننده یکدیگرند؛ بهطوری که بهبود در یک عامل باعث تقویت عوامل دیگر است و بالعکس. بنابراین قدرت نسبی هر یک از این ارکان میتواند بر ارکان دیگر و در نهایت روی صلح، تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد.
برای مثال افزایش فساد بدون شک بر دولت، تجارت و گردش آزاد اطلاعات اثر خواهد داشت. یا محدودیت در گردش آزاد اطلاعات را در نظر بگیرید؛ این عامل روی شفافیت مالی و در نتیجه بر کسب و کار، عملکرد دولت و پتانسیل افراد برای مشارکت در فساد اثرگذار است. با توجه به ماهیت متقابل این عوامل، تضعیف یا تقویت هر یک از این ارکان، بقیه را هم تضعیف یا تقویت خواهد کرد. بنابراین وجود محیطی صلحآمیز، وابسته به قدرت تمام ارکان است. مثل یک دیوار آجری: اگر یک آجر را بیرون بیاورید، استقامت دیوار بالکل تحت تأثیر قرار میگیرد.
یکی از یافتههای جالب توجه تحقیقات مؤسسه اقتصاد و صلح، رابطه بین انعطافپذیری و صلح را نشان میدهد. انعطافپذیری یعنی ظرفیت سیستمهای اجتماعی، برای جذب فشار، انطباق و ترمیم. کشورهایی که سطح بالاتری از صلح را تجربه میکنند، نسبت به آسیبهای خارجی مانند بلایای طبیعی، مشکلات اقتصادی، یا مشکلات ژئوپلیتیک قابلیت ترمیم بیشتری دارند.
صلح از لحاظ آماری با فضای کسبوکار مناسب، درآمد سرانهی بالاتر، میزان تحصیلات بالاتر و همبستگی اجتماعی قویتر ارتباط دارد. بنابراین با ایجاد محیط مناسب برای حمایت از صلح، بسیاری از مزایای دیگر نیز به دست خواهد آمد. ارکان صلح مثبت محیطی مطلوب را توصیف میکند که هم به شکوفایی صلح و هم به شکوفایی پتانسیلهای انسانی کمک میکند.
مؤسسهی اقتصاد و صلح همچنین گزارشی موسوم به شاخص صلح مثبت را نیز منتشر کرده که کشورها را بر اساس اینکه نگرشها، نهادها و ساختارهای مربوط به صلح را در راستای صلح پایدار، ایجاد انعطافپذیری و توسعهی پتانسیلهای انسانی، چگونه توسعه دادهاند، رتبهبندی کرده است که بر اساس آن میشود گفت یک کشور در زمینهی صلح «کمبود» دارد یا «مازاد».
در این جدول: ۱-سوئد، ۲-فنلاند، ۳-سوئیس، ۴-نروژ، ۵-دانمارک، ۶-ایرلند، ۷-هلند، ۸-نیوزیلند، ۹-آلمان و ۱۰-ایسلند، به ترتیب در صدر جوامع صلحآمیز قرار دارند و ایران رتبه ۱۳۷ را دارد. در قعر جدول نیز ۱۶۳-سومالی، ۱۶۲-جمهوری آفریقای مرکزی، ۱۶۱-یمن، ۱۶۰-اریتره، ۱۵۹-کرهی شمالی، ۱۵۸-عراق و ۱۵۷-افغانستان، قرار دارند.
اگر جایگاه یک کشور در جدول شاخص صلح مثبت، از جایگاه آن در جدول شاخص جهانی صلح، پایینتر باشد، یعنی انتظار میرود آن کشور با افول قابل توجهی در صلح روبرو شود.
در جدول شاخص جهانی صلح ایران در رتبهی ۱۲۹ ایستاده و در گزارش شاخص صلح مثبت در رتبهی ۱۳۷ قرار دارد، یعنی هشت پله پایینتر. بنابراین میشود گفت ایران نیز با خطر افول صلح روبروست؛ هرچند این خطر با توجه به اختلاف اندک این دو رتبه ناچیز است، اما واقعیت این است که این جدولها ۱۶۳ کشور را در بر میگیرد. لذا نیاز به تقویت ارکان هشتگانهی صلح مثبت، همچنان احساس میشود؛ مانعی ندارد از اینکه هستیم بهتر باشیم!
تجربیات اخیر نیز این یافته را تأیید میکند؛ چنانکه اغلب کشورهایی که مثل همسایگان ایران، در سالهای اخیر با نزول شدید صلحآمیز بودن روبرو بودهاند، پیش از این با همین معیارها بشدت کمبود صلح داشتند. کمبود شدید صلح مثبت در بیشتر کشورهای «بهار عربی» نیز که غالباً بهارشان خزان شد، مؤید همین نکته است.
مثال عینی کمبود صلح مثبت که مؤسسهی اقتصاد و صلح از آن حرف میزند، دقیقاً در سوریه و یمن اتفاق افتاده زیرا پیش از اینکه این دو کشور درگیر بحران شوند، در معرض خطر درگیریهای خشونتآمیز بودند. واقعیت این است که حالا در این دو کشور صلح کمی برای حفظ کردن وجود دارد! اما سرمایهگذاری در صلح مثبت میتواند همان ابزار پیشگیرانهای باشد که جهان به دنبال آن است.
آخرین تحقیقات «مؤسسهی اقتصاد و صلح» نشان میدهد که ایجاد صلح مثبت میتواند ابزاری پیشگیرانه و هموار کنندهی راه صلح پایدار باشد.
نتایج حاصل از گزارش «شاخص جهانی صلح» در سال ۲۰۱۷ نشاندهندهی بهبود جزئی در صلح جهانی است؛ میانگین صلحآمیزبودن کشورها در سال ۲۰۱۷ به میزان ۲۸ صدم درصد افزایش یافته است. با این حال و با وجود برخی بهبودها، برخی کشورهای جهان با سطح بیسابقهای از خشونت و بحرانهای شدید بشردوستانه مواجهند. شاخصهای مؤسسهی اقتصاد و صلح، در این زمینه عوامل مختلفی را برجسته میکند که در سالهای آینده، صلح جهانی را با خطر مواجه میکنند.
«مؤسسهی اقتصاد و صلح» با تعریف ارکان صلح مثبت، چهارچوبی تجربی برای شناسایی ویژگیهای جوامع صلحآمیز جهان و اندازهگیری سطح آنها ایجاد کرده است. گزارش شاخص جهانی صلح، سه یافتهی کلیدی از این تحقیق را برجسته میکند: شاخصهای صلح مثبت میتوانند به ما بگویند کجا احتمال گسست در صلحآمیز بودن وجود دارد، چه عواملی آن را به خطر میاندازند و اینکه کجا و چگونه میتوانیم در جلوگیری از این اتفاق سرمایهگذاری کنیم.
با اینهمه صلح مثبت در صلحآمیزترین منطقهی جهان (اروپا) هم رو به زوال است. از سال ۲۰۰۵، سطح متوسط صلح مثبت در سراسر جهان یکوششدهم درصد (۱.۶٪) افزایش یافته است اما در اروپا که در دههی گذشته، منطقهی آرام و صلحآمیز جهان بوده است، متوسط بهبود صلح مثبت تنها سهدهم درصد (۰.۳٪) بود و اوضاع در ۱۸ کشور از ۳۶ کشور اروپایی نیز بدتر شده است. این گزارش، با ارزیابی تحولات اخیر سیاسی در اروپا نشان میدهد که افزایش شدید حمایت احزاب سیاسی پوپولیست، با زوال صلح مثبت در اروپا رابطهی نزدیکی دارد.
در بسیاری از کشورهای عضو اتحادیهی اروپا از جمله ایتالیا، فرانسه و اسپانیا افت قابل توجهی در این زمینه ثبت شده است. افزایش فساد در نخبگان سیاسی، افزایش نابرابری در ثروت، کاهش آزادی مطبوعات و تنوع منابع اطلاعاتی، در کنار کاهش پذیرش حقوق دیگران، به مسائلی مرتبط است که احزاب پوپولیستی، با موفقیت روی آنها سرمایهگذاری کردهاند.
پیگیری افت این شاخصها حیاتی است زیرا تحقیقات نشان میدهد در دههی گذشته مشخصهی بارز کشورهایی که وضع صلح در آنها بهتر یا بدتر ارزیابی شده، عملکرد آنها در حوزهی صلحِ مثبت بوده است.
اما یافتهها همچنین نشان میدهد که عوامل خطرآفرین میتوانند قابل پیشگیری باشند. صلح مثبت قوی و محدودیت در دسترسی به سلاح، میتواند مانع تنزل سطح صلح باشد. تجزیه و تحلیل مشخصههای تغییر وضع صلح، نشان میدهد در رابطه با بهتر یا بدتر شدن کشورها در این زمینه، عوامل ثابتی دخیل است.
از میان کشورهای بسیار صلحآمیز جهان، کشورهایی که نزول شدیدی در صلحآمیز بودن را تجربه کردهاند، دو چیز مشترک داشتند: ضعف در هشت رکن صلح مثبت و دسترسی آسان به سلاحهای کوچک و سبک. شواهدی وجود دارد که دسترسی محدود به سلاحهای کوچک باعث بهبود در صلح میشود و این یافتهها به هیچ وجه محدود به اروپا یا کشورهای توسعهیافته نیست. البته اروپا به عنوان منطقهای که در دههی گذشته در چهار مورد از هشت رکن صلح مثبت افت داشته، نشان میدهد که ظرفیت پیشگیرانه و پایدارِ صلح مثبت ممکن است کمکم از بین برود و نیاز به توجه دائمی دارد.
معیارهای مثبت صلح میتوانند ما را به کجا برساند؟
واقعیت انسانیِ چیزی که به آن میگوییم حفظ صلح، قابل قیمتگذاری نیست؛ با وجود این تأثیر اقتصادی خشونت بر اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۶ به ۱۴.۳ تریلیون دلار رسید و هزینهی درگیریهای مسلحانه بهتنهایی بیش از یک تریلیون دلار بود. با این حال، تجزیه و تحلیلهای اولیه نشان میدهد که هر دلار سرمایهگذاری در صلح، هزینههای جنگ مسلحانه را حدود ۱۶ دلار از کاهش میدهد و فعالیت در راستای ایجاد صلح، کنشمندانه است، نه واکنشی.
در حال حاضر با حسابی سرانگشتی میتوان گفت برای ایجاد صلح در کشورهایی که بیشتر در خطرند، سالانه چهار هزار میلیارد دلار کسری بودجه وجود دارد اما خوشبختانه، تحقیقات اخیر مؤسسهی اقتصاد و صلح جاهایی که باید در آن سرمایهگذاری کرد و منافع این سرمایهگذاریها را نشان میدهد. راهکار عملی کردن برنامهی پایدار صلح، ایجاد صلح مثبت در جایی است که این مفهوم در آن کمرنگ است و بعد از آن میشود از عواید جهانی صلحآمیز بهره برد.