انزوا طلبی، آفت توسعه است/ دولت راهی جز سهمیه بندی ارز ندارد

  • دوشنبه 21 خرداد 1397 ساعت 12:18

اخبار => سایر رسانه ها

در دولت‌های نهم و دهم تحریم‌ها شدت یافت و بسیاری از کارخانه‌ها تعطیل و نیمه‌تعطیل شدند، در نتیجه با افزایش نرخ بیکار‌‌ی مواجه شدیم. در شرایط کنونی خروج آمریکا از برجام سبب آشفتگی اقتصاد ایران شده است، اما در چنین شرایطی برخی از بازگشت تحریم‌ها استقبال می‌کنند البته پس از این اتفاق کشورهای اروپایی حمایت خود از برجام را اعلام کرده‌اند اما هنوز هم نگرانی‌هایی وجود دارد.
انزوا طلبی، آفت توسعه است/ دولت راهی جز سهمیه بندی ارز ندارد

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، در این‌باره  گفت‌و‌گویی با زهرا کریمی، اقتصاددان و استاد دانشگاه ترتیب داده شده که در ادامه می‌خوانید.

خروج آمریکا از برجام یکی از اتفاقات مهمی است که طی یک ماه اخیر شاهد آن بودیم. این اتفاق چه تاثیری بر اقتصاد ایران می‌گذارد؟

ارتباط اقتصاد ایران با آمریکا سال‌ها محدود بوده است، ولی آن چیزی که اتفاق افتاده این است که آمریکا اعلام کرده تحریم‌های جدی برای شرکت‌هایی که تصمیم دارند با ایران همکاری کنند، اعمال می‌کند در نتیجه شرکت‌های اروپایی و آسیایی که علاقه‌مند به همکاری با ایران بودند از ادامه یا شروع همکاری پشیمان می‌شوند و این شرایط اقتصادی که در حال حاضر نیز مشکلات فراوان دارد در آینده سخت‌تر نیز می‌شود. در صورتی‌ که ‌مجرای ارتباطی اقتصاد ایران با جهان محدود و محدودتر شود، قطعا آثار منفی آن در بازار کار منعکس می‌شود و در چنین شرایطی می‌توان حدس زد که برخی بنگاه‌ها ظرفیت تولید خود را کاهش داده و حتی برخی از آنها فعالیت خود را متوقف خواهند کرد. اگر آمریکا با شرکت‌هایی که در حال همکاری با ایران هستند به‌صورت جدی برخورد کند، قطعا آثار منفی قابل توجهی خواهد داشت.

با خروج آمریکا از برجام، آیا ممکن است بار دیگر به شرایط پیش از اجرای برجام بازگردیم؟

در صورتی که نتوان برای این شرایط چاره‌‌ای اندیشید ممکن است شرایط اقتصادی از سال‌های ۹۱ و ۹۲ نیز بدتر شود، چراکه در آن سال‌ها امید اینکه دولت تغییر خواهد کرد و مذاکراتی آغاز خواهد شد، وجود داشت. اما در شرایط کنونی امید به حل این مشکل ضعیف است، مگر اینکه دستگاه دیپلماسی کشور بتواند جلو این فرآیند را به هر نحوی بگیرد.

زمانی که در دولت‌های نهم و دهم تحریم‌ها شدت گرفت، بسیاری از کارخانجات ایرانی تعطیل و نیمه‌تعطیل شدند و بر حجم بیکاران کشور افزوده شد. اکنون برخی تندروها از بازگشت تحریم‌ها حمایت می‌کنند. آیا صرفا با اتکا به توان داخلی می‌توان از انبوه بیکاران کشور کم کرد؟

من مخالف این دیدگاه هستم، چراکه ما تجارب بسیاری از دوران جنگ و سال‌های مختلف داریم که فضای اقتصاد بین‌المللی روی ایران بسته شده بود. در چنین شرایطی تامین حداقل‌ها در اولویت قرار گرفت. در حال حاضر تکنولوژی مورد استفاده در اکثر واحدهای صنعتی کشور به‌شدت کهنه و فرسوده شده است و ما نیاز به تحول جدی در اقتصاد ایران داریم. با آغاز تحریم‌های جدید راه این تحول بسته می‌شود و اقتصاد ایران در نوسازی تکنولوژی‌های مورد نیاز موفق نخواهد بود. تداوم فرایند تولید با استفاده از تکنولوژی‌های کهنه، قطعا به تولید محصول باکیفیت پایین و قیمت تمام‌شده بالا منجر می‌شود. این تصور که با اقتصادی بسته می‌توان تمام نیازهای کشور را تامین کرد، درست نیست و امکانپذیر نخواهد بود، چراکه اقتصاد جهانی امروزه درهم‌تنیده است. کسانی که باور دارند اقتصاد به‌صورت خودکفا موفق به تولید شغل و ایجاد رونق اقتصادی می‌شود در خواب و خیال هستند. اگر این دیدگاه درست بود قطعا مذاکرات برجام شکل نمی‌گرفت و شرایط پیش از برجام به فال نیک گرفته می‌شد و اقتصاد ایران در انزوا و با تکیه بر منابع داخل کشور رونق می‌گرفت. تجربه نشان داده که هیچ‌کشوری در انزوا به رشد و توسعه دست نیافته است. در حال حاضر هدف دستگاه دیپلماسی کشور حل مشکل از طریق مذاکره با اروپا‌یی‌هاست و تشدید تحریم‌ها در صورت عدم موفقیت این مذاکرات، هزینه زیادی برای کشور در بر خواهد داشت.

طی ماه‌های اخیر کشورهای اروپایی حمایت خودشان را از برجام اعلام کرده‌اند، آیا می‌توان به اروپایی‌ها اطمینان کرد؟ ما باید چه آلترناتیوی برای برجام در نظر بگیریم؟

هر کشوری به‌دنبال منافع خود است و هیچ‌کشوری به‌دنبال تامین منافع دیگر کشورها نیست. در چنین شرایطی اگر ایران و اروپا منافع مشترکی پیدا کنند این امید تقویت می‌شود که اروپا جلو آسیب بیشتر به اقتصاد ایران را بگیرد. ولی قطعا اروپا نیز نگرانی‌ها و خواسته‌هایی دارد و مذاکرات هیات دیپلماتیک ایران و اروپا آسان نخواهد بود، اما با توجه به مذاکرات دشوار ولی موفقیت‌‌آمیزی که به برجام انجامید، می‌توان به موفقیت در این دور از مذاکرات نیز امید داشت. در چنین شرایطی نهادهای مختلف باید یکدست و یکپارچه عمل کنند. به‌نظر من آتش‌زدن برجام در مجلس، زمانی که مذاکره برای حفظ برجام در جریان است، اقدام پرهزینه‌ای است.

موضوع دیگری که در سوالات قبلی هم به آن اشاره شد، مربوط به حوزه اشتغال است، یکی از شعارهای دولت آقای روحانی اشتغال‌زایی و رفع بیکاری بود. آیا دولت توانسته در این زمینه موفق عمل کند؟ در حالی که اکنون کسب‌وکارهای سنتی در رکود بسر می‌برند، برخی از جوانان در فضای اینترنتی خوداشتغالی می‌کنند و توانسته‌اند درآمدی در کانال‌های مجازی و شبکه‌های اینترنتی برای خودشان دست و پا کنند. آیا الان واقعا سیاست فیلترینگ یا کاهش سرعت اینترنت دردی را دوا می‌کند؟

من با این محدودیت‌ها مخالفم، چراکه بارها در ایران آزموده شده و موفق نبوده، در نتیجه با شکست مواجه شده است. در حال حاضر اکثر سایت‌ها یا حتی برخی اپلیکیشن‌ها محدود شده‌اند. برای مثال از انواع و اقسام برنامه‌های آموزشی در یوتیوب می‌توان بهره‌مند شد، اما محدودیت دسترسی به یوتیوب سبب عدم دسترسی به این فضای گسترده و امکانات آموزشی شده است. ولی افرادی که به‌دنبال عکس‌ها و فیلم‌های غیراخلاقی هستند به‌راحتی از مسیرهای مختلف اهداف خود را دنبال می‌کنند و اینگونه عکس‌ها و فیلم‌ها در کشور توزیع می‌شود. واقعا با این محدودیت‌ها علم و دانش، خلاقیت، نوآوری و اقتصاد به‌شدت آسیب می‌بیند؛ در حالی که جلو فساد را با اعمال چنین سیاست‌هایی نمی‌توان گرفت. در رابطه با تلگرام نیز فکر می‌کنم در نبود تلگرام انواع شایعات در میان مردم رواج خواهد داشت. من با این محدودیت مخالفم و امیدوارم دولت روحانی این مشکل را به‌درستی مدیریت کند‌. در مورد اینکه دولت روحانی وعده اشتغال داده می‌توان گفت در دنیا دولتی وجود ندارد که بدون وعده اشتغال روی کار آمده باشد به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه‌ای چون ایران که اقتصاد کارآمدی ندارد و قطعا هر کسی با وعده به حرکت درآوردن اقتصاد و ایجاد شغل روی کار می‌آید. متاسفانه مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی نامساعد این دولت را در تحقق وعده‌های خود ناتوان کرده است و یکی از این مسائل خروج آمریکا از برجام است و دیگری زد و خوردهای جناحی در داخل کشور و فعالیت دلواپسان که دائم با دولت به اشکال مختلف در نبرد هستند. این تنش‌ها، فضا را برای سرمایه‌گذار ناامن می‌کند. دولت روحانی در حل مشکل بیکاری موفق نبوده است؛ ولی نباید از نظر دور داشت که ایجاد اقتصادی پررونق در چنین شرایطی کاری ناممکن است. حل این مشکل به اراده ملی، عزم و تفاهم در تمامی ارکان کشور برای در اولویت قراردادن رشد اقتصادی و رشد اشتغال نیازمند است که متاسفانه از این شرایط بسیار فاصله داریم.

یکی دیگر از اتفاقاتی که طی مدت اخیر اقتصاد ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است، التهابات بازار ارز است. در حالی که بسیاری از تحلیلگران شروع سفرهای محرم و صفر و سپس تعطیلات نوروزی را عامل بالارفتن نرخ دلار ذکر می‌کردند، اما با شروع سال جدید در بیستم فروردین دلار از مرز 6000تومان هم عبور کرد. به‌نظر شما دلایل نوسان نرخ ارز، به‌ویژه دلار و یورو طی ماه‌های گذشته چه بوده است؟

راجع‌به علل تحولات اخیر بازار ارز بحث‌های بسیاری وجود دارد. وجود نقدینگی هنگفت در دست گروه‌های خاص می‌تواند هر بازاری را دچار التهاب کند؛ نگرانی نسبت به آینده‌ اقتصاد کشور، مردم را برای خرید دلار ترغیب می‌کند؛ در عین حال با افزایش خطر بازگشت تحریم‌ها دولت در سرازیرکردن دلارهای نفتی به بازار ارز محتاطانه عمل می‌کند. درکل مجموعه‌ای از عوامل سبب شده که دولت با سهمیه‌بندی ارزی برای مدیریت و کنترل التهاب در بازار ارز تلاش کند. بحث این است که خود التهابات در بازار ارز نیز انعکاسی از همین وضعیت پرخطر فضای کسب‌و‌کار است که بر عملکرد صاحبان منابع مالی، بازرگانان و تولیدکنندگان تاثیر گذاشته است. به‌طور مثال در شرایط افزایش قیمت ارز، بازاری‌ها نمی‌توانند با قیمت‌های پیشین کالای خود را عرضه کنند و قیمت کالاهای وارداتی و تولیدات داخلی که از نهاده‌های وارداتی استفاده می‌کنند، روند صعودی به خود می‌گیرد و قدرت خرید مردم کاهش پیدا می‌کند. بسیاری از مردم از خرید کالاهای مورد نیاز خود اجتناب می‌کنند و به اصطلاح کمربندها را محکم‌تر می‌بندند. در چنین شرایطی اگر قیمت ارزهای خارجی و به تبع آن قیمت‌ کالاها و خدمات شروع به افزایش کند، تولیدکنندگان و تجار با وضعیت نااطمینانی مواجه خواهند شد. یکی از پیامدهای بسیار جدی و نگران‌کننده‌ افزایش قیمت ارز کاهش بیشتر سرمایه‌گذاری‌های مولد و اشتغال‌زاست. برای مثال بخش مسکن سال‌هاست که در رکود بسر می‌برد و کاهش سرمایه‌گذاری در بخش مسکن بسیار جدی است و در سال ۹۵ نسبت به سال 1394 بیش از ۲۰‌درصد کمتر شده است. بحران در یک بخش به بخش‌های دیگر سرایت می‌کند. مثلا از بخش ساختمان به صنایع تولید مصالح ساختمانی، خدمات املاک و مستغلات و.... بحران ناشی از شرایط پرخطر تمامی فعالیت‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و چون دومینوی به‌هم‌پیوسته‌ای هم تولید و هم اشتغال را کاهش می‌دهد. راهکار مقابله با این مشکلات ایجاد آرامش و کاهش ریسک و نااطمینانی است. گفت‌و‌گو با اروپایی‌ها و تلاش در راستای ایجاد آرامش در روابط بین‌المللی گام مهمی در راستای رشد سرمایه‌گذاری، تولید و اشتغال خواهد بود.

برخی مسئولان معتقدند مخالفان داخلی دولت و دشمنان خارجی از نیمه دوم سال گذشته با دستکاری بازار ارز، تقاضای کاذب در این بازار ایجاد کردند. تا چه حد می‌توان این استدلال را قبول کرد؟

واقعیت این است که اطلاعاتی دقیق از چنین مسائلی وجود ندارد. دولت زمانی اعلام کرد که حساب بانکی افرادی را که حدود ۲۰‌هزار‌میلیارد تومان گردش مالی داشته‌اند، مسدود کرده است. قطعا گروه‌هایی وجود دارند که التهاب‌آفرینی می‌کنند یا از التهاب به وجود آمده سوءاستفاده کرده و از چنین شرایطی بهره‌مند می‌شوند، اما عامل اصلی بحران در بازار ارز، شرایط نامساعدی است که در اقتصاد ایران به‌صورت عینی وجود دارد. مثل اینکه بدن یک فرد بیمار در شرایطی نامساعد و ضعیف قرار دارد. اگر ویروسی وارد این بدن شود به سرعت دچار تب می‌شود. در حال حاضر اقتصاد ایران دچار ضعف شده و مستعد انواع بیماری‌هاست. نمی‌توان انتظار داشت که هیچ ‌ویروسی در فضا وجود نداشته باشد و با ایجاد قرنطینه مشکل را حل کرد. باید برای سالم‌سازی و تقویت بدن بیمار اقتصاد ایران اقدام کرد.

نظر شما درباره سیاست جدید ارزی دولت چیست؟ همان‌طور که می‌دانید از بیست‌ویکم فروردین ستاد اقتصادی دولت با اعمال دلار تک‌نرخی 4200تومانی خرید و فروش ارز را به‌نوعی ممنوع اعلام کرد. برخی این برنامه دولت را سیاست دستوری می‌دانند و معتقدند با چنین روشی نمی‌توان آرامش را به بازار بازگرداند. نظر شما در این‌باره چیست؟

ارز تک‌نرخی نشده، چراکه در بازار چندین نرخ برای ارز وجود دارد. به کاری که دولت کرده است سهمیه‌بندی ارز گفته می‌شود و به‌نظر می‌رسد در شرایطی که در بالا اشاره شد دولت راهی جز این ندارد، چراکه در شرایط کنونی که اقتصاد ایران به تشدید تحریم‌ها تهدید می‌شود، دولت نمی‌تواند تمام منابع ارزی را وارد بازار کند و چاره‌ای جز سهمیه‌بندی ارزی نداشته و این کار نیز مسائل و مشکلات خود را دارد. چون افرادی که ارز ارزان دریافت می‌کنند سود کلانی به جیب می‌زنند و افرادی هیچ ‌ارزی دریافت نمی‌کنند. در گذشته نیز شاهد اینگونه شرایط بوده‌ایم. مساله دیگر این است که کالاها با چند نرخ ارز متفاوت وارد می‌شود و در نهایت بالاترین قیمت در بازار مسلط می‌شود. اینکه آیا این سیاست پایدار خواهد بود، خیر پایدار نیست و اینکه آیا راه دیگری وجود دارد من در حال حاضر راه دیگری جز سهمیه‌بندی سراغ ندارم و دولت راهی جز این ندارد. اما قطعا دولت باید برای تغییر این شرایط نامساعد تلاش کند. در شرایط جنگی راهی جز سهمیه‌بندی کالاهای اساسی وجود ندارد. باید کالاهایی چون قند و روغن و موارد دیگر را با قیمت‌های پایین برای همه مردم تامین کرد. الان وضعیت مشابهی در بازار ارز به وجود آمده است. سیاست اعمال‌شده از سوی دولت در واقع ساماندهی به این شرایط اضطراری است.


تعداد بازدید : 214

ارسال نظر

ارسال