دکتر برنانکه در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ عهدهدار ریاست بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا (Federal Reserve) بودهاست. وی در روز ۲۹ آوریل ۲۰۱۶ میلادی، به عنوان سخنران ویژه به مدرسه کسب و کار دانشگاه دوک[1] واقع در ایالت کارولینای شمالی آمدهبود. من هم به عنوان یکی از دانشجویان رشته اقتصاد و محاسبه[2] دانشگاه دوک در جلسه پرسش و پاسخ ایشان شرکتکردم تا گزارشی را پیرامون مطالب مطرح شده، به عنوان تکلیف درسی، برای استادم بفرستم. لازم به ذکر است که ضبط سخنرانی ممنوع بود و لذا مطالب مهم را یادداشت کردم که در ادامه میآید:
- یکی از نکاتی که ایشان مطرح کردند این بود که کار در واشنگتن بیشتر سیاسی است تا علمی و مشکلترین بخش کاری ایشان این بوده که در ۸۰ نوبت و در هر نوبت حداقل به مدت ۳ ساعت درگیر توضیحدادن به کنگره بودهاند.
- ایشان همچنین مقایسهای داشتند بین رکود دهه ۱۹۳۰ و بحران مالی اخیر سال ۲۰۰۸ آمریکا. به اعتقاد وی هردو واقعه بخاطر ترس از عدم وجود پشتوانه بوده است. در دهه ۱۹۳۰ عدم اعتماد به بانک ها عامل رکود بوده ولی در بحران اخیر، سپردههای بانکی بیمه شدهبودند. اما برای بازار مالی، بیمهای در کار نبود. و ترس از عدم وجود پشتوانه در بازار مالی ریشه اصلی بحران مالی اخیر بودهاست.
- ایشان همچنین خاطر نشان کردند که پولی که برای طرحهای نجات مالی (Bailouts) در دوران بحران مالی اخیر هزینه شدهبود، تماما به همراه سود بازپرداخت شدهاست. لذا پول مالیات دهندگان برای تسهیل کمی (Quantitative Easing) هزینه نشدهاست.
- هرچند، قبل از اجرای طرح تسهیل کمی (Quantitative Easing) ایشان گمان میکردند که ممکن است این طرح نتایج مورد انتظار را نداشتهباشد. ولی طرح موفقیت آمیز بود.
- نکته دیگری که تاکیدکردند این بود که، هدف اصلی از طرحهای نجات مالی (Bailouts) این بودهاست که سیستم مالی به خوبی و به درستی کار کند، نه اینکه به افراد یا شرکتهای خاصی کمک شود.
- نکته دیگر اینکه، به اعتقاد برنانکه، مردم معمولا شکاک هستند. به این معنا که هروقت مشکلی پیش میآید، میگویند که یک سری آدم بد این مشکل را درست کردهاند. اما واقعیت این است که نظامهای پیچیده میتوانند به راحتی دچار مشکل شوند و این موضوعی هست که هضم آن برای مردم سخت است.
- برنانکه معتقداست که این نظامهای پیچیده توسط انسان ها اداره میشود. و در حال حاضر مجموعه قوانینی موجود است که در طول صد سال اخیر بسیار ارتقا یافتهاست. مثلا، ابزارهایی جدید برای انحلال بانکهایی که نزدیک به ورشکستگی هستند وجود دارد. بنابراین اگر افرادی مصمم این نظام را مدیریت کنند، نظام اقتصادی هرچه بیشتر مقاوم[3] میشود که این مقاومت، پایداری نظام اقتصادی و تابآوری آنرا هرچه بیشتر تامین میکند. و در این سیستم، یک بانک مرکزی بایستی این توانایی را داشته باشد که توجه دیگر سیاستگذاران را جلب کند و آنها را با خود همراه کند.
در ادامه نیز، دیدگاههای دکتر برنانکه در بازههای زمانی متفاوت را آوردهام. این برشها، قسمتهایی هستند که برنانکه درباره اقتصاد مقاومتی یا همان resilient economy صحبت میکند.
برنانکه در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۰۲ میلادی، در برابر باشگاه اقتصاددانان ملی در واشنگتن دیسی[4] تاکید کرد:
- «... به اعتقاد بنده احتمال وقوع یک ضدتورم (deflation) قابل توجه در ایالات متحده در آینده نزدیک بسیار کم است. به دو دلیل: دلیل اول خود مقاومت و پایداری ساختاری اقتصاد ایالات متحده است. در طول سالیان گذشته اقتصاد آمریکا توانایی قابل توجهی در جذب کردن همه نوع شوک را داشته تا خود را احیا کند و به رشد خود ادامه دهد. بازارهای بهینه و منعطف برای نیروی کار و سرمایه، سنّت کارآفرینی، و یک میل عمومی به شکیبایی و حتی پذیرش تغییرات اقتصادی و تکنولوژیکی، همه به این مقاوم بودن کمک میکنند. ...»
- « ... بانک مرکزی باید از قدرت رگولاتوری و نظارتی خود استفاده کند تا اطمینان حاصل کند که نظام مالی، در صورت تغییر سریع شرایط مالی مقاوم میماند. ...»
همچنین در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۵ میلادی، در جلسه انجمن ملی برای اقتصاد کسب و کار[5] میگوید:
- «... یکی از بزرگترین سرمایههایی که برای بازسازی بعد از یک توفان داریم، قدرت کلی اقتصاد ملی است. مقاومت اقتصاد - حاصل وجود بازارهای منعطف برای نیرویکار، یک فرهنگ کارآفرینی، بازار سرمایه بهینه و نقد شونده، و رقابت شدید در بازار- به جذب شوکها کمک میکند. ...»
- جمع بندی همان سخنرانی : « در مجموع، اقتصاد آمریکا یکی از مقاومترین ها در دنیاست. خود را بعد از شوکهای شدیدی که در بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ تجربه کرد با قدرت احیا کرد. با وجود چالشهای اخیری که دو طوفان و قیمتهای بالای انرژی درست کردهاند، به نظر من اقتصاد به رشد خود ادامه خواهدداد. بیشترین نقش در این مقاومت اقتصاد را کارگران، کارمندان، کارآفرینان، و سرمایهگذاران و همچنین نظام اقتصادی مبتنی بر بازار ایفا کردهاند. ...»
برنانکه در تاریخ ۲ آگوست ۲۰۱۰ میلادی، در جلسهای سالیانه در برابر شورای استانداران ایالتی[6] میگوید:
- در جمعبندی سخنرانی: « ... رسیدگی به چالشهای مالی در تمامی سطوح حاکمیت ضروری خواهد بود تا تضمین کند که اقتصاد مقاوم و پویای ما سطح زندگی در حال بهبود شهروندان ایالاتهای شما و در کل، ملت ما را تامین میکند.»
در تاریخ ۱۴ اکتبر ۲۰۱۵ میلادی، طی مصاحبهای در واشنگتن پست[7] میگوید:
- « ... سیاستهای کاهش ریسک سیستماتیک بر دو نوع است. نوع اول از طریق چرخه است که سیستم را مقاومتر میکند. و من فکر میکنم که سیستم مقاومت بسیار بیشتری دارد. …»
برداشتی که از اظهارات برنانکه درباره اقتصاد مقاومتی به معنی مقاومت و تابآور بودن اقتصاد میتوان داشت این است که اولا، هدف آن عبارت است از تامین، رشد، و حفاظت از سطح زندگی شهروندان در مقابل تکانهها. ثانیا، عوامل متعددی بر آن تاثیر میگذارد. این عوامل موضوعاتی چون چهارچوب قوانین موجود و متصدیان امور تا بازیگران اصلی صحنه اقتصاد که مردم هستند را در برمیگیرد. لذا میتون اینطور جمعبندی کرد که در دیدگاه وی، اقتصاد مقاومتی وابسته به عواملی چون نظام اقتصادی مبتنی بر بازار، فرهنگ کارآفرینی در اقتصاد، و بازارهایی بهینه برای نیروی کار و سرمایه است. البته هرکدام از این موارد بسترهای فرهنگی و قانونی خود را میطلبد. و یک بانک مرکزی مستقل با قدرت رگولاتوری خود توان فهم مسأله و توان اجماع سازی برای حل مسأله را دارد.
- فوق لیسانس Economics and Computation از دانشگاه دوک
[1] مدرسه کسب و کار دانشگاه دوک (Fuqua Business School ) یکی از ۱۰ مدرسه برتر کسب و کار در ایالات متحده است.
[2] اقتصاد و محاسبه (Economics and Computation) یک برنامه درسی بین رشتهای است بین اقتصاد و علوم کامپیوتر.
[3] The economy will be much more resilient than it has been.
[4] https://www.federalreserve.gov/boarddocs/speeches/2002/20021121/
[5] https://georgewbush-whitehouse.archives.gov/cea/text/econ-outlook20050927.html
[6] https://www.federalreserve.gov/newsevents/speech/bernanke20100802a.htm
[7]https://www.washingtonpost.com/news/wonk/wp/2015/10/14/ben-bernanke-on-why-he-was-right-about-the-economy/?utm_term=.81930e4ba096
*کارشناس اقتصادی