به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شفقنا، شواهد نشان می دهد دلیل اعتراضات مسایل اقتصادی نیست چرا که طبقه متوسط از نارضایتی دست به آشوب نمی زنند. اکثر اعتراض کنندگان نسل دهه ۷۰ هستند و آشوب های فعلی ایران، تلگرام محورند. در این میان سکوت اکثر مردم نشانه نگرانی آنان و نا امیدی نسبت به آینده است.
دکتر محمدرضا جوادی یگانه درباره نا آرامی هایی که امروز جامعه ایران در قالب آشوب و تخریب اموال عمومی شاهد آن هست، گفت: من هنوز هیچ داده درستی از نا آرامی ها ندارم یعنی مشخص نیست که حجم و گسترش این نا آرامی ها در شهرستان ها تا چه میزان است و آیا واقعاً همانطور که برخی می گویند در دامن زدن اولیه به این نا آرامی ها بخشی از گروه های مخالف دولت نقش داشتند یا خیر! با صرف نظر از این مساله، براساس مشاهدات خودم و فیلم هایی که در این چند روز از ناآرامی ها ارائه شده و در شبکه های مجازی موجود است، تحلیل خود را بیان می کنم.
پیمایش هایی ملی از سال ۹۳ به بعد نشان داد که نارضایتی مردم بالاست
او اظهار کرد: یک تحلیل کلی و بر اساس پیمایش های ملی ای که در سه سال اخیر انجام شده، نشان می دهد که نارضایتی مردم در ایران قابل توجه است؛ در پیمایش سرمایه اجتماعی، در بعد کلان سرمایه اجتماعی، غیر از موضوع سلامت و امنیت که وضعیت میانه داشت در سایر موضوعات مردم نگران و ناراضی بودند. در پیمایش های دیگر به ویژه آنجا که مخاطره پرسیده شده، میزان نگرانی مردم از مخاطراتی همچون اعتیاد، تصادف، آلودگی هوا، اشتغال و بیکاری، و زلزله زیاد بود. پیمایش هایی که در ۳ تا ۴ سال اخیر انجام شد، نشان می دهد که بخش زیادی از مردم جامعه معتقدند که اکنون نسبت به گذشته وضعیت بدتر شده و در آینده هم بدتر می شود، این مساله اصلا ارتباط ندارد که واقعیت چیست، من فقط پنداشت و نظر مردم را در اینجا می گویم. مجموعه این مسایل منجر به نارضایتی شده و به نظر من نارضایتی در حوزه اقتصادی از عملکرد دولت است که به ویژه در ماه های اخیر با سکوت دولت بر آن دامن زده شده است، و در حوزه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از همه بخش ها نارضایتی وجود دارد.
بیشتر نارضایتی های مردم در حوزه اقتصادی است
او ادامه داد: متأسفانه هیچ نماینده ای از دولت درباره افزایش عوارض خروج از کشور توضیح نداد، از سوی بانک مرکزی درباره گرانی مداوم توضیح نداده نشد، وزارت کشاورزی درباره گرانی تخم مرغ توضیحی نداد. من متخصص اقتصاد نیستم و نمی دانم که آیا واقعاً وضعیت اقتصادی بهتر شده یا خیر، اما مردم وضعیت اقتصادی را خوب نمی بینند و در حقیقت پنداشت مردم این چنین است.
مردم ایران دچار وضعیت درماندگی آموخته شده هستند
جوادی یگانه با اشاره به اینکه برخی از مردم از همه بخش های نظام ناراضی هستند، تصریح کرد: شواهد و تحقیقات نشان می دهد که ترکیبی از نارضایتی اقتصادی از دولت و نارضایتی عمومی از همه بخش های حکومت در جامعه وجود داشته است، به این مساله اضافه کنید وضعیت اخیر جامعه ایران را که زلزله و آلودگی هواست و نگرانی از آینده، خروج آمریکا از برجام و اینکه مردم کمتر چشم انداز مثبتی می بینند و وضعیتی ایجاد شده که در روانشناسی اجتماعی به آن درماندگی آموخته شده می گویند. در حقیقت وضعیتی است که اگر افراد احساس کنند که فرضا به ۳۰ سالگی رسیدند و امید بهبودی ندارند دیگر تلاشی برای خروج از این وضعیت نمی کنند. این فضای عمومی جامعه ایران هست که شاهد آن هستیم و باید برای آن فکری کرد. البته باز هم تأکید می کنم که من مطلقاً درباره اینکه چقدر این وضعیت درست یا نادرست هست، اظهار نظر نمی کنم و می گویم که پنداشت مردم این چنین است البته بخش مهمی از آن هم واقعیت دارد.
اعتراضات امروز در ایران جنبش اجتماعی نیست بلکه نوعی آشوب است
او در مورد عادی بودن اعتراض در جامعه ایران خاطرنشان کرد: اعتراضات مردم یکی دو سال است که روزانه وجود دارد یعنی اعتراض عادی شده بود، اینکه عده ای از مردم مقابل دادگستری، بانک ها، مجلس و برخی از مراکز دیگر اعتراض کنند و کسی هم ایرادی نگیرد، رواج دارد. بنابراین تصور مردم این است که اعتراض عادی است و تحمل می شود. تا اینکه اعتراض روز پنجشنبه در مشهد شکل گرفت البته راجع به مشهد باید بسیار با احتیاط صحبت کرد و داده بیشتری داشت، اما آنچه بعد از آن رخ داد به نظرم مجموعه ای از آشوب هاست. طبیعتاً هر نظام سیاسی تعدادی مخالف دارد و همیشه بخشی از مردم مخالف هستند و در فیلم هایی که از نا آرامی های این روزها پخش می شود تعداد کسانی که مخالفند چندان زیاد نیست، ولی گفته می شود که در شهرستان های متعددی این اعتراضات شکل گرفته و شعارهای تند داده شده است، در این مورد باید گفت هر گوشه شهر ۵ نفر، ۲۰ نفر، ۱۰۰ نفر می توانند جمع شوند و شعاری دهند و فیلمبرداری کنند، بنابراین هر چند نارضایتی عمومی مردم بسیار نگران کننده است، اما این وضعیت فعلی نباید از مقوله جنبش اجتماعی برگرفته از آن نارضایتی باشد، بلکه نوعی آشوب است.
شواهد نشان می دهد دلیل اعتراضات مسایل اقتصادی نیست
جوادی یگانه در میان آشوب های کم رمق روزهای اخیر جامعه، سکوت مردم را بسیار مهم دانست و افزود: سکوت مردم نشان می دهد که همراه آشوب گران نیستند، اما بخشی از سکوت به استیصالی که گفتم، برمی گردد که باید برای این مساله فکری کرد و نگرانی جدی در باره آن وجود دارد.
او در پاسخ به اینکه اکنون چه کسانی اعتراض می کنند؟ گفت: بخشی از نارضایتی مردم، نارضایتی اقتصادی است، بیکاری و گرانی و مشکلات اقتصادی، زندگی را برای بخش هایی از جامعه ایران بسیار دشوار کرده که عمدتاً طبقه پایین جامعه هستند، اعتراض آنها از نوع اعتراضاتی است که سال های اول دهه هفتاد در تهران و برخی از شهرستان ها دیدیم، شواهد نشان نمی دهد کسانی که اعتراض می کنند مشخصاً از افراد طبقه پایین باشند و دلیل اصلی اعتراض آنان مسایل اقتصادی باشد! نگاه کنید به تحلیل آصف بیات در کتاب سیاست خیابانی که نشان می دهد در انقلاب اسلامی هم طبقات پایین حضور جدی نداشتند.
طبقه متوسط از نارضایتی دست به آشوب نمی زنند
جوادی یگانه افزود: نکته دیگر اینکه طبقه متوسط جامعه که نوعاً نارضایتی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارند هم معترض هستند ولی بعید است که آنان در این فضا باشند و مثلا به دعوت ری استارت که به بهانه پایگاه بسیج، مسجد آتش می زنند بپیوندند یا همراه با کسانی باشند که شعارهای تند می دهند که مردم می دانند نهایت این شعارهای تند آینده کشور را به مانند لیبی، یمن، افغانستان، سوریه می کند. تعداد زیادی از مردم ایران، به عراق رفته اند و سرنوشت عراق را دیده اند. بنابراین بعید است که طبقه متوسط از نارضایتی دست به آشوب های اینچنینی بزند.
البته اعتراضات خشن در برخی شهرهای کوچک و پرمساله بر اساس احساس تبعیض و مشکلات انباشته شده است. شهرهای پرآسیب کشور مشخص هستند، آنها که در آن مهاجرت و خودکشی و حاشیه نشینی و احساس تبعیض زیاد است، و آنجا که بیکاری سالهاست گریبانگیر مردم است. همین شهرها هستند که اکنون اعتراض گسترده تری دارند. لذا باید در باره آسیب های اجتماعی بویژه در مناطق حاد و بحرانی تامل جدی داشت. امروز هم این اعتراضات ساکت شود، دوباره مجددا به بهانه دیگری سر بلند می کند.
اکثر اعتراض کنندگان نسل دهه ۷۰ هستند
او گفت: نظر من این است که لااقل در شهرهای بزرگ، ما با نسل دهه ۷۰ روبرو هستیم؛ پژوهش های جسته و گریخته ای که بر روی دهه هفتادی ها انجام شده، نشان می دهد که آنان یک نسل متفاوت هستند و حتی من به عنوان یک معلم پرسابقه، گاهی در ارتباط برقرار کردن با آنان مشکل دارم، آنان زبان و دغدغه های متفاوتی دارند و آرمان هایشان هم تفاوت دارد. بنابراین به نظرم آن کسانی که این اعتراضات را انجام می دهند عمدتا دهه هفتادی هایی هستند که قبلا هم چند باری این حضور متفاوت را داشتند، ۲ سال پیش یک بار در مجتمع کوروش جمع شدند و به تشییع جنازه مرتضی پاشایی آمدند، در حقیقت می خواهم بگویم که یک نسل متفاوت هستند که ما کمتر آنان را می شناسیم و اکنون به این صورت در حال اعتراض هستند، لذا باید با اما و اگرهای نسل دهه ۷۰ تأمل بیشتری کنیم یا باید منطق و زبان آنها را پیدا کنیم تا ببینیم که چه کسانی با چه ویژگی ها و دغدغه هایی این دست از اقدامات را انجام می دهند.
آشوب های فعلی ایران، تلگرام محورند
جوادی یگانه آشوب های امروز جامعه ایران را آشوب های تلگرام محور دانست و اظهار کرد: اگر انقلاب های عربی، انقلاب رسانه محور بودند، آشوب های فعلی ایران، آشوب های تلگرام محورند یعنی جامعه ایران یک جامعه تلگرام زده شده است، من ۲سال پیش هم مصاحبه ای کردم و پیشنهاد دادم که به جای توییتر، کانال های بی نام و نشان تلگرام را فیلتر کنند. در حال حاضر هم کانال های تلگرامی صحنه گردان این ماجرا هستند. اصولاً یک نظام باید اعتراضات مردمی را از براندازی سیاسی جدا کند و راه های منطقی برای اعتراض پیدا کند تا اعتراضات مردم شنیده شود و به کار بسته شود. اما این فضای مناسب در جامعه ایران تعبیه نشده و به دلایل متعدد اجازه داده نشده که این اعتراضات سامان بگیرد.
او ادامه داد: فعالیت سیاسی و اعتراض سیاسی از طریق روزنامه های منتقد، رادیو و تلویزیون مستقل، احزاب جدی و دائمی (نه احزاب فصلی که موسم انتخابات فعال می شوند) و کسانی که به صورت جدی در فضای سیاسی کار می کنند باید صورت گیرد، و البته اصناف و تشکل ها و سمن ها هم باید در فضای اجتماعی و اقتصادی آزادی فعالیت داشته باشند. اما در حال حاضر جامعه ایران به سمت نوعی موبوکراسی یا آنارشیسم تلگرامی رفته است. تلگرام رسانه مناسب برای بیان آرای سیاسی نیست، بیان آرای سیاسی، روزنامه و حزب می خواهد حتی اگر افراد قرار است که در فضای مجازی فعالیت سیاسی کنند باید با نام و نشان باشند و حضور آنها قابل اثبات و تایید و ردگیری باشد، مانند مانند توییتر، وگرنه در تلگرام به نام هر کسی می توان کانال تلگرامی راه اندازی کرد و خبر منتشر نمود.
جوادی یگانه به فواید گسترده تلگرام اشاره و اظهار کرد: تلگرام رسانه همراه با مخاطب، و آسان-کاربرد است و همه افراد جامعه با هر سطح از مهارت کامپیوتری می توانند از آن استفاده کنند و به سرعت از احوال همدیگر مطلع شوند، این امکانات بسیار خوب است. اما عمل سیاسی امری متفاوت است. نظام سیاسی کشور باید راه حل های معقولی را تعبیه کند که آن میانجی ها معقول اعتراضات شهروندان را بیان کند، و تلگرام رسانه مناسبی برای آن نیست و ما در حال حاضر از اینکه نیاز اطلاع رسانی مردم را در عصر اطلاعات با سخیف ترین نوع رسانه های اجتماعی خبرمحور که تلگرام است برآورده می کنیم، در حال ضربه خوردن هستیم. تلگرام رسانه ای است که برای ارتباطات دوستانه و گروه های کاری و ارتباطات بسیار مناسب است، ولی انتظار یک شبکه خبری داشتن از تلگرام، انتظار غلطی است. بنابراین یکی از مشکلات جامعه تلگرام زده ایران این است که اطلاعات خود را از یک شبکه بی نام و نشان می گیرد که معلوم نیست سابقه و مواضع سیاسی آنها چیست و از کجا خط می گیرد و چقدر اطلاعات درست می دهد، و مشخص است که آب به آسیاب کسانی که دشمن تمدن ایرانی هستند می ریزد. در حقیقت امروزه یک نوع اتحاد عبری، عربی و غربی شکل گرفته و قصد آن انهدام بنیان تمدن و جامعه ایرانی هست و جالب است که برخی از شعارهای اعتراضات اخیر علیه اعراب است، ولی عملاً بازی کردن در زمین برخی کشورهای عربی است که این وظیفه را تلگرام و چند کانال خبری انجام می دهند.
هر چند که این آشوب ها گسترده نیست، و اندکی از مردم در آن حضور دارند، اما سکوت دیگران و عدم موضع گیری نخبگان و چهره های سرشناس، همانها که در زلزله کرمانشاه حضور فعالی داشتند، نشانه نگران کننده ای است و می تواند به گسترده شدن آن بینجامد و بحران های جدی تولید کند. جا دارد همه آنها که دلشان برای ایران می تپد، موضع بگیرند، هم در لزوم اصلاح امور و حق نقد، و هم در محکومیت آشوب، تا مشخص شود که هیچ یک از گروه های مرجع اجتماعی از این آشوب ها حمایت نمی کنند.
اجازه ندهیم تلگرام جای توییتر و رسانه های مستقل و منتقد را بگیرد
او افزود: مساله این نیست که چند کانال خبری را فیلتر کنید یا نکنید، و البته من معتقدم که در عصر اطلاعات فیلتر کردن نه ممکن است نه مطلوب، مساله این است که اجازه ندهیم یا فرصتی فراهم نکنیم که تلگرام جای رسانه مستقل و منتقد یا جای فعالیت سیاسی حرفه ای را بگیرد. ما باید عملاً به سمتی می رفتیم که اعتراض مردم شنیده و به دقت دیده شود، من چون از اصلاح رویه صدا و سیما ناامید هستم راجع به آن صحبتی نمی کنم، ولی نظام سیاسی باید اجازه دهد که مردم آزادانه اعتراض و نقد خود را بیان کنند. مشخصا توتیر رسانه ای است که می تواند برای خبررسانی و اظهارنظر سیاسی بکار رود و فیلتر آن نیز وجهی ندارد. در حادثه منا ما در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد نشان دادیم که چگونه سعودی ها به سرعت توانستند در فضای جهانی با استفاده از توتیر، فضا را به نفع خودشان بچرخانند. در حالی که اگر ایرانیان نیز می توانستند از توتیر استفاده کنند، می توانستند روندهای جهانی ایجاد کنند و موثر باشند. هشتگ تلگرامی هیچ جا دیده نمی شود، هشتگ تویتری است که روند جهانی و منطقه ای ایجاد می کند.
جوادی یگانه ناآرامی های امروز جامعه ایران را یک آشوب اعتراضی بدون هدف مشخص دانست و اظهار کرد: در حال حاضر هیچ کسی از آشوب های امروز جامعه حمایت نمی کند. شاید با دیدن چند خبر و فیلم در کانال های تلگرامی عده ای گمان کنند جامعه از دست رفته باشد در صورتی که اصلاً این چنین نیست. این حرکت ها یک مجموع آشوب های محدودی است که ممکن است در برخی از مناطق ایران تکرار شود، ولی پایدار نیستند. هر چند سکوت در برابر آن، می تواند به گسترش آن منجر شود.
او معتقد است: در حال حاضر مشکل، جامعه تلگرام زده ایران است که مردم مدام خبر می خوانند و از تلگرام استفاده می کنند و به همین دلیل هم بر نگرانی اشان افزوده می شود و مجاز به واقعیت تبدیل می شود. در صورتی که ضرورت ندارد مصرف خبر در جامعه این اندازه گسترده باشد و ما به جای اینکه شیوه های منظم، درست و معتبر خبررسانی را دنبال کنیم به سمت غیرمرتبط ترین آن رفتیم که تلگرام است و طبیعتا تلگرام نمی تواند این انتظار را جواب دهد و این مشکلات، ناشی از تحمیل بار همزمان حزب و تلویزیون و روزنامه و تویتر به تلگرام است.
سکوت مردم نشانه نگرانی آنان و نا امیدی نسبت به آینده است
جوادی یگانه در پاسخ به اینکه اظهار نظر برخی از مسئولان کشور مبنی بر اینکه لازم است به اعتراض کنندگان مجوز تظاهرات داده شود، صحیح است یا خیر؟ گفت: اینکه مردم ساکت هستند، نشان دهنده این است که در باره آینده نگرانند و ناراضی، ولی آشوب گران را همراهی نکردند. من وضعیت فعلی را یک وضعیت آشوب می دانم لذا برخورد با وضعیت آشوب باید به صورت دیگری باشد، آتش زدن اموال عمومی نگاه دیگری است که باید با آن برخورد کرد و احتمالاً به این سمت هم می رود؛ مساله من وقایع اخیر نیست و می خواهم بگویم که قاعدتا نظام باید اجازه اعتراض اجتماعی، فرهنگی و حتی اعتراض سیاسی را بدهد.
قطعاً در کشور باید آزادی اعتراضات وجود داشته باشد
او گفت: شعار اصلی انقلاب اسلامی، استقلال و آزادی بوده و منظور از آزادی، آزادی سیاسی است، آزادی سیاسی یعنی اینکه افراد به راحتی نظر خود را بیان کنند بنابراین آنچه به عنوان آزادی است باید آزادی انتقاد و اعتراضات باشد؛ در ماه های اخیر مردم مقابل بسیاری از دستگاه ها اعتراض کردند مگر مشکلی پیش آمد؟ لذا مساله ای نیست که در مورد موضوعات دیگر هم اعتراض کنند. حال اینکه تجمعی منجر به ناامنی می شود وظیفه پلیس است که اجازه ندهد اعتراض به ناامنی تبدیل شود و نیروی انتظامی و نهادهای دیگر باید مراقب باشند که از اعتراض ها سوء استفاده نشود. اگر اعتراض به عملکرد یک شخص یا یک اداره منجر به نارضایتی و اعتراض می شود، در درجه اول مقصر شخص یا مسئولی است که مساله ای ایجاد کرده و مردم را به اعتراض وا داشته. از سوی دیگر اگر مدتی به جامعه اجازه اعتراض داده شود طبیعتاً پس از آن این اعتراض ها عادی می شود؛ بنابراین من با مجوز دادن برای اعتراضات موافق هستم، ولی اینکه ما به دنبال مسکن و راه حل مقطعی برای وضعیت فعلی باشیم و مجوز دادن به این نوع از اعتراضات را مجاز بدانیم، صحیح نیست. من آشوب ها و اعتراضات خشن و کوچک شکل گرفته در جامعه امروز را به چشم اعتراض مدنی نمی بینم بلکه آشوب هستند، فرق آشوب با اعتراض مدنی بسیار روشن است البته با آشوبی که پای نسل جوان به آن باز شده هم باید حساب شده برخورد کرد و باید متوجه بود که برخی اعتراضات اقتضای جوانی است، اما به هر حال آشوب سیاسی را نباید با اعتراض مدنی یکسان گرفت. اقتدار یک حکومت به برخورد با آشوب است. آنانکه کمر به تجزیه و نابودی ایران بسته اند، نباید با معترضین یکسان انگاشته شوند. آنها که با نگرانی شاهد آشوب ها هستند، انتظار دارند که حکومت امروز کاری بکند.
موضوع وفاق ملی را باید جدی گرفت. اینکه برخی مخالفان دولت به هر بهانه بر آتش انتظارات مردم می دمند، با آنکه می دانند مشکلات ساختاری به سرعت حل نمی شود، و اینکه دولت نارضایتی مردم از موارد کوچک را در نمی یابد، و اینکه از تجربه اعتراضات گسترده قبلی، درس عبرت گرفته نشود و در مقابله با اعتراضات خونی ریخته شود، و حکومت سعه صدر لازم در حداکثر مواردی که امکان دارد، را نداشته باشد، ممکن است به نتایج ناگواری منجر شود.
ایران جان ماست، دریغ است ایران که ویران شود.