به گزارش باشگاه در و پنجره و نما
۱۷ سال از واقعه ۱۱ سپتامبر و حمله به ساختمانهای دو قلو میگذرد. این حادثه تبدیل به یکی از حساسترین پروژههای امنیتی آمریکا شده است تا جایی که هرگونه اظهار نظر و تشکیک درباره آن، اثراتی شبیه انکار هولوکاست برای گوینده و صاحب سخن به همراه دارد. نادر طالب زاده در جدیدترین برنامه «عصر» خود سراغ مدارک و شواهد جدید از این واقعه رفته است. کریستوفر بولین، کوین برت و ریچارد گیج، پژوهشگرانی هستند که مهمان برنامه این هفته شدند و مدارک و اسناد جدیدی از ماجرای ۱۱ سپتامبر را برای اولین بار در تلویزیون ایران افشا کردند.
در ادامه متن کامل گفتوگوی نادر طالبزاده با پژوهشگران آمریکایی منتشر میشود.
کریستوفر بولین، یک یهودی اهل تگزاس و جنوب کالیفرنیاست و در هر دو منطقه زندگی و تحصیل کرده است. رساله دکترای او درباره «ایجاد و ابقا باورهای نادرست عمومی» است. او در گزارش کمیسیون یازدهم سپتامبر نیز همین تکنیک را پیاده کرده است.
در ابتدا دربارهی تکنیک کاری که انجام دادهاید توضیح دهید.
وقتی در سال ۲۰۱۱ کتابم به نام «حل معمای یازده سپتامبر» را جمعبندی کردم، میخواستم ببینم که چطور یک عملیات فریب دارای شواهد ساختاریافته و پنهانکاری است. این موضوع خیلی مهم است؛ به قول رئیسجمهور نیکسون، ما پنهانکاری را کشف میکنیم، نه خودِ جرم را. چون در فرآیند پنهانکاری شاهدیم که همه بازیگران اصلی، خودشان را لو میدهند. این مساله، درباره رسانههای آمریکا هم صدق میکند. رسانهها هم در پنهانکاری ماجرای یازده سپتامبر دست داشتند و هرگز نمیتوانند دوباره در میان مردم آمریکا جا داشته باشند و توجیه کنند که چرا در این خیانت دست داشتند.
من باور دارم که یازده سپتامبر توطئه بود؛ چون با انجام تحقیقاتی مانند آنچه داریم دربارهاش صحبت میکنیم، میبینیم که ردپای صهیونیستها همه جای ماجرا هست؛ از سر تا ته قضیه. حتی ۳۰ سال قبل از وقوع آن. با این حال، رسانههایی مانند سیانان ادعا میکنند که هیچ شواهدی مبنی بر دخالت اسرائیل در حادثه ۱۱ سپتامبر وجود ندارد! خب معلوم است که دروغ میگویند و حتی یک درصد هم بیطرفانه عمل نمیکنند.
درست است.
پس شما هم معتقدید که این پنهان کاری، اصلیترین دلیل ساختگی بودن ماجرای یازدهم سپتامبر است؛ حتی آشکارتر از فروریختن خود برجها مقابل چشمان همه.
بررسیهای واقعی لازم است تا مشخص شود چه کسی نانو ترمیتها (مواد انفجاری) را در برج تجارت جهانی کار گذاشته است؟ این نانوترمیتها کجا تولید شده است؟ و سوالاتی از این قبیل. دقت کنید که پیدا کردن اثر انگشت مجرمِ اصلی در هر جنایتی بسیار سخت است اما مشخص است که چه کسانی در فرآیند پنهانکاری جرم و فریبکاری مشارکت داشتند و موجب شدند آمریکا بر اساس این دروغها، درگیر جنگ و لشکرکشی شود.
ما واقعا نیاز داریم که بررسیهای گستردهای در آمریکا انجام شود و همه کسانی که در جنایت ۱۱ سپتامبر و پنهانکاری این ماجرا نقش داشتند، مانند مایکل چرتاف، وزیر امنیت داخلی ایالات متحده آمریکا در دوران جرج بوش، بازداشت شوند و بعد از تفهیم اتهام، مورد بازجوئی قرار بگیرند تا بفهمیم که چه کسی فرمان اصلی را صادر کرده است و رابطین شبکه چه کسانی بودهاند. البته تحقق این امر، نیازمند یک انقلاب سیاسی در آمریکا است؛ چرا که چنین کاری، تمام ساختار قدرت را زیر و رو میکند. به همین دلیل است که میگویم امید چندانی به این سیستم برای کشف حقیقت ۱۱ سپتامبر ندارم. ما شهروندان آمریکا در داخل یک دولت اشغال شده هستیم و دولت و ملت ما اشغال شده است و تلاش از درون این دولت اشغال شده برای کشف حقیقت یازده سپتامبر، سخت و غیرممکن است؛ آن هم وقتی تمام نظام علیه شما باشد. برای تحقق این موضوع، یک انقلاب واقعی بیداری نیاز است؛ انقلابی که مردمی باشد.
وقتی عبارت «توطئههای یازدهم سپتامبر» را در گوگل سرچ میکنیم، یکی از اولین نتایج، سایت حقیقت یاب «اِسنوپز» است. در مقاله این سایت آمده که یکی از ادعاهای دروغین نظریهپردازان توطئه این است که 4 هزار اسرائیلی آن روز سر کار حاضر نشده بودند. مطمئنم در این باره قبلا شنیدهاید؛ میدانید که این ایده از کجا شکل گرفته است؟
داستان ۴ هزار اسرائیلی که قرار بود روز یازدهم سپتامبر در مرکز تجارت جهانی و یا پنتاگون باشند، از سوی وزارت خارجه اسرائیل مطرح شد و نشریه صهیونیستی «جروزالم پست» هم این موضوع را روایت کرد. چندین سال بعد هم سردبیر این نشریه گفت که این گزارش کاملا دقیق بوده است و واقعا ۴ هزار خانواده در اسرائیل با وزارت خارجه تماس گرفته بودند تا سراغ عزیزانشان را بگیرند. منبع خبر هم همین است و اساسا مطلبی به زبان عربی در اینباره وجود ندارد؛ بلکه این موضوع مستقیما از سوی دولت اسرائیل مطرح شد. این مطلب را هم لحاظ کنید که تمامی سرویسهای پیام رسان فوری چند ساعت قبل از ماجرای یازدهم سپتامبر هشداری دریافت کردند که حملهای به مرکز تجارت جهانی رخ میدهد و این پیام کاملا دقیق و به موقع ارسال شده بود. این دو نکته نشان میدهد که این پیام هشدار صادر شده بود و بسیاری آن را دریافت کردند و آن روز از خطر فرار کردند.
بنابراین حقیقتی پشت پرده ادعای 4 هزار نفر وجود دارد یا تعمدا این اطلاعات غلط منتشر شده است؟
نه، خبر زنده ماندن ۴ هزار اسرائیلی طبق آنچه «جروزالم پست» به نقل از وزارت خارجه اسرائیل منتشر کرده، درست است.
یعنی خانوادههایی در اسرائیل با وزارت خارجه تماس گرفته بودند و بعد دیدند که عجب! عزیزانشان آن روز سر کار نرفته بودند؟
آنها به وزارت خارجه اسرائیل زنگ زده بودند تا بپرسند وضعیت چطور است و آیا وزارت، اطلاعاتی درباره اعضای خانوادهشان دارد یا نه. به نظر میرسد که پیام فوری ارسال شده هم موثر بوده است و خیلی از اسرائیلیها پیام را دریافت کرده بودند و آن روز از مرکز تجارت جهانی دور شدند.
گفته میشود که فقط دو نفر درباره درستی این ادعا، شهادت دادهاند.
دو نفر فقط در داخل اسرائیل پیام را دریافت کرده بودند. حتی معاون آن شرکت گفت که پیام هشدار، دقیق و آنی بوده است. ابتدا این موضوع به صورت محدود در روزنامه «هاآرتص» و شاید یک بار هم در روزنامه «نیویورکتایمز» یا «واشنگتنپست» اشاره شد و هیچ وقت دیگر تکرار نشد. گزارش درباره هشدار پیش از حادثه از سوی شرکت پیام رسان اسرائیلی «اُدیگُو» بود و شاهدی است بر این که پیش از وقوع حادثه، اسرائیلیها هشداری مبنی بر حمله به ساختمان تجارت جهانی دریافت کرده بودند؛ موضوعی که هیچ وقت دوباره و با دقت مورد بررسی قرار نگرفت.
عجیب است که ناگهان و بدون هیچ پیش زمینهای، چنین شخصی به عنوان کارشناس در سی ان ان حاضر شود! همه افرادی که در این برنامه حضور داشتند، مخالف «توهم توطئه» هستند. چرا از تو دعوت نکردند تا علیه استدلالهایشان حرف بزنی؟
به این قسمت از سیانان نگاه کن. ببین که چطور تلاش دارند من را ضایع کنند و از من میپرسند که آیا ضدیهود هستم؟ من گفتم نه؛ این اتهامی است که به منتقدان سیاستهای اسرائیل وارد میکنند. بعد تصویر کات میشود و تصویر آن زنی پخش میشود که میگوید این حرفی است که همه میزنند.
وقتی القا میکنید که اسرائیلیها تا حدودی در حملات علیه مرکز تجارت جهانی و پنتاگون نقش داشتهاند، منتقدین میگویند که تو ضدیهود هستی.
نه، من ضد یهود نیستم. این اصلیترین اتهامی است که سالهاست به من زده میشود؛ حتی قبل از ماجرای یازدهم سپتامبر هم این حرفها پشت سر من زده میشد؛ چون من منتقد سیاستهای صهیونیستها هستم.
انگار هر انتقادی علیه اسرائیل و انتقاد از کسانی که پشتپرده یازده سپتامبر بودند، یهودستیزی است. به اعتقاد اسرائیلیها خودشان هیچ مشکلی ندارند و هیچ انتقادی از آنها مشروع نیست.
نه، نمیشود از آنها انتقاد کرد. وقتی میگویند نمیتوانید از اسرائیل انتقاد کنید، یعنی نمیتوانید از جنایتهای اسرائیل انتقاد کنید. نمیتوانید از جنایتهای یهودیان انتقاد کنید و این جنایتها را جنایات یهودی و اسرائیلی بدانید. از اسرائیلیها در این کشور به صورت عجیبی محافظت میشود و اجازه نمیدهند که کسی بگوید که یهودیان و یا اسرائیل، مرتکب جنایت میشوند، در کتابم به نام «حل معمای یازدهم سپتامبر»، از مسئول ارشد نیروهای نظامی اسرائیل نقل کردهام که گفته «اگر حقیقت روشن شود، خواهید دید که اسرائیل در جنایاتی دست داشته که هزاران بار بدتر از آن چیزی است که در کلمبیا اتفاق افتاده است.» منظورش تجارت مواد مخدر در کلمبیا است.
پس موضوع این نیست که اسرائیل جنایتی انجام نمیدهد؛ بلکه میخواهند کاری کنند که گزارش جنایتهای اسرائیل، جرم باشد. من چیزی درباره جنایتهای یهودیان ننوشتهام؛ من از جنایتی نوشتم که افراد شرور آن را مرتکب شدهاند که ملیت اسرائیل را هم دارند؛ مانند نتانیاهو و مایکل چِرتاف. دلیل این که اسم کتابم را «حل معمای یازدهم سپتامبر» گذاشتم، این بود که از همان ابتدا میدانستم که یازده سپتامبر قرار نیست حل شود. حل ماجرای یازده سپتامبر هیچ منفعتی برای صهیونیستها ندارد. به ما و مردم یک داستان دروغین از پیش آماده شدهای را دادند تا بر اساس آن وارد جنگ شویم و قرار بود که ماجرا در همین حد بماند. وقتی به عنوان یک خبرنگار پژوهشی به این موضوع ورود کردم، هدفم این بود که تلاش کنم این موضوع حل شود؛ مثل موشکافی یک جنایت. طبیعتا وقتی میخواهید یک جنایت را رمزگشایی کنید، باید شواهد را دنبال کنید.
فکر میکنید که ممکن است اشتباه کرده باشید؟
در ابتدا و وقتی کار را شروع کردم خیلی محتاط بودم. یکی دو سال اول، خیلی احتیاط میکردم که چه میگویم و چگونه آن را بیان میکنم اما با انجام تحقیقات بیشتر فهمیدم همه افراد و همه تصمیمگیریها برای محافظت از داستان جعلی ۱۱ سپتامبر برای پیشبرد جنگ و پنهانکاری حقیقت است. آنان یا اسرائیلی هستند و یا با دولت اسرائیل رابطهای دارند و یا آمریکاییهایی هستند که به عنوان عاملان صهیونیسم عمل میکنند؛ افرادی مانند «لَری سیلورستین» که دبیر سابق «استیناف یهودیان متحد» بود یا آدمهایی مانند چرتاف از جمله آنان هستند. سیلورستین هر هفته با نتانیاهو تلفنی صحبت میکرد. همه شواهد ۱۰۰ درصد روابط منطقی داشت.
پس سوال این بود که آیا اسرائیلیها در پنهان کاری این جنایات دست دارند و به دنبال فریب کاری هستند تا از یک گروه سوم محافظت کنند؛ مانند سعودیها یا گروه مرگ آلمانی یا انجمن عیسوی؟ خیلی بعید است. این روابط منطقی به حدی گویا است که نشان میدهد ماهیت جرائمی که در ماجرای ۱۱ سپتامبر و جنگ علیه تروریسم با آن مواجه هستیم، یک عملیات صهیونیستی اسرائیلی است. صهیونیسم خیلی فراتر از کشور اسرائیل است. وقتی از تشکیلات صهیونیستی صحبت میشود، خانواده «روتشیلد» و صهیونیسم بینالملل در سراسر جهان را نیز شامل میشود.
در ادامه برنامه عصر، کوین برت پژوهشگر آمریکایی روی خط اسکایپ آمد و با نادر طالبزاده همکلام شد.
در کالیفرنیا با «کوین برت»، نویسنده و تحلیلگر سیاسی ارتباط داریم؛ ممنون که به برنامه ما آمدید. سال ها از ماجرای ۱۱ سپتامبر میگذرد و هنوز سوالات بسیاری بیپاسخ مانده است؛ فکر میکنید چرا دولت آمریکا برای کشف حقیقت آنچه در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ رخ داد، تعلل میکند؟
تحقیقات واقعی درباره ماجرای ۱۱ سپتامبر، موجب بیثباتی سیستم سیاسی ایالات متحده میشود که احتمالا غیرقابل جبران خواهد بود و حتی ممکن است به جنگ داخلی بینجامد.
چرا چنین حرفی میزنید؟
حقیقت یازده سپتامبر آنقدر وحشتناک است که اگر مردم آمریکا این حقیقت را بفهمند، اعتمادشان به سیستم را کاملا از دست میدهند؛ چون حقیقت این ماجرا این است که گروهی از کسانی که قدرت را در آمریکا در دست دارند، یعنی همان جناح نومحافظهکاران، حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰۱ را رهبری کردند و «پرل هاربر» جدیدی رقم زدند تا به هدفشان برای تسلط بر جهان و مبارزه با آزادی در آمریکا دست یابند. البته اقتصاد آمریکا به خاطر این حادثه و جنگهایی که بهدنبال آن به راه افتاد نابود شد. چند تریلیون دلار به نیابت از جناح توسعهگرایان اسرائیل، صرف تخریب کشورهای غرب آسیا شد. زیرساختهای آمریکا در حال نابودی است؛ آمریکا رسما ویران شده است، قانون اساسیاش از بین رفته و اقتصادش نابود شده است. همه اینها به اسم جنگ جعلی و ساختگی علیه تروریسم رخ داد که با پروژه ۱۱ سپتامبر که کار خود سیستم و کودتای نومحافظه کاران بود، آغاز شد.
چرا نومحافظهکاران بر اساس آنچه شما میگویید، باید کشور خودشان را نابود کنند؟
نومحافظهکاران خودشان گفتهاند که چرا این کار را کردند! مطالبشان را بخوانید و حرفهایشان را گوش دهید. افرادی مانند «پاتریک کلاسِن» از مؤسسه «واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» علنا خواستار عملیات دروغین دیگری شده است؛ دقیقا مشابه «یازده سپتامبر».
«پرل هاربر»، «غرق شدن کشتی یواساس مین در بندر هاوانا» یا «غرق شدن لوستینیا در جنگ جهانی اول» و حتی «حمله دروغین در مکزیک همگی این ادعا را اثبات میکنند.
عضو ارشد این اندیشکده سیاسی آمریکایی که تحت حمایت مالی اسراییل است، گفته است که ما نیازمند حادثه دروغین و آدرس غلط (false flag) دیگری هستیم که ایران را مقصر معرفی کنیم و به این کشور حمله کنیم! علنا این حرف را میزند و ویدئوی این حرفها موجود است .نومحافظه کاران علنا تصریح میکنند که چرا این کارها را انجام میدهند. آنها پیرو فلسفه «اِشتراوس» در خصوص حکمرانی با دروغ و خشونت گسترده هستند و نخبگانشان معتقدند که وظیفه دارند اذهان عمومی را با ایجاد حوادث تروریستی دروغین فریب دهند تا به اهدافشان برسند. آنها یک سال قبل از ۱۱ سپتامبر نیز خواستار عملیات پرل هاربر دیگری شده بودند و خب آن را به دست آوردند و حتی ردپایشان در این ماجراها را نیز مخفی نکردند. منزجرکننده است که سایر پژوهشگران این مطالب را دنبال نمیکنند.
ریچارد گیج سومین پژوهشگری بود که نظارتش را درباره واقعه ۱۱ سپتامبر مطرح کرد. او مهندس است و این ماجرا را با همین نگاه تحلیل کرد. گفتوگوی نادر طالبزاده با گیج را در ادامه بخوانید.
اقدامات گروه معماران و دانشمندان شما درباره شفافسازی واقعه یازده سپتامبر چیست؟
۳ هزار مهندس و معماری که من نماینده آنها هستم و خواستار تحقیقات جدیدی درباره تخریب سه آسمانخراش مرکز تجارت جهانی هستند، به مجموعهای از شواهد دست یافتهاند که با گزارش رسمی که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده و گزارش سال ۲۰۰۸ درباره فروریختن ساختمان شماره هفت، سومین آسمانخراشی که در یازدهم سپتامبر فروریخت و هفت سال بعد از ماجرای یازده سپتامبر منتشر شد، تناقض دارد. اسنادی که ما جمع کردیم؛ مخصوصا با تولید مستند بی نظیر «شواهد تکان دهنده یازده سپتامبر: کارشناسان افشاگری می کنند»، شواهد، اطلاعات و اسنادی فوق العادهای است که بیانگر تخریب کنترل شده هر سه آسمانخراش مرکز تجارت جهانی هستند. برای مثال، ساختمان هفتم مرکز تجارت جهانی، آسمان خراش ۴۷ طبقه ای که هواپیمایی هم به آن برخورد نکرد، عصر روز یازده سپتامبر ناگهان مثل یک صخره یکسان، مستقیم و درست سرجای خودش فروریخت! ما یازده ویدئوی موجود را نشان میدهیم و تنها با تماشای این ویدئوها، مردم میبینند که شیوه تخریب برجها درست مثل تخریب کنترل شده است. مهمتر از این، مستنداتی که سازمان مدیریت بحران فدرال در سال ۲۰۰۲ جمع آوری کرده و گزارش ارزیابی عملکرد ساختمانها است نشان میدهد خوردگیهایی روی سازههای فولادی وجود داشته که بر اثر سولفور و آهن گداخته مایع ایجاد شده است. آهن مذاب در آتش سوزی معمولی وجود ندارد اما همین ماده باعث تخریب ساختمانهای مرکز تجارت جهانی شد. جالب است که هیچ وقت تا قبل از یازده سپتامبر، آتش سوزی باعث فروریختن یک آسمانخراش نشده بود. اخیرا هم یک آسمانخراش در تهران (ساختمان پلاسکو) فرو ریخته است که آن هم شواهدی از آهن گداخته مایع داشت که نمیتواند کار یک آتش سوزی معمولی ساختمان باشد. نهایتا انفجارهایی در این آتشسوزی رخ داد که به فرو ریختن ساختمان انجامید؛ یعنی آتش عامل این تخریب نبود.
این مسائل خیلی مشهود است و ما برای کمک به مردم ایران گزارشی تهیه کردیم تا متوجه شوند که در این ماجرا چه اتفاقی افتاده است؛ چرا که این حادثه بسیار شبیه به ساختمان شماره هفت مرکز تجارت جهانی است که آتش سوزی خیلی کمتری هم داشت. آهنگرها و مهندسین سازهای که در همان لحظات اول در صحنه حضور داشتند، میگویند که آهن گداخته مایع و فولاد ذوب شده مثل گدازههای آتشفشانی در جریان بوده است. ما بر اساس موادی که بیل مکانیکیها استخراج میکردند و بر اساس رنگ آنها، میتوانیم دمای آن را حدس بزنیم که بالاتر از ۲۵۰۰ درجه است. این حرارت چگونه تولید شده است؟ این حرارت فقط میتواند توسط ترمایت تولید شده باشد؛ ترمایت مادهای آتشزاست که نیروهای نظامی برای برش فولاد استفاده میکنند؛ مثل استفاده از چاقوی داغ برای بریدن کره. شواهد استفاده از ترمایت در خاکستر به دست آمده از تیر آهنها کشف شده است و جاناتان بارنِت، نویسنده سازمان مدیریت بحران فدرال میگوید که این مواد، تقریبا تبخیر شده بودند. برای تبخیر فولاد به دمای ۴ هزار درجهای نیاز است؛ در حالی که میبینیم تکههایی از فولادهای ساختمان هفتم مرکز تجارت جهانی که توسط یک مهندس سازه و در یکی از ویدئوهایش گردآوری شده است، نشان میدهد که این تکههای فولادی، سوراخهایی اندازه سکه دارند!
این اتفاق در آتش سوزی های عادی اداری ممکن نیست. به گفته یک متخصص انرژی، سوخت هواپیما هم در ماجرای برجهای دوقلو که مورد اصابت هواپیما قرار گرفتند، در هوای آزاد، بیشتر از ۶۰۰ درجه حرارت تولید نمیکند. ما همه این شواهد را داریم؛ در کنار آهن گداخته شدهای که دقایقی قبل از فروریختن برج جنوبی مشاهده میشود. مؤسسه ملی فناوری و استانداردها (NIST) که از سوی کنگره مامور شد بررسی کند چطور این سه آسمانخراش مرکز تجارت جهانی فرو ریختند، میگوید که این مایعات گداخته، آلومینیوم گداخته شده هواپیما است؛ در حالی که آلومینیوم ذوب شده هرگز در نور آفتاب، زرد و نارنجی نمیشود؛ لیتیوم باطریها هم همینگونه است. مهندسین سازه نمیدانند این ساختمانها چطور اینقدر سریع ریختند. ساختمان شماره هفت مرکز تجارت جهانی به سرعت سقوط یک توپ بولینگ از آسمان، ریخت؛ یعنی سه برابر سرعت رایج. این ساختمان هزاران تُن فولاد داشت و ۸۰ ستون که باید مانع از چنین سرعت فروپاشی میشد. این ستونها سه تا چهار برابر از حد نیاز چنین ساختمانی بودند ولی این ساختمان خیلی یکباره به طور قرینه و در کمتر از ۷ ثانیه فرو ریخت. چنین چیزی در یک آتشسوری عادی، بعید است. در حقیقت، نمیشود که ۸۰ ستون به دلیل آتشسوزی، ناگهانی و یکباره و به صورت خیلی منظم و قرینه فرو بریزند.
همین اتفاق درباره برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی هم مطرح هست، مؤسسه ملی فناوری و استانداردها میگوید که قسمت بالایی برج شمالی که هواپیما به آن برخورد کرد، یعنی تقریبا طبقه پنجاهم، باعث شده که تمام این ساختمان یکباره بریزد و ساختمان را نابود کند. اما ویدئوها و عکسها نشان میدهد که این بخش از ساختمان، طی 4 ثانیه اول نابود میشود. بعد میبینیم که سازههای فولادیِ آسمانخراشها، طبق فیلمهای موجود، با سرعت ۸۰ مایل در ساعت به اطراف پرت میشوند و در فاصلههای ۶۰ فوتی به زمین می افتند. این اتفاق قطعا نتیجه قدرت جاذبه زمین نیست! اگر ۹۰ درصد از تیرآهنهای هر یک از برجها در فاصله ۴۰۰۰ فوتی هر یک از برجها پرت شده باشند و ۱۰۰ درصد از بتن برجها پودر شوند و در محوطه ۳ مایل مربعی در سراسر منطقه منهتن جنوبی پخش شوند و مثل یک پتو به ضخامت دو سانتیمتر همه جا را بپوشاند، پس وزنی که باعث شد این دو برج فرو بریزند، از کجا آمده است؟! گزارشهای رسمی اصلا با واقعیات همخوانی ندارد؛ مخصوصا وقتی متوجه شودی که سازمان زمینشناسی آمریکا در خاکستر مرکز تجارت جهانی، دهها تُن توپهای ریزی کشف کردند که آهن گداخته بوده است.
این حرف نظریهپردازان، توطئه نیست! این گروه میگویند که ۶ درصد از نمونههای جمع آوری شده، شامل آهن گداخته سرد شده بوده است؛ یعنی ۲۸۰۰ درجه فارنهایت و ۱۲۰۰ درجه سلسیوس. چنین چیزی فقط در اثر ترمایتها به وجود میآید. ترمایت ۴۰۰۰ درجه حرارت ایجاد میکند؛ ترمایت هست که آهن تولید میکند. ترمایت، گرمای فوق العادهای ایجاد میکند. سازمان مدیریت بحران فدرال هم تایید میکند که پرتوهای سولفور داغ روی فولادها بوده است. این سولفور از کجا آمده است؟ مؤسسه ملی فناوری و استانداردها میگوید که احتمالا به خاطر گچ برگها بوده است. صدها سال است که در غرب از گچ برگ برای محافظت از فولاد استفاده میشود و هیچ وقت موجب تخریب فولادها نشده است. برعکس برای محافظت از فولاد طراحی شده است. همه این شواهد خارق العاده هستند و باعث شدند که ۳ هزار مهندس و معماری که من نمایندهشان هستم، روایت رسمی از ماجرا را زیر سوال ببرند و خواهان تحقیقات واقعی از سمت کنگره باشند؛ مخصوصا درباره مواد ترمایتی فعالی که توسط تیم ملی دانشمندان در خاکستر مرکز تجارت جهانی کشف شده است. این تیم، هفت نمونه جدا جمعآوری کرده و در همه نمونهها، این تراشههای قرمز رنگ وجود داشت. اول تصور کردند که این رنگ هست اما بعد فهمیدند که جذب آهنربا میشود و در واقع این مواد حاوی آهن هستند. نهایتا ریزکاو الکترونی انجام دادند و با میکروسکوپ هستهای در این تراشهها، ترمایتهای سالم و نسوخته را دیدند که دارای مواد ترمایتهای فعال است که شامل اکسید آهن و پودر آلومینیوم است. وقتی این مواد را داخل گرمکن بگذاریم، آهن گداخته تولید میکند؛ درست مثل همون توپکهای آهن گداختهای که سازمان زمینشناسی آمریکا دهها تن از آن را پیدا کرد اما نمیدانست چگونه تولید شده است. ما میدانیم اینجا چه اتفاقی افتاده است. ما میدانیم برجهای دوقلو چطوری فروریختند؛ ما میدانیم همه شواهد موجود، مهر تاییدی بر نظریه استفاده از نانو ترمایت و ترمایت آمیخته به سولفور هست. با این حال، این مطالب در رسانههای آمریکایی سانسور میشود و من خوشحالم که رسانههای خارج از آمریکا مثل ایران، حقیقت آنچه در مرکز تجارت جهانی اتفاق افتاده است را بررسی میکنند.
موضوعی هست که ذهنم را درگیر کرده است؛ فکر میکنید اگر مردم آمریکا واقعیت این ماجرا را بفهمنند، چه کار میکنند؟
فکر میکنم مردم آمریکا اول این اطلاعات را باور نمیکنند اما وقتی کنگره را وادار کنند که تحقیقات درستی در اینباره انجام بدهد، در نهایت اعضای کنگره را که مانع انجام این تحقیقات میشدند، برکنار میکنند و رسانههای اصلی آمریکا که این حقیقت را سانسور میکنند، کنار میگذارند و البته مقامات اجرایی و قضایی که پروندههای حقوقی که حقیقت این ماجرا را افشا میکرد، مسدود کردند، از قدرت برکنار میکنند. مثل کمپین هیات منصفه عالی که توسط کمیته وکلای بررسی یازده سپتامبر راهاندازی شد و هدف آن ارائه شواهد به هیات منصفهی عالی بود که هم اکنون در دست اقدام است.در حوزه قانونگذاری هم قانون بابی مکِل وِین را داریم که به نام یکی از کشته شدگان برج شمالی است و پدرش این تحقیقات را راه انداخته است. برای چنین تحقیقی تمام ۵۳۵ عضو کنگره میتوانند این لایحه را در مجلس نمایندگان و یا سنا معرفی کنند تا یک تحقیقات واقعی انجام بشود.ما در این راستا یک برنامه داریم؛ به طور خاص روز ۱۱ سپتامبر ساعت دو بعدازظهر در محوطه ساختمان کنگره تجمع میکنیم تا قوه قضائیه را به عمل وادار کنیم. این اقدامات در حوزه قانونگذاری بود. در بخش اجرائی هم دونالد ترامپ گفته است که در صحت این تحقیقات رسمی، تردید وجود دارد و گفته است که علاوه بر هواپیما، در این ساختمانها بمب نیز وجود داشته است. او گفت که اگر می خواهید بدانید چه کسی واقعا این ساختمان را خراب کرده است، به من رای بدید و ما مقصر اصلی را پیدا میکنیم. ترامپ میگوید شاید کار سعودیها باشد. ما ساعت ۱۰ صبح یازده سپتامبر هم برای مطالبه این وعده، مقابل کاخ سفید تجمع داریم. در مجموع، یازدهم سپتامبر امسال، انجمن مهندسین و معماران حقیقت یاب یازده سپتامبر برنامه های زیادی خواهند داشت.
2323