اما واقعیت این است که این احساسات میتوانند به سلامت ما کمک کنند. رویکرد بهتر این است که بهجای انکار کردن، این احساسات را مدیریت کنیم.
مدیریت احساسات منفی
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، ایده مدیریت کردن احساسات منفی ایده پیچیدهای است.مدیریت کردن بهمعنای نادیده گرفتن این احساسات نیست، تلاش برای نادیده گرفتن آنها معمولا باعث نتیجه معکوس میشود. همچنین معنای مدیریت کردن این نیست که اجازه دهید این احساسات منفی زندگی شما را نابود کنند. مدیریت کردن احساسات منفی بیشتر بهمعنای پذیرفتن این واقعیت است که ما آنها را احساس میکنیم. سپس باید مشخص کنیم که چرا چنین احساسهایی وجود دارند و به خودمان اجازه دهیم پیامی را که آنها ارسال کردهاند، دریافت و به سمت جلو حرکت کنیم. (بله این جمله ممکن است کمی عجیب بهنظر برسد، اما قطعا احساسات طوری طراحی شدهاند تا پیامیهایی را برای ما ارسال کنند که اگر به آنها گوش بدهیم، پیامشان میتواند بسیار ارزشمند باشد. در ادامه این مقاله، توضیحات بیشتری در این مورد داده خواهد شد.) همچنین مدیریت کردن احساسات منفی به این معنا است که ما میتوانیم بدون انکار این واقعیت که آنها را احساس میکنیم، چنین احساساتی را کنترل کنیم.
احساسات منفی مقابل احساسات مثبت
هنگامی که ما درباره بهاصطلاح احساسات منفی صحبت میکنیم، مهم است بهیاد داشته باشیم که این احساسات بهخودیخود منفی یا بد نیستند، بلکه آنها مخالف مثبت بودن هستند. احساسات لزوما خوب یا بد نیستند، آنها فقط حالتها و نشانههایی هستند که باعث میشوند توجه بیشتری به دلایل و عوامل این احساسات داشته باشیم و به این ترتیب به ما انگیزه میدهند تا اقداماتی انجام دهیم.تجربه کردن احساسات منفی مانند بیشتر احساسات به دلایل مشخصی ایجاد میشوند و تجربه کردن آنها میتواند کاملا سودمند باشد.
تاثیراحساسات منفی
عصبانیت، ترس، رنجش، ناامیدی و اضطراب حالتهای روانی هستند که بسیاری از افراد بهطور روزمره آنها را تجربه میکنند اما در تلاش هستند تا آنها را نادیده بگیرند. این حالتهای روانی منفی میتوانند استرس بیشتری در بدن و ذهن شما ایجاد کنند که نهتنها ناراحتکننده است، بلکه اگر استرس به یک عارضه مزمن تبدیل شود، میتواند باعث بروز مشکلاتی برای سلامتی شما نیز شود. هیچ فردی دوست ندارد احساس ناراحتی کند، درنتیجه بسیار طبیعی است که بخواهیم از این احساسات فرار کنیم، همچنین استرس مدیریتنشده واقعا خطرناک است. با وجود این، گاهی افراد گمان میکنند که این احساسات برای همیشه همراهشان خواهد بود یا اینکه مشکل اصلی خود این احساسات هستند.در اکثر موارد، این احساسات سودمند هستند، چراکه میتوانند پیامی برای ما داشته باشند. برای مثال، خشم و اضطراب نشان میدهند که لازم است چیزی تغییر کند و شاید رفاه ما بهخطر افتاده است. ترس نشانه این است که سطح ایمنی شما کاهش یافته است. اساسا احساسات منفی وجود دارند تا به ما هشدار دهند که لازم است چیزی تغییر کند و به ما انگیزه میدهند که این تغییر را ایجاد کنیم.روانشناسان مثبت نیز بر این باورند که اگرچه احساسات مثبت مانند امیدواری، مزایای زیادی دارند، اما برخی تأثیرات منفی نیز وجود دارد که میتواند با آنها همراه شود. برای مثال خوشبینی مزایای بسیار زیادی برای سلامتی، خوشحالی و موفقیت فردی ما دارد، اما خوشبینی کنترلنشده میتواند منجر به انتظارات غیرواقعبینانه و حتی ریسکهای خطرناک شود که ما را متضرر کند و در نتیجه میتواند احساسات منفی زیادی با خود به همراه داشته باشد. اما حالتهای روانی آزاردهندهتر مانند اضطراب میتواند ما را تحریک کند تا تغییراتی ایجاد کنیم که باعث موفقیت بیشتر و کاهش خطر شود.یکی از دلایلی که نباید احساسات منفی را نادیده گرفت این است که آنها طراحی شدهاند که ما را ایمن و دارای انگیزه نگه دارند تا زندگیمان را بهبود دهیم، درست مانند احساسات مثبت.
راهکارهای مدیریت احساسات منفی
حوزه روانشناسی مثبت به تحقیقاتی میپردازد که نهتنها بر روی این موضوع متمرکز است که چه چیزی ما را خوشحال، پرانرژی و موفق میکند، بلکه به جنبه تاریک خوشحالی نیز توجه میکند. اخیرا یاد گرفتهایم که احساسات منفی چه تأثیری روی ما میگذارند و با آنها چه کار کنیم و چگونه میتوانیم از نظر احساسی سالم بمانیم. درست مانند احساسات منفی که مزایایی به همراه دارند، مضراتی نیز در «مثبت بودن دروغین» وجود دارد که ما از داشتن آنها احساس شرمندگی میکنیم و میخواهیم آنها را نادیده بگیریم یا وانمود کنیم که احساس مثبت بیشتری داریم. بهترین استراتژی این است که حالتهای منفی را بپذیریم. البته شرکت کردن در فعالیتهایی که میتوانند این احساسات منفی را به تعادل برسانند نیز میتواند روش خوبی باشد.