به گزارش اقتصاد آنلاین ، محسن جلال پور در یادداشتی در کانال تلگرامی خود با عنوان«مقایسه یک مشاهده» با انتقاد از تکرار اشتباهات در سیاست گذاری های اقتصادی که منجر به اتلاف منابع و اتلاف وقت و به خطر افتادن سلامتی مردم می شود، نوشت:
« برای پیگیری امور کسب وکارم به هامبورگ سفر کردهام.
همیشه وقتی زمستانها به اروپا سفر میکنم،از میزبان میخواهم اتاقم را گرمتر کند.در هتل هم دمای اتاق را بالا میبرم.
در مقابل،مشتری آلمانیام میگوید: «هروقت به ایران سفر میکنم،هتل آن قدر گرم است که ناچارم درجه اتاقم را کم کنم. محیطهای سرپوشیده هم به قدری گرمند که نه کم کردن دما کمکی میکند و نه کم کردن لباس. ناچارم در و پنجره را باز کنم.»
در خبرها خواندم که وزیر نفت در مراسم امضای تفاهم نامه همکاری توسعه حمل و نقل ریلی شهری گفته؛ سالانه ۴۰ میلیارددلار یارانه انرژی پرداخت میشود.
هرچند آمار اختلاسها و فسادهای اداری در کشورما حرمت اعداد را شکسته اما هنوز هم ۴۰میلیارد دلار رقم بسیار بزرگی است. تولید ناخالص داخلی حدود ۱۰۰ کشور از ۴۰ میلیارد دلار کمتر است.
دولت این همه یارانه انرژی میدهد و نتیجهاش میشود آلودگی وترافیک و بیماری و اتلاف وقت و جنگ اعصاب. فقط همین نیست. ١٠میلیارد دلار یارانه مستقیم و چند ده میلیارد دلار یارانه پنهان دیگر را هم اضافه کنید. این همه هزینه میشود و اقتصادمان هم به درستی کار نمیکند و خودمان هم مجال زندگی نداریم.خب حتما ده جای کارمان ایراد دارد.
امروز پیش خودم گفتم اگر دولت ۴۰ میلیارد دلار یارانه انرژی را هم نقدی به مردم پرداخت کند و در مقابل قیمت ها را اصلاح کند و دست از حمایتهای زیان بار از صنایع انرژی بر و خودروسازان بردارد،حداقل این همه آلودگی و ترافیک و بیماری و اتلاف وقت و مرگ و میر نخواهیم داشت.
البته من که امیدوار به اصلاح این وضع نیستم. چون نه تنها سیاستمدارانمان سوراخ دعا را پیدا کردهاند که متأسفانه بخش عمدهای از مردم به دلایل مختلف،همین وضع را میخواهند. این که چرا مردم به چنین روزی افتادهاند، از این بحث خارج است اما این واقعیت دارد که ما عادت کردهایم آش بخوریم بیآن که پولش را بپردازیم. عادت کردهایم خرج رفاه امروزمان را از سهم فرزندانمان تأمین کنیم.
یکی از معماهای پیچیده حکمرانی در کشور ما اصرار بر تکرار مداوم خطاهاست. وقتی مشخص میشود سیاستی زیانبار است،انتظار داریم متوقف شود. وقتی دولتی خطا کرد انتظار این است که دولتهای دیگر آن را تکرار نکنند. در حکمرانی ما اینگونه نیست و خطا مدام تکرار میشود و هیچ کس هم بابت تکرار آن محاکمه نمیشود. از دهه ۵۰ به این طرف هر آنچه در سیاستگذاری اقتصادی، خطا بوده در دورههای بعد هم تکرار شده است. با این تفاوت که هرچه زمان گذشته نهفقط برای رفع خطا، کاری صورت نگرفته که آن خطا بزرگتر شده و ابعاد خطرناکتری هم پیدا کرده است.»