آزار زنان در ۲۸‌درصد خانواده‌ها

  • پنجشنبه 6 اردیبهشت 1397 ساعت 9:18

اخبار => سایر رسانه ها

خشونتی که بلای جان افراد جامعه شده خانواده‌های ایرانی را نیز بی‌نصیب نگذاشته است. امروزه بیشترین تعداد پرونده‌های تشکیل‌شده در دادگاه‌ها را پرونده‌های‌قضائی و حقوقی برپایه خشونت و نزاع تشکیل داده است.
آزار زنان در ۲۸‌درصد خانواده‌ها

 به راستی چرا میزان خشونت و نزاع در جامعه ایران به میزان کنونی رسیده و راهکار منطقی برای مقابله با این خشونت‌ها چیست؟ براساس آمار برخی کارشناسان میزان زن‌آزاری در خانواده‌های ایرانی ۲۸‌درصد است. این رقم باتوجه به وضعیت فراوانی خشونت در جامعه چندان دور از انتظار نبوده و نیست. در این نوشتار در تلاشیم به رابطه میان خشونت جامعه و افزایش میزان خشونت نسبت به زنان بپردازیم.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، هر چه در دهه‌های اخیر تکنولوژی پیشرفت کرد به همان نسبت به نابرابری‌های‌اجتماعی افزوده و جامعه دچار اختلافات طبقاتی وحشتناک در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی شد. پیشرفت تکنولوژی به‌همراه خود علاقه‌مندی به مصرف‌گرایی را آورد و مصرف‌گرایی نیازمند پول و سرمایه بود. بنابراین انسان امروزی روزبه‌روز به زندگی ماشینی و پراسترس خود بیشتر خو گرفت و روابط‌انسانی رنگ باختند. جای هر انسان یک ابزار تکنولوژی نشست و بهترین دوست هر فرد تلفن‌همراه هوشمند او شد. پیشرفت روزافزون تکنولوژی انسان امروز را بیش از پیش از زندگی اجتماعی و روابط انسانی دلزده کرده است. در واقع افراد جامعه اساسا میل زیادی برای گفت‌و‌گو با یکدیگر ندارند و شناخت چندانی از روحیات یکدیگر پیدا نمی‌کنند و یکی از آثار مهم این عدم‌شناخت افراد ایجاد سوءتفاهمات متعدد در جامعه و روابط‌انسانی است. هرچند مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز نباید در افزایش میزان خشونت در میان افراد جامعه بی‌تاثیر دانست. در جامعه کنونی ایران، پرونده‌هایی از خشونت‌های‌خیابانی به چشم می‌خورد که فرد به‌دلیل یک جای پارک خودرو مرتکب قتل شده است. بنابراین در کل‌می‌توان گفت عوامل زیادی جامعه را آبستن خشونت‌های خانوادگی، اجتماعی و ساختاری می‌کنند. متاسفانه امروز انواع خشونت و پرخاشگری کلامی، فیزیکی، روانی و نوشتاری، تجاوز به حقوق دیگران، بزه‌کاری و جنایت در جامعه ایران رواج دارد و قطعا این مصادیق در انواع خشونت‌های خانوادگی‌،اجتماعی و ساختاری بروز پیدا می‌کند.

خشونت ذاتی است یا اکتسابی؟

برخی روانشناسان خشونت را رفتاری ذاتی می‌دانند و معتقدند خشونت با ذات انسان سرشته شده است، اما در مقابل برخی دیگر معتقدند خشونت ریشه‌ای اکتسابی دارد، تصور آنکه خشونت ریشه در سرشت افراد دارد، بسیار ترسناک است. در این صورت مهارنشدنی و غیرقابل کنترل خواهد بود. از سوی دیگر حال خوب جامعه مستلزم حال خوب افراد آن جامعه است. بنابراین اگر در جامعه‌ای حضور داشته باشید که افراد بسیار زود از کوره درمی‌روند دور از ذهن نیست که شما هم به مرور به این مساله‌اخلاقی دچار شوید. حال پرسش اساسی این است که ریشه خشونت در حق زنان در جامعه و به‌ویژه خانواده کجاست؟ باورهای‌اجتماعی نسبت به زنان یکی از مسائل مهمی است که می‌تواند منجر به اعمال‌ خشونت علیه آنها شود. در واقع هر چه در جامعه‌ای حقوق زن و مرد برابر دانسته شود زنان جنس‌دوم نباشند و حفظ کرامت و احترام آنها فرض جامعه باشد، قطعا میزان خشونت علیه زنان نیز کاهش خواهد یافت. آمار 28‌درصدی زن آزاری به درستی نشان می‌دهد که ما به‌طور نسبی نسبت به حقوق زنان آگاهیم و به این حقوق ارج و قرب می‌گذاریم. قطعا میل اعمال خشونت در افراد از خانواده آغاز می‌شود، در واقع هر چه افراد از محیط آرام‌تر خانوادگی برخوردار باشند میل به خشونت‌طلبی در آنها کمتر خواهد بود. در هر صورت انسان هیچ‌گاه از گزند خشونت‌طلبی در امان نیست، زیرا در مراحل بعد نیز باید شاهد صلح‌‌طلبی در مدرسه و محیط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود باشد تا این روحیه در او بارور و تقویت شود. باورها، سنت‌ها، فقر اقتصادی، نظام مردسالارانه و ناآگاهی در هر جامعه‌ای امکان دارد افراد را به سوی زن‌آزاری‌های مختلف سوق دهد.

وقتی زنان نمی‌دانند مورد آزارند

مساله زن‌آزاری نیمه تاریک‌تری نیز دارد و آن عدم‌آگاهی و توجه زنان به مصادیق مختلف زن‌آزاری است. در واقع گاهی زنان خود خواستار اعمال خشونت نسبت به خود در محیط خانواده هستند. به‌عنوان مثال دخالت بی‌مورد همسر در تمام امور شخصی خود را نشانه علاقه یا غیرت او نسبت به خود می‌دانند. در مواردی رابطه زناشویی خشن را نمونه‌ای از شیفتگی همسر نسبت به خود می‌شمارند یا معتقدند آزارهای کلامی نسبت به زنان جزو جدایی‌ ناپذیر روابط‌ خانوادگی است. هر‌چند این طرز فکر بیشتر در زنان کم‌سواد و طبقه متوسط رو به پایین جامعه دیده می‌شود، اما هر از گاهی ردپای این افکار را در میان خانواده‌های تحصیلکرده و در طبقات متوسط و بالای جامعه نیز مشاهده می‌کنیم. بنابراین به‌نظر مساله عدم‌آگاهی کافی نسبت به مصادیق زن‌آزاری در میان اکثر زنان ایرانی آشکار است و آنها در مواردی اساسا متوجه آزار و اذیت اعمال شده بر آنها در محیط خانواده نمی‌شوند یا آن را نادیده می‌گیرند. نادیده گرفتن این مصادیق در درازمدت در محیط خانواده برای آنها خسارات روحی و جانی فراوانی به‌همراه می‌آورد. در واقع برخی از زنان ایرانی تصور می‌کنند در صورتی مورد آزار قرار گرفته‌اند که با صورت خونی و کبود به خانه پدرانشان فرستاده شوند در حالی که مصادیق زن‌آزاری بسیار گسترده‌تر و پنهان‌تر از اینگونه مسائل است. خشونت علیه زنان موضوع آشکاری نیست و هر زنی تا کارد به استخوانش نرسد لب به سخن نمی‌گشاید، شاید همین امر سبب شده هیچ‌گاه نتوانیم آمار قابل‌قبول و آشکاری در حوزه‌ای ملی در ارتباط با خشونت علیه زنان داشته باشیم. آمارها در این زمینه هیچ‌گاه به‌صورت آمایش سرزمینی نبوده است. آمارهای رسمی نشان‌دهنده افزایش قابل‌توجه طلاق در جامعه است. بنابراین راه‌‌حل مقابله با مصادیق زن‌آزاری که خسارت جانی برای زن به‌همراه نمی‌آورند، قطعا مراجعه به دادگاه‌های خانواده نیست. مراجعه به مشاوران خانوادگی و همچنین کمک‌های اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کمک شایان توجهی به زنان مورد آزار قرار گرفته می‌کند. در واقع جامعه علاوه بر حفظ کرامت و ارزش زنان باید برای آنها در بستر خانواده نیز مامنی امن برای زندگی و کار و رشد مجدد روحی و فکری باشد. همچنین شناخت و آگاهی زنان از حقوق خود آنها را یک گام به مفهوم عدالت جنسیتی در جامعه نزدیک‌تر خواهد کرد و زمینه ناعدالتی در حق آنان را در خانواده کمتر می‌کند.

حقوق شهروندی سرلوحه افکار‌عمومی باشد

عضو کمیسیون‌اجتماعی در ارتباط با بحث خشونت علیه زنان می‌گوید: خشونت علیه زنان جوانب مختلفی دارد و آسیب‌اجتماعی‌اش چندوجهی است. زهرا ساعی می‌افزاید: این موضوع به نحوه تربیت‌خانوادگی و نگاه اعضای خانواده به زنان و دختران برمی‌گردد که معمولا نگاهی تحقیرآمیز است. در واقع مردان برتری جنسی خود را در خانه احساس می‌کنند، بنابراین زور می‌گویند و زنان را مورد آزارهای مختلف جسمی، روحی و روانی قرار می‌دهند. او خاطرنشان می‌کند: برخی مردان به‌دلیل مشکلات‌روانی که باید در زمان مناسب شناسایی شده و مورد درمان قرار می‌گرفت، مانند بدبینی‌ها و وسواس فکری زنان را مورد آزار قرار می‌دهند. ساعی می‌افزاید: متاسفانه اینگونه برخوردها در جامعه و محل کار نیز برای زنان بسیار رخ می‌دهد و آنها از نظر روانی‌و‌کلامی مورد هجمه قرار می‌گیرند. او تاکید می‌کند: در تلاش برای تصویب سریع‌تر لایحه منع خشونت علیه زنان که اکنون در قوه‌قضائیه بررسی می‌شود، هستیم و در جلسه‌ اخیر سران‌ سه قوه از رئیس قوه‌قضائیه درخواست کردم آخرین وضعیت این لایحه را به اطلاع ما برساند. قانون تاحدودی برای خود بازدارندگی ایجاد و از بروز اشتباهات جلوگیری می‌کند، اما این بازدارندگی محدودیت دارد. ساعی می‌افزاید:‌درصد مهمی از موضوع پیشگیری است. در واقع قانون و ضمانت‌اجرایی آن شرط لازم و کافی نیست و مجری قانون نیز باید برای آن تخلف ایجاد منع کند. او خاطرنشان می‌کند: از سوی دیگر فرهنگسازی در خانواده مهم است تا احترام متقابل در خانواده مجزا از جنسیت افراد و برپایه شخصیت آنها باشد، تکریم نقش زن در خانواده مورد تاکید بسیاری از آیه‌های قرآن است. ساعی می‌افزاید: رسانه‌، مدارس و آموزش عالی باید به کودکان و خانواده‌ها آموزش دهند تا فرزندان خانواده به‌ویژه دختران با حقوق اسلامی و شرع مقدس خودشان آشنا شوند. علاوه‌ براین حمایت‌های‌اجتماعی باید افزایش یابد تا در صورت بروز خشونت برای زنان آنها آن را ابراز و پیگیری کنند و حمایت‌های‌اجتماعی منع خشونت را در جامعه به‌همراه می‌آورد. اگر زنان از نظر امنیت روان و جسم آرامش و آسایش داشته باشند قطعا کارکردهای خانوادگی تقویت می‌شود و فرزندان صالح‌تری تربیت می‌شوند و این چرخه معیوب قطع می‌شود. او می‌گوید: مادر با اعتماد به نفس فرزندان بهتری نیز تحویل جامعه می‌دهد. آموزش، آگاهی و تخصص در رشته‌های مختلف سبب می‌شود فرد تصویر روشنی نسبت به موقعیت و حق و حقوق خود داشته باشد و جامعه‌ای تشکیل‌شده از زنان آگاه و تحصیلکرده کمتر دچار خشونت و پایمال‌شدن حقوق است. زن آگاه نقش موثرتری در حوزه‌های مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه و در خانواده خواهد داشت؛ صاحب اثر و ایده و مرجعی برای سایر اعضای خانواده است. با افزایش سطح آموزش حقوق‌شهروندی افراد حقوق یکدیگر را بیشتر رعایت ‌می‌کنند و به‌نظر یکدیگر احترام می‌گذارند. زنان نیز در این میان باید به تکالیف خود عمل کنند، زیرا هر حقی تکالیفی را نیز به‌همراه دارد. در جامعه امن زنان و مردان ملزم به رعایت مقررات و کاهش ناهنجاری‌ها هستند.


تعداد بازدید : 180

ارسال نظر

ارسال