به گزارش باشگاه در و پنجره و نما
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، این روزها گرانی و تورم به ترجیع بند همه گفت وگوهای روزمره تبدیل شده است. این پدیده در همه لایه های زندگی اجتماعی گسترش یافته و همه اقشار جامعه از مرد و زن و کوچک و بزرگ را تحت تأثیر قرار داده است. کار به جایی رسیده است که حتی کودکان نیز با واژه هایی نظیر ارز، طلا و گرانی آشنا شده اند. وقتی چنین پدیده ای تا این حد گسترش می یابد و در عمق جامعه رسوخ می کند موجبات پیدایش نگرانی، ترس و احساس ناامنی روانی را فراهم می سازد.
ممکن است این احساس عدم امنیت روانی صرفا یک احساس باشد و در عالم واقع امنیت اقتصادی شهروندان تا این حد در تهدید نباشند، با این وجود این مساله می تواند تبعات زیادی برای جامعه در پی داشته باشد. در چنین شرایطی مردم برای تأمین امنیت روانی شان ممکن است دست به هر اقدامی از جمله خرید بی ضابطه و احتکار خانگی بزنند. به ویژه اگر بر این باور باشند که نهادهای متولی امر نمی توانند برای حل مشکلات آنها گامی جدی و معنادار بردارند. از این رو بسیاری از رفتارهای مردم در روزها و هفته های اخیر را باید در پرتو همین احساس، مشاهده و بررسی کرد. در این صورت از اینکه امروزه بیش از هر زمان دیگری در فروشگاه ها و مغازه ها با برخی قفسه های خالی اجناس و کالاها روبه رو می شویم، متعجب نخواهیم شد.
در پیدایش این جو روانی و بروز رفتارهای متناسب با آن عوامل مختلفی دخیل اند. یکی از این موارد به طرح ها، سیاست ها و عملکرد دولتمردان باز می گردد.
دولت در ماه های اخیر پس از خروج آمریکا از برجام و بروز اختلال در اقتصاد کشور به اجرای یک سری بسته های اقتصادی به ویژه در حوزه سیاست های ارزی دست زده است. همچنین اقدامات دیگری در راستای نظارت بر روند واردات، تولید، توزیع و رساندن کالا به دست مردم با قیمت واقعی صورت گرفته است. با این حال شواهد نشان می دهد که نتایج مطلوب مد نظر دولت بدلایل مختلف حاصل نشده و روند افزایش قیمت ها همچنان ادامه دارد.
شرایط در حالی زمینه را برای شکل گیری جوی روانی در جامعه فراهم کرده که تا حدودی زیادی از واقعیت های اقتصادی فاصله دارد. در واقع حتی اگر بعد از اعمال تحریم های آبان ماه، صادرات نفت ایران بسیار از آنچه که امروز هست کم تر شود باز هم ذخایر ارز و کالا جوابگوی نیاز جامعه، هست. آنچه که امروزه با آن روبه رو هستیم شکل گیری احساس ناامنی اقتصادی بوده و بنابر این پدیده ای بیشتر ذهنی است.
رسانه های جمعی نیز از چند جهت در شکل گیری چنین امری تأثیر گذار بوده اند. از یک طرف شبکه های اجتماعی در فضای مجازی که بسیاری از آنها تحت هیچ کنترل و نظارتی قرار ندارند و حتی از خارج از کشور هدایت می شوند در دامن زدن به این جو روانی و بحرانی نشان دادن شرایط بسیار تأثیر گذار بوده اند. همچنین انواع شبکه ها و کانال های ماهواره ای معاند خارج از کشور در راستای چنین هدفی روزانه برنامه های زیادی تولید و پخش می کنند.
این در حالی است که دولت آنگونه که باید از توان رسانه ای زیادی جهت مقابله با این شرایط برخوردار نیست و رقبای مختلف دولت و رسانه های منتسب به آنها نیز می کوشند با معرفی دولت به عنوان مقصر اصلی وضعیت اقتصادی کشور، از شرایط کنونی برای انتخابات آتی بهره برداری کنند.
در این میان فعالان و دلالان اصلی بازار ارز نیز به انحاء مختلف تلاش می کنند تا در این شرایط به نفع خود بر موج روانی به وجود آمده سوار شوند.
در نتیجه برخی بی ثباتی ها و سوء استفاده های صورت گرفته در این میان، شاهد ناهنجاری های رفتاری مختلفی در حوزه اقتصاد بوده ایم. برخی وارد کنندگان برای واردات کالا، ارز 4200 تومانی دریافت کردند، اما در عمل یا کالایی وارد نکرده بودند و یا اگر هم وارداتی صورت گرفته بود بر مبنای نرخ رسمی ارز در بازار توزیع نمی شد. تولید کنندگان نیز به بهانه های مختلف هر روز بر قیمت کالاهای تولیدی افزودند به طوری که در حال حاضر از نرخ های شناور سخن گفته می شود. در کنار این موارد هر روز خبرهای مختلفی از سراسر کشور در رابطه با احتکار کالاهای گوناگون به گوش می رسد.
اثرات این جو روانی ابتدا به فعالان حوزه های مختلف اقتصادی از تولید کننده ها گرفته تا صادرکنندگان، وارد کنندگان و در نهایت توزیع کننده ها در سطوح مختلف منتقل شده و سپس موج نهایی آن به جامعه گسترده مصرف کننده ها نیز سرایت کرده است.
همه اینها دست به دست هم داد تا زمینه های بروز احساس ناامنی در جامعه فراهم شود. بنابر این، چنانچه اشاره شد اگر نقش رسانه ها به ویژه در فضای مجازی و رسانه های خارجی را نیز اضافه کنیم، پازل چرایی هجوم مردم برای خرید مازاد بر نیاز تکمیل خواهد شد.
در این رابطه «آلبرت بغزیان» اقتصاددان و استاد دانشگاه در گفت وگو با ایرنا می گوید: مردم در این شرایط تلاش دارند تا به انحاء مختلف قدرت خریدشان را حفظ کنند. قدرت خرید مردم روز به روز در حال کاهش است. قیمت ها پیوسته بالا می رود و دست کم تا زمانی که ثبات به بازار برگردد باید انتظار این رفتار را از مردم داشته باشیم. این رفتار سوداگرانه نیست. سوداگران با هدف کسب سود دست به خرید و فروش ارز و طلا یا حتی انواع کالا می کنند. اما مردم عادی با هدف حفظ ارزش پولشان این کار را می کنند.
در واقع مردم نگران هستند. از آینده اقتصادی خود چندان مطمئن نیستند. به همین خاطر آنها در سطحی کوچک تر دست به خرید می زنند. دارایی های خود را به ارز و طلا تبدیل می کنند. با اینکه بانک مرکزی به آنها تضمین های لازم را داده است حاضر نیستند دلارهای خود را به بانک ها بسپارند.
به گفته تحلیل گران، تنها راه حل در کوتاه مدت برای آرام بخشی جو روانی جامعه و بازگرداندن امنیت روانی، برخورد قاطعانه دولت و نظارت دقیق و قوی بر جریان تولید و توزیع کالاها و جلوگیری از هر نوع سوء استفاده است.
پس لازمه برگرداندن احساس امنیت به جامعه عملکرد سریع دولت در کنترل و نظارت بر اوضاع کنونی از یک طرف و گفت وگوی روشن و شفاف با مردم جهت خنثی سازی اثر مخرب سیاست های ضد دولت و رسانه های معاند از طرف دیگر است.
پژوهشم**س-م**1552