ابراهیم داروغهزاده، مدیر فرهنگی- سینمایی با سابقه که پیش از این معاونت فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی و مدیریت جشنواره فیلم فجر را بر عهده داشته است، در روزهای پایانی دولت یازدهم عهدهدار معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی شد که جایگاهی حساس و ویژه بین اهالی سینما دارد. وی در بدو ورود خود به این معاونت با تشکیل کمیتهای برای رفع مشکل فیلمهای توقیفی سالهای گذشته، درصدد رسیدگی به وضعیت نامعلوم این فیلمها بر آمد که مشکل تعدادی از فیلمها حل شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، به بهانه رفع مشکل توقیفی برخی فیلمها و اینکه چه برنامههایی پیش روی معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی است، با این مدیر فرهنگی به گفتوگو نشستیم.
آقای داروغهزاده سیاستهای جدید معاونت متبوع شما با توجه به تشکیل کمیتهای برای رفع توقیف برخی فیلمهایی که برخی از آنها نزدیک به 10 سال است، مشکل نمایش دارند، چیست؟
در طول سال 100 الی 120 فیلم سینمایی تولید میشوند که از بین آنها شاید یکی دو فیلم مشکل نمایش داشته باشد. این طبیعی است که در هر برهه زمانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی وقتی مسئولیت سمتهای خود را میپذیرند، نیم نگاهی به رفع مشکلات چنین فیلمهایی داشته باشند و این را در تمام دورهها شاهد بودهایم؛ برای مثال فیلمهایی بودند که در دوره اصلاحات دچار مشکل شدند و در دوره بعدی، مشکلشان حل شد. همچنین در همان دوره فیلمهایی تولید شدند که مشکل نمایش داشتند و در دوره بعدی مشکلات آنها حل شد. بنابراین
این موضوع مشکل برخی فیلمها ربطی به سیاستگذاری جدید معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی ندارد.
کمک به فیلمها برای اینکه دچار مشکل نشوند، برای ما مهم است؛ همچنین معتقدیم فیلمها باید بتوانند با مخاطب گسترده ارتباط برقرار کنند و جذاب باشند و ما دوست نداریم که فیلمها نه از نظر محتوا و نه ساختار دچار مشکل شوند تا مدیر بعد از ما هم بخواهد مشکل اینها را حل کند؛ در نتیجه نمیتوان اینها را «ممیزی» خواند. به هر حال ارتقای کیفی فیلمها، جزو خواستههای مخاطبان سینما نیزهست و همه باید تلاش کنیم تا سطح کیفیت فیلمهای سینمایی ارتقا یابد و بتواند سهمی از جهان رسانهای دنیا به دست آورد. مهمترین هدفی که آقای حیدریان، ریاست سازمان سینمایی مطرح کردند که سهم سینمای ایران در بازار جهانی تصویر افزایش یابد و جایگاهی پیدا کنیم چون رسانهها مرزهای جغرافیایی را از بین بردهاند و همه دنیا از طریق سینما و تلویزیون با هم در ارتباطند و ما باید سهم خودمان را در بازار جهانی پیدا کنیم چراکه مخاطب ما هم تنها نگاهش به تولیدات داخلی نیست و نیازهای جهانی یکسان شده است. به همین دلیل ما اگر بخواهیم مخاطب خودمان را هم داشته باشیم باید سهمی در بازار جهانی داشته باشیم و اگر نتوانیم توان فیلمسازی خود را افزایش دهیم مخاطب داخلی را هم بتدریج از دست میدهیم کما اینکه بخش قابل توجهی از آنها، مخاطبان ما نیستند. بنابراین سیاست کلان سازمان سینمایی در این سمت و سو است و بقیه راهکارها و مسائل در جهت تحقق این امر صورت میگیرد.
از آنجایی که شورای پروانه ساخت در معاونت نظارت و ارزشیابی، فیلمنامههای اولیه را مورد بررسی قرار میدهند و پس از آن پروانه ساخت به یک اثر اعطا میشود، آیا در این معاونت تمهیدی در نظر گرفته شده که فیلمها بعد از تولید، با مشکلاتی چون عدم نمایش مواجه نشوند و فرصت اکران عمومی پیدا کنند؟
واقعیت این است که این موضوع صد درصد قابل پیشبینی نیست و نمیتوان تضمینی برای دریافت مجوز نمایش همه فیلمها در نظر گرفت. بنابراین در حالی که ممکن است فیلمنامه و ترکیب عوامل فیلم از نظر شورای پروانه ساخت مناسب باشند اما ممکن است در اجرا خطا صورت گیرد یا اتفاقاتی چون تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی کشور رخ میدهد که بعد از بازبینی، اعضای شورای پروانه نمایش نمیتوانند پروانه نمایش فیلمها را صادر کنند. برای مثال ممکن است شورا بواسطه وضعیت سیاست خارجی کنونی مجوز ساخت فیلمی را که علیه یک کشور که رابطه سیاسی خوبی نداریم، بدهد اما ممکن است وقتی فیلم آماده نمایش میشود، مشکل با کشور مذکور حل شده باشد و دیگر نمیتوان پروانه نمایش آن فیلم را تأیید کرد. بنابراین برخی اتفاقات خارج از سینما که معمولاً هم غیرقابل پیشبینی هستند، ممکن است بر پروانه نمایش فیلمها تأثیر گذارد که البته باید این استثناها به حد اقل ممکن برسند. برخی اتفاقات در این حوزه به ظرفیت مدیران دولتی، سینمایی و نهادهای غیردولتی بر میگردد که اینها هم متأسفانه فراز و فرود دارد و نمیدانم گاهی اوقات به جای اینکه ظرفیتهای ما بیشتر شود با کاهش مواجه میشود، برای مثال فیلمهایی هستند که در گذشته ساخته و نمایش داده شدهاند و متأسفانه اگر ما بخواهیم آنها را الان بسازیم شاهد هستیم که ظرفیتهای موجود اجازه این کار را نمیدهد و این خبر بسیار بدی برای سینماست و در جهت خلاف توسعه این هنر صنعت است.
نکته دیگر، میزان دخالت گروههای سیاسی یا نگاههای خارج از سینما به سینما بسیار زیاد شده است و سینما از اصالت خود که بهعنوان یک صنعت سرگرمی ساز که در کنارش پیامهایی را به مخاطب عرضه میکند، دور و مداخلات بیش از حد زیاد شده است. ما در سازمان سینمایی و معاونت نظارت و ارزشیابی شاید یکی از مهمترین وظایفمان این باشد که این مداخلات و نگاههای غیرسینمایی را از سینما کم کنیم تا سینما به شکل طبیعی خود که هنر- صنعت است برگردد و تنها توسط کارشناسان فرهنگی و هنری مورد ارزیابی قرار بگیرند. اگر شورای پروانه ساخت و نمایش که قانونی و موجه و مورد وثوق هستند یک فیلمی را واجد شرایط اکران قلمداد کرد، نباید مورد هجمههای غیر کارشناسی و غیر فرهنگی قرار گیرد و از همه مهمتر اینکه این اعتراضها نباید اعمال شوند و جای رویههای قانونی را بگیرند!
معاونت ارزشیابی و نظارت برای چنین اتفاقاتی راهکار دارد یا اینکه به صورت گفتمان و نرمتر قضیه ختم شود؟
مهمترین گفتمانی که میتوانیم در جامعه رواج دهیم، قانون مداری و احترام به قانون است؛ ما در این خصوص قدرتی نداریم اما قانون قدرت دارد و به نظرم برجسته کردن قانون، بهترین راه است. بنابراین اگر مجلس واقعاً معتقد است بحث نظارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درست اجرا نمیشود یا قانون کافی نیست، میتواند اصلاحاتی را از راه قانونی انجام دهد؛ طبیعی است نمایندگان محترم مجلس و همه ما باید مدافع قانون باشیم و تذکر دهیم که باید قانون اجرا شود.
آیا ضمانت اجرایی برای اینکه فیلمی هنگام اکران عمومی از پرده سینماها پایین کشیده نشود، وجود دارد؟
واقعیت این است که این مسأله به آسانی که گفته میشود، نیست یعنی اگر مجوزی از معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی برای اکران فیلمی ارائه شود، تنها کسی که میتواند از نمایش آن جلوگیری کند، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است آن هم به مصلحتهایی طبق قانون. بنا به این مصلحتهای امنیتی و فرهنگی که در قانون ذکر شده است وزیر میتواند موقتاً اجازه نمایش آن فیلم را متوقف کند تا شرایط مناسبی حکمفرما شود. اما بعد از اینکه فیلمی روی پردههای سینما بود، تنها قوه قضائیه میتواند از ادامه نمایش آن، جلوگیری کند و طبیعتاً هر تصمیمی در این زمینه، چه وزیر که از اکران عمومی فیلمی جلوگیری کند چه شورای پروانه نمایش که نخواهد مجوز یک فیلم را صادر نکند چه منِ معاون که با وجود اینکه شورای پروانه نمایش مجوز اکران داده اما آن مجوز را در اختیار فیلمساز قرار ندهم و چه قوه قضائیه که فیلم پروانه دار و نمایش داده شده را از پرده پایین بکشد، هزینههایی در بر دارد که در قانون نیز دیده شده است. همه این شرایط باید به بحث امنیت، سرمایهگذاری در حوزه سینما کمک کند یعنی اگر ما میخواهیم نقشی در بازار جهانی سینما داشته باشیم، طبیعتاً باید اقتصاد قابل رقابتی داشته باشیم و نیاز به سرمایه گذاریهای بسیار بزرگ در این حوزه احساس میشود و با 300 سالن سینما و این گردش مالی بسیار اندک و فیلمهای کوچک که به تله فیلم بیشتر شبیه هستند تا سینما، هیچ اتفاق مهمی در این حوزه نخواهد افتاد.
وقتی سرمایهگذاری برای ساخت یک فیلم سرمایهای کلان میگذارد و فیلم میسازد و من نوعی از فیلم خوشم نمیآید و میگویم نمایش داده نشود! چه اتفاقی خواهد افتاد؟ میخواهم بگویم حتی بخشهایی که قانوناً میتوانند جلوی نمایش یک فیلم را بگیرند باید به نکته مهم سرمایهگذاری و امنیت آن و مهمتر امنیت خاطر فیلمساز که بتواند خلاقانه و بدون ترس در آسمان خیال به پرواز درآید و فیلمی خیال انگیز و تأثیرگذار بسازد، توجه کنند. برای اینکه به اهداف والای فرهنگی دست پیدا کنیم باید هزینههایی بدهیم که این هزینهها ممکن است حتی اجازه به تولید فیلمهایی باشد که میتوانند مخاطب انبوه را جذب کنند اما ایدهآل ما و به لحاظ محتوایی سینمای صد درصد مطلوب ما نباشند، نباید ناراحت شویم و آنها را حذف یا جلوی نمایش آنها را بگیریم و انگ فیلم مبتذل و سخیف به آنها بزنیم، چراکه در این صورت صنعت سینما شکل نمیگیرد.
آمریکا با همه قدرت، هژمونی، پایگاههای نظامی و ثروتی که دارد، باز هم وقتی میخواهد به صدام حسین که آخرین روزهای قدرت سیاسیاش را میگذراند حمله نظامی کند، دهها فیلم سینمایی در هالیوود میسازد که به افکار عمومی دنیا بفهماند وجود صدام برای دنیا خطرناک است. بنابراین نیاز به همراه کردن افکار عمومی جهان از طریق رسانههای مؤثر از جمله سینما حتی برای پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی یک کشور در نظام بینالملل ضروری است و کشور ما هم طبیعتاًاز این قاعده مستثنی نیست.
البته یکی از چالشها این است که گروههای منتقد معتقدند سینما نسبت به برخی حرفها بیتفاوت است و به ساختن فیلم از آنها تن نمیدهد. برای مثال وقتی سیاست امریکا مشخص میشود هنرمندان هالیوود هم به کمک بسط این سیاست میآیند، چیزی که در سینمای ما دیده نمیشود.
در آنجا مسیر به شکلی است که سینماگران به آن سمت سوق مییابند و سینما بهصورت گلخانهای نیست. صنعت سینما باید ادامه دار باشد و رشد کند و گل بزند. در سینمای امریکا نیز تعدادی از فیلمها از این قاعده پیروی میکنند که حدود 10 درصد هستند و بقیه به شکل طبیعی برای سرگرمی تولید میشوند. این وضعیت در کشور ما هم صدق میکند و زمانی که سینما مخاطب بالایی داشته مگر «آژانس شیشه ای» و «از کرخه تا راین» تولید نشد! در ایران هم چنین اتفاقی افتاده اما ما طی سالها در حال از دست دادن مخاطبان سینما هستیم. بنابراین ما باید به سمت افزایش مخاطبان سینمای ایران حرکت کنیم تا وقتی فیلمهای استراتژیک میسازیم هم از لحاظ پروداکشن توان سرمایهگذاری و رقابت داشته باشد و هم فرصت اکران گسترده پیدا کند و مخاطبی وجود داشته باشد که این فیلمها را ببیند؛ الان با حسابی سرانگشتی میتوان حساب کرد که وقتی فروش فیلمی 20 میلیارد باشد، یعنی دو میلیون نفر به سینماها رفتهاند و 78 میلیون مابقی این فیلم را ندیدهاند. وقتی فروش کل سینمای ایران در خوشبینانهترین حالت دویست میلیارد تومان در یک سال است بدان معنی است که هر ایرانی در هر چهار سال یک بار سینما میرود! حالا فکر میکنید در آن چهار سال هر فرد ایرانی چندین ساعت فیلم و سریال خارجی و بویژه امریکایى دیده است؟ در واقع ما از این اتفاق وحشتناک غافل شدهایم.
آیا در معاونت نظارت و ارزشیابی، دستورالعمل شفاف برای اعطای پروانه ساخت و نمایش به فیلمها وجود دارد که پس از ساخت فیلمی فرصت اکران از آن گرفته نشود؟
در شورای پروانه ساخت یکسری خطوط قرمز در قانون مشخص شده است که در آییننامهها موجود است. البته در سینما، عوامل عرفی نیز تأثیرگذار هستند برای مثال، بحث حجاب در تلویزیون به صورت دقیق مشخص شده است اما در سینما اینگونه نیست البته طبیعتاً خط قرمز شرعی را نباید رد کنند اما نوع حجاب در سینما نزدیک به حجاب عرفی جامعه است. ما در شورای پروانه ساخت در خطوط قرمز مشکلی نداریم چراکه اساساً تعداد فیلمهای مشکلدار سینمای ایران بسیار اندک است (حدود یک درصد) و نشان دهنده این است که سلیقه جایی در شورای پروانه ساخت و نمایش ندارد. اتفاقاً شورای پروانه ساخت ونمایش بواسطه اینکه افراد آن خیلی خوب انتخاب شدهاند و به مسائل فرهنگی، سینما و تلویزیون آشنایی و تجربه کافی دارند و مورد وثوق دولت و نهادهای حاکمیتی هستند، میزان خطای کمی دارند. بیشترین مشکل در این بخش مربوط به نگاههای غیر فرهنگی و غیر کارشناسی بیرون از سینماست.
برخی فیلمها، قبح یک رفتار اشتباه و ناهنجار را در جامعه از بین میبرند. آیا در شورای پروانه ساخت به این موضوع توجه شده است؟
اتفاقاً این بحثها در شورای پروانه ساخت و نمایش بررسی میشود که آیا این فیلم یک موضوع خلاف را عادیسازی میکند یا آن را تقبیح میکند که برخی معتقدند وقتی مخاطب چنین رفتاری را ببیند، برایش عادی میشود و برخی دیگر که موافق فیلم هستند معتقد به تقبیح رفتار زشت هستند. اما برای روشن شدن این قضیه و اینکه بدانیم مخاطبان فیلمها چه بازخوردی از فیلمها میگیرند، معاونت نظارت و ارزشیابی توسط مؤسسات معتبر در حوزه نظرسنجی، روی دو فیلم سینمایی که اخیراً اکران شدهاند طرح پژوهشی را انجام میدهند که مخاطبان این فیلمها را به شکلی کاملاً علمی انتخاب میکنند و نظرسنجی روی آنها انجام میشود تا بازخورد و برداشت مخاطب از این فیلمها را متوجه شویم. این نوع نظرسنجیها خیلی به ما هم در شورای پروانه نمایش و هم در مواجهه ما با فیلمسازان و هم در مواجهه با افرادی که نگران هستند، کمک میکند. بعد از این دو فیلم، میتوانیم تعداد بیشتری از فیلمها را مورد بررسی قرار دهیم تا در آینده به ما در اعطای پروانه نمایش فیلمها کمک کند.
آقای داروغهزاده آیا قرار شده است از سوی شورای پروانه نمایش ردهبندی سنی فیلمهای سینمایی اعلام شود؟ در این خصوص توضیح بفرمایید.
از چند هفته گذشته موضوع ردهبندی سنی فیلمهایی که از شورای پروانه نمایش، مجوز نمایش عمومی میگیرند، جدیتر شده است و تهیهکنندگان فیلمها علاوه بر ردهبندی سنی باید توضیح آن را نیز روی فیلمها ذکر کنند برای مثال ممکن است فیلمی برای 18 سال به بالا در نظر گرفته شده باشد اما مناسب نمایش برای خانواده نباشد. در این زمینه حتی جملهها و نمادهایی در حال طراحی است که پخشکننده فیلمها موظف میشوند این نمادها و جملهها را در تیزر فیلمها، پوسترها و تمامی اقلام تبلیغاتی فیلمها حتماً قید کنند که خانواده از ابتدا بداند فیلم مورد نظرشان چه نسبتی به آنها دارد و از آن به بعد به اختیار خانواده است. بنابراین ما تمامی هشدارهایی که لازم است به خانوادهها در قبال جوانان، نوجوانان و کودکان بدهیم حتماً با ذکر جملهای دقیق که با چه فیلمی روبهرو هستند، به مخاطبان ارائه میدهیم.
در تکمیل روند ردهبندی سنی، آیا ممکن است از ورود افرادی که صلاحیت ورود به سالنهای سینما را ندارند، ممانعت به عمل آید؟
مهم این است که ما به خانوادهها هشدارهای لازم را میدهیم؛ البته اگر در سینمای جهان این اتفاق به یک رویه عادی تبدیل شده به خاطر فرهنگسازی طولانی است که انجام دادهاند بنابراین ما نیز باید با بالا بردن آگاهی مردم در این خصوص و فرهنگسازی ردهبندی سنی در تیزرها، بیلبوردها و پوسترهای فیلم و سردر سینماها به این مهم دست یابیم. تا زمانی که نتوانیم آگاهی مردم را در این خصوص بالا ببریم نمیتوانیم اعمال قانون هم داشته باشیم و ناهنجاری باید به ناهنجاری در ذهن جامعه تبدیل شود تا بتوانیم اعمال قانون کنیم. برای مثال ما هنوز نتوانستیم قلیان کشیدن را به ناهنجاری در ذهن جامعه تبدیل کنیم به همین دلیل هر چه با قوه قهریه با آن روبهرو شویم این مهم صورت نمیگیرد اما در عوض، جامعه، مصرف مواد مخدر را ناهنجاری میداند و قوه قهریه آسانتر میتواند کار خود را انجام دهد. در مورد ردهبندی سنی فیلمها نیز باید با ساختن تیزرهای آموزشی و پخش آنها در تلویزیون و سینما، نسبت به آگاهی عمومی کاری انجام شود. حتی تلویزیون هم باید در این زمینه به سینما کمک کند تا خانوادهها هشیار شوند. نکته مهم دیگر این است که ردهبندی سنی فیلمها همچنین میتواند به امنیت فیلمساز در امر ضمانت اجرایی اکران فیلم یاری رساند.