در ٢٠سال اخیر، بسیاری از دانشجویان ما بعد از تحصیل در مقطع کارشناسی برای ادامه تحصیلات تکمیلی خود به کشورهای پیشرفته صنعتی مهاجرت میکنند و بخش قابلتوجهی از آنها هرگز به ایران برنمیگردند. روند مهاجرت بیبازگشت نخبگان یا به اصطلاح فرارمغزها از ایران از اواسط دهه٧٠ شیب صعودی داشته و بخش اعظم آن مربوط به دانشجویان است. شاید در سالهایی این روند کم شده، اما متاسفانه تاکنون برنامه دقیقی برای جذب سرمایه انسانی و بازگشت نخبگان به ایران به کار گرفته نشده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند ، فرارمغزها را میتوان بهعنوان فرآیندی توصیف کرد که در آن کشور مبدأ از طریق مهاجرت به سایر کشورها، افراد تحصیلکرده و با استعداد خود را از دست میدهد. این روند مشکل و معضلی اساسی است، زیرا افراد متخصص و تحصیلکرده از کشور خارج میشوند و تخصص خود را به اقتصاد کشورهای دیگر اعطا میکنند. کشوری مبدأ بعد از دستدادن نیروی متخصص خود، از سختیهای اقتصادی فراوانی رنج خواهد برد، زیرا کسانی که باقی ماندهاند، دانش و تخصص لازم را برای ایجاد تغییر و بهبود شرایط جامعه ندارند.
آمار دقیقی از جمعیت ایرانیهای خارج از کشور وجود ندارد اما برخی اعداد و ارقام از حضور پنجمیلیون ایرانی در خارج از کشور خبر میدهد که بخش وسیعی از آنها تحصیلکرده و متخصص هستند. آمارهای داخلی نشان میدهد سالانه حدود ٦٠هزار نفر از ایران مهاجرت میکنند که آمار سازمان ملل و صندوق بینالمللی پول آن را ١٥٠هزار تا ١٨٠هزار نفر برآورد کرده که ٧٠ تا ٨٠درصد آنها قشر تحصیلکرده و متخصص هستند. همچنین بنابر آمارهای مجلس، وزارت آموزشوپرورش و غیره ٧٠درصد از رتبههای برتر کنکور، المپیادیها و مدالآوران علمی از کشور خارج شدهاند.
رفتارهای مهاجرتی نخبگان موضوع پیچیده و چندلایهای است، نباید آن را به چند علت محدود کرد. عوامل جاذبه در مقصد و دافعه در مبدأ احتمال مهاجرت افراد را افزایش میدهند. درحال حاضر چاقی هرم سنی در گروههای سنی جوان سبب شده جمعیت گروه سنی ٢٠ تا ٤٠ساله ایران بیشتر از گروههای سنی دیگر باشد، در نتیجه مشکلات این گروه سنی بیش از سایر گروههاست.
مهدیس قربانی جامعهشناس در حوزه جوانان درباره علل مهاجرت نخبگان از ایران میگوید: «در جامعهای که میان جمعیت، منابع و امکانات تعادل برقرار نباشد و افراد جامعه درآمد و امکانات خود را شایسته و منطبق با تحصیلات، تلاش و موقعیت خود ندانند، به فکر ترک جامعه میافتند. به عبارتی عدم تعادل میان امکانات و منابع انسانی موجب میشود شاهد سرریز نیروی متخصص انسانی به کشورهایی باشیم که حاضرند برای یک سرمایه انسانی حاضر و آماده امکانات خوبی فراهم کنند. مهاجرت نخبگان ایرانی به خارج از کشور قدمتی ٦٠ساله دارد و این مهاجرت به علت مشکلات مختلفی در ایران ازجمله نبود فرصت شغلی و بیکاری، عدم حمایت مالی و معنوی از نیروهای متخصص، سطح پایین درآمد استادان، نخبگان و اعضای هیأت علمی، نارساییهای مالی و اداری، تبعیض اجتماعی و شکاف دستمزدها، عدم تناسب تخصص و درآمد، عدم شایستهسالاری، محدودیت فضای فرهنگی بهویژه در حوزه هنری، نظام کهنه و ایستای آموزشی و عدم امنیت و رضایت شغلی بهویژه برای زنان صورت میگیرد.»
قربانی معتقد است: «در کنار مشکلات و عوامل دافعه در ایران، برخی جاذبهها ازجمله وجود فرصت شغلی مناسب، چشمانداز مطلوب اقتصادی، وجود امنیت و آزادیهای اجتماعی و فردی، چشمانداز آینده امن و قابل پیشبینی و شایستهسالاری در کشورهای توسعهیافته به افزایش این روند دامن میزند. متاسفانه در هر جامعهای، این انتقال میتواند ساختار نیروی کار ماهر را در کشورهای ارسالکننده سرمایه انسانی بشدت تحتتأثیر قرار دهد. همچنین این تغییر کمبود نیروی انسانی، بیکفایتی در سیاستهای مالی و مشکلات جمعیتی را به دنبال دارد.»
علیرضا محمدی که بیش از ١٠سال در موسسه خصوصی اعزام دانشجو به خارج از کشور فعالیت میکند، میگوید: «روزانه تعداد زیادی جوان تحصیلکرده مجرد، متأهل، زن و مرد در گروههای سنی مختلف به این مرکز مراجعه میکنند، اما بیشتر درخواستکنندگان افراد تحصیلکرده و در گروه سنی ٢٠ تا ٣٠سال هستند. به جرأت میتوانم بگویم، در طی ١٠سالی که در این موسسه هستم، تعداد مراجعین در هیچ سالی روند کاهشی نداشته، تنها نکتهای که تغییر کرده، مقصد مهاجرت است. چند سال قبل آلمان به دلیل تحصیل مجانی طرفداران زیادی در بین جوانان ایرانی داشت و اینروزها درخواست مهاجرت برای کانادا افزایش یافته است. جوانان زیادی به اینجا میآیند و ما مطابق با رشته، تخصص و علاقهشان دانشگاه و کشور مورد نظر را به آنها معرفی میکنیم. در سالهای اخیر، در کنار مهاجرت نخبگان، دانشجویان و افرادی که مقطع کارشناسی خود را با رتبههای برتر در دانشگاههای ایران به پایان رساندهاند، شاهد افزایش روزافزون دانشآموزانی هستیم که در سن ١٧، ١٨سالگی و قبل از ورود به دانشگاه برای مهاجرت مستقل و تحصیل در کالج و مقطع کارشناسی در کشورهای اروپایی، آمریکایی و کانادا اقدام به مهاجرت میکنند که افزایش روند این مهاجران موجب کاهش سن مهاجرت در آینده میشود.»
مهاجران علمی از معضلاتشان در کشور مقصد میگویند
رتبه ٤ کنکور سراسری رشته مدیریت ؛ درحال حاضر ساکن ایالت متحده
٦ سال قبل برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا ایران را به مقصد ایالات متحده ترک کرده، او که این روزها بهعنوان استاد در یکی از دانشگاههای آمریکا مشغول به تدریس است، درباره مشکلات مهاجرت نخبگان میگوید: «در طول این ٦ سال دوبار برای ملاقات خانواده به ایران آمدهام، مهمترین مشکل من دوری از خانواده و زندگی در کشوری است که روابط سیاسی خوبی با ایران ندارد و به همین علت رفتوآمد و امکان دیدار خانواده برایم خیلی سخت و دشوار است. مطمئنا زندگی در ایران را بیشتر دوست دارم اما باید در ایران متناسب با رشته و مدرک تحصیلیام شغل و درآمد مناسبی داشته باشم.»
رتبه ٢٥ کنکور جامعهشناسی ؛ درحال حاضر ساکن کانادا
جزو ١٠نفر برتر المپیاد ادبیات، رتبه ١٩٥ کنکور علوم انسانی در مقطع کارشناسی و رتبه ٢٥ کنکور جامعهشناسی در مقطع ارشد است. مهدخت که کمتر از یکسال از مهاجرتش به کانادا میگذرد، میگوید: «مهمترین مشکل مهاجرت دوری از خانواده و دوستان است. با وجود اینکه با همسرم مهاجرت کردم اما احساس تنهایی در این کشور عذابآور است. تفاوت فرهنگی، مشکلات زبان و سختی آشنایی با محیط جدید از مهمترین مشکلاتی است که این چند ماه با آن روبهرو بودهام، اما اساسیترین مشکل مهاجرت، دوری از خانواده و وطن است. نمیدانم بعد از پایان مقطع دکترا در این کشور زندگی خواهم کرد یا نه؟ شاید برای گفتن این حرفها زود باشد و باید تجربه بیشتری کسب کنم اما در طی این چند ماه چیزی که بشدت نظرم را جلب کرد، وضع مدارس در این کشور است. من در ایران معلم بودم و در اینجا نیز معلم هستم، وضع مدارس خیلی متفاوت است و شاید این مهمترین نکتهای باشد که بتواند روی تصمیم من برای ماندن یا رفتن تأثیر گذارد».
رتبه ٦٨ کنکور علوم انسانی ؛ در حالحاضر ساکن آلمان
سیما بعد از اتمام دوره کارشناسی در رشته حقوق برای ادامه تحصیل به آلمان رفته است. او که به تازگی در آلمان ازدواج کرده، از مشکلات مهاجرت میگوید: «مهاجرت همانند همه تصمیمات مهم زندگی دردسرهای خاص خود را دارد، اما مهاجرت حداقل برای من سود و فایده زیادی داشت. امکانات پژوهشی و علمی، بزرگترین پاداشی است که در برابر وقت و هزینهای که صرف تحصیل کردهام، به دست آوردهام. رشد قارچگونه دانشگاهها در ایران باعث شده مدرکگرایی در کشور رواج یابد و این معضل بزرگی است.» وقتی از او درباره علاقهاش به بازگشت به ایران میپرسم، میگوید: «من در این کشور ازدواج کردم و همسرم در این کشور بزرگ شده است، در این کشور کار و تحصیل میکنم، اگر از داشتن شغل و درآمد خوب در ایران مطمئن باشم و امنیت شغلی داشته باشم، حتما و بدون تردید به ایران برمیگردم.»
استاد دانشگاه، در حالحاضر ساکن کانادا
فرزاد و همسرش که مقطع ارشد و دکترای خود را در خارج از ایران به پایان رسانده و در دوره کارشناسی جزو رتبههای برتر ایران بودهاند، اینروزها در کانادا زندگی میکنند، او میگوید: مهمترین مشکل مهاجران، اختلاف فرهنگی است، چون بسیاری از مشکلات دیگر ناشی از این اختلاف فرهنگ است. برای مثال، مهاجر دلتنگ خانه و خانواده و شهر خود میشود اما اگر بتواند دوستان خوب و نزدیکی پیدا کند، میتواند غم دلتنگی را بهتر و راحتتر تحمل کند، اما به دلیل اختلاف فرهنگی این اتفاق روی نمیدهد یا احتمالش کم است. همچنین باید بگویم، بین مهاجرین در گروههای مختلف تفاوتها بسیار است. برای من شرایط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و زیستمحیطی کشوری که در آن زندگی میکنم، خیلی مهم است. بازگشت مهاجرین بستگی زیادی به امید به آینده دارد. اگر شیب تغییرات در جهت بهبود باشد، میتواند افراد راجذب کند.
رتبه ٣٢ کنکور زبان ؛ درحال حاضر ساکن ایالاتمتحده
بعد از پایان دوره کارشناسی برای ادامه تحصیل به آلمان مهاجرت کرده و بعد از ازدواج در این کشور، درحال حاضر به علت شغل همسرش در آمریکا زندگی میکند. او از مشکلات مهاجرت میگوید: «برای من مهاجرت به آمریکا سختتر از آلمان بود، چون تجربه آلمان و انگلستان توقع من را از زندگی در یک کشور توسعهیافته بالا برده بود و زندگی در آمریکا نتوانست این توقع را جبران کند و این کشور برایم خوشایند نیامد. بزرگترین مشکل مهاجرت برای من دوری از ایران و مشکلات ویزاست که به تازگی با روی کارآمدن رئیسجمهوری آمریکا سختتر هم شده است. اما اگر بخواهم از مشکلات مهاجرت تحصیلیام به آلمان بگویم، مهاجرت من به آنجا در زمانی بود که تحریمهای شدید علیه ایران صورت گرفته بود و از لحاظ مالی نیز خرج زندگی برعهده خودم بود و به دلیل تحریمها، امکان فرستادن پول توسط خانواده سخت بود».
درباره علاقهاش به بازگشت به ایران میپرسم و میگوید: «به خاطر خانواده، دوره کودکیام را در انگلستان زندگی کردم. به همین دلیل در شرایطی جدا از فرهنگ امروزی ایران بزرگ شدم و وقتی به ایران بازگشتم، برخی رفتارها ازجمله حسادت، فضولی، قضاوتهای مردم و... برایم غیرقابل باور بود و نمیتوانستم این رفتار را تحمل کنم، شاید مهمترین علت مهاجرتم رهایی از این رفتارها بود. درحال حاضر نیز، به دلیل شغل خودم و همسرم نمیتوانم به ایران برگردم».
١١ کشور با بیشترین میزان فرارمغزها
آمار و ارقام متفاوتی درباره لیست کشورها با بیشترین میزان فرارمغزها ارایه شده است. در برخی از این لیستها که در کمتر از ١٠سال پیش ارایه شده بود، ایران در رتبه اول قرار گرفته بود. آخرین آمار مربوط به فرارمغزها به سال ٢٠١٥ میلادی مربوط میشود. زمانی که بحث فرارمغزها پیش میآید، انتظار میرود با لیستی از کشورهای جهان سوم یا کشورهای توسعهنیافته مواجه شویم، اما حقیقت این است که حتی ثروتمندترین کشورهای جهان نیز از این معضل در امان نیستند. نکته قابلتوجه در لیست ارایهشده در سال ٢٠١٥ وجود کشور انگلستان در رتبه یازدهم لیست است. اتحادیه اروپا که بسیاری از کشورهای عضو آن جزو پیشرفتهترین کشورهای جهان هستند، سالانه شاهد خروج گسترده دانشآموزان از اتحادیه اروپا به ایالات متحده و در عوض ورود کارگران از کشورهای دیگر به این منطقه است. در حقیقت، تعداد زیادی از کارگران غیرمتخصص از شمال آفریقا، خاورمیانه و اروپای شرقی درحال تلاش برای رسیدن به اتحادیه اروپا و تعداد زیادی از نیرویهای متخصص در اتحادیه اروپا در تلاش برای خروج از این منطقه هستند. مشکل و معضل خروج نیروهای متخصص از اتحادیه اروپا و ورود نیروی غیرماهر به این منطقه تا حدی گسترش یافته که کمیسیون اروپا درصدد طراحی یک برنامه مشابه کارت سبز ایالات متحده است تا بتواند از طریق آن مهاجران ماهر را جذب کند.
کلام آخر
همانطور که گفته شد، فرارمغزها به دلایل مختلفی صورت میگیرد، دلایلی که گاه شخصی است و گاه کملطفی و عدم حمایت اجتماعی علت آن است. مغزهایی که فرار را بر قرار ترجیح میدهند، در بیشتر مواقع با هدف ادامه تحصیل کشور مبدأ را ترک میکنند و هنگامی که در مقام مقایسه مبدأ و مقصد را در دو کفه ترازو میگذارند، برخورداری از درآمد بالا، امکانات و رفاه بیشتر را به دوری از خانواده و وطن ترجیح میدهند و وطن خود را برای همیشه ترک میکنند. مطالعات جهانی مرکز جهانی کار نشان میدهد توسعه اقتصادی رابطه تنگاتنگی با فرارمغزها دارد. توسعه اقتصادی میزان فرارمغزها را کاهش میدهد و افزایش امکانات و درآمدهای بالا برای نخبگان و صاحبان حرفه میتواند از مهاجرت آنها جلوگیری کند.
مطالعه و پژوهش روی کشورهایی که در زمینه کاهش مهاجرت نخبگان موفق بودهاند، نشان میدهد افزایش توسعه اقتصادی، اتکا به اقتصاد دانشبنیان و درنهایت تأکید روی عوامل فرهنگی میتواند از افزایش مهاجرت نخبگان جلوگیری کند. در کشور ژاپن که منابع طبیعیاش ٢درصد، منابع سخت افزاریاش ١٨درصد و ٨٠درصد نیرو و سرمایه انسانی دارد، از نیروی متخصص خود در چرخه اقتصادی کمک میگیرد، در نتیجه در این کشور میزان فرار نخبگان بسیار پایین است. ایران نیز میتواند با توجه به جوانبودن ساختار جمعیتیاش با بهرهمندی از نیروی متخصص و جوان خود در اقتصاد، نیروی متخصص را جذب سازههای توسعهای کند. همچنین با بالابردن ارزش علم و جلوگیری از رشد بیرویه دانشگاهها و مدرکگرایی و الگو قراردادن کشورهایی که در زمینه کاهش مهاجرت نخبگان موفق بودهاند، به کاهش این روند کمک کند.