نهایتا هم شهردار تهران که در چند انتخابات برای رسیدن به کرسی ریاستجمهوری تلاش کرده بود از انتخابات کنار رفت تا راه را برای گزینه دیگر اصولگرایان یعنی ابراهیم رییسی باز کند. اگرچه او نیز در انتخابات شکست خورد و جریان اصلاحات نه تنها قوه مجریه بلکه شورای شهر تهران را نیز به طور کامل به نام خود سند زد. حالا لیست امید شورای شهر روی کار میآید. نهادهای انتخابی بیشتری در اختیار اصلاحطلبان قرار میگیرد و باری که روی دوش این جریان سیاسی گذاشته میشود، سنگینتر از قبل خواهد شد. جریانی که تا به حال در موضع انتقاد از شهرداری بود حالا خود روی کرسیای مینشیند که باید پاسخگو باشد. حالا دلسوزان بسیاری از فعالان اصلاحطلب دست به کار شدهاند و در انتخاب شهردار توصیههای خود را مطرح میکنند. شاید بتوان گفت که آینده جریان اصلاحات حالا به دست افرادی است که کرسیهای شورای شهر تا دولت و مجلس شورای اسلامی را پر کردهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، محمد هاشمی، عضو سابق حزب کارگزاران سازندگی معتقد است که شهرداری تهران باید با استراتژی انسانمحور و توجه به مشکلات شهری تهران اداره شود. او بیان میکند که بسیاری از رویههایی که در دوران شهردار گذشته وجود داشت، باید به طور کامل متوقف شود و در مقابل آن برنامههایی برای اصلاح سیاستها طرحریزی شود. همین است که میگوید شهردار نباید سیاسی بلکه باید فردی متخصص در امور شهری باشد. او همچنین به اینکه برخی شهرداری را پلکانی برای ترقی و رسیدن به کرسی ریاستجمهوری میدانند، انتقاداتی میکند که در زیر میخوانید.
انتقادات اصلاحطلبان به شهردار گذشته در چه زمینههایی است و چه اقداماتی برای اصلاح آنها باید صورت بگیرد؟ شهردار تهران چه شاخصهها و مولفههایی باید داشته باشد؟
کلانشهرها در دنیا بر اساس استراتژی اداره میشوند. برای کلانشهرها دو استراتژی قابل تصور وجود دارد که یکی استراتژی ماشینمحور و دیگری انسانمحور است. پیش از انقلاب استراتژی انسان محور برای تهران انتخاب شده بود تا بر این اساس تهران توسعه شهری پیدا کند. از ویژگیهای استراتژی انسان محور توجه به حمل و نقل عمومی از جمله مترو و وجود شبکه اتوبوسرانی در جاهای مختلف شهر به ایستگاههای مترو و بالعکس است. دیگر مساله مهم این است که فضای سبز سرانه خاصی باید داشته باشد تا از آلودگی هوای شهر جلوگیری شود. تهران در بین کوههای البرز محصور شده است و اینورژن (وارونگی دما) در تهران زیاد رخ میدهد. بحث فضای سبز و تازه کردن هوا برنامهها و طرحهای زیادی را میطلبد. مساله دیگر منطقهبندی یا zoneبندی مسکونی است. باید برای آپارتماننشینی برخی جاها درنظر گرفته شود و برای منازل ویلایی جاهای مشخص دیگری. این مناطق نباید تداخل داشته باشد. پیش از انقلاب مردم حق انتخاب داشتند. کسی که میخواست در آپارتمان زندگی کند به مناطق آپارتماننشین میرفت و کسی که شرایط خانوادگیاش به گونهای بود که میخواست در یک منطقه ویلایی زندگی کند، شرایط برایش فراهم بود. حیاط، باغچه و امکانات اینچنینی در اختیارشان بود. پیش از انقلاب که حوض آب در منازل رایج بود، در طرحهایی تعریف شده بود. اینگونه نبود که در هر منطقهای برجهای بیرویه ساخته شود و ترافیک در شهر مشکل ایجاد کند. در استراتژی ماشین محور بیشتر به پل و تونل میپردازند. متاسفانه بعد از انقلاب استراتژی تهران که بر اساس استراتژی انسان محور بود به هم خورد. مخصوصا در زمان آقای قالیباف که بیشتر به طرف استراتژیهای ماشینمحور رفت و در این خصوص دست به عمل زد. اکنون میبینیم که در یک کوچه ٤ یا ٦ متری برج ٢٠ تا ٣٠ طبقه میسازند که اصلا نه کشش دارد و ترافیک ایجاد میکند. این برج در کنار واحدهای مسکونی و ویلایی قرار میگیرد که برخلاف آن ناحیهبندیای است که در گذشته وجود داشته است. به هر حال وضع استراتژی تهران به خاطر توسعه به هم ریخت و به گونهای شده که آلودگی هوا بسیار مشکلزا شده است. هوای شهر تهران در بسیاری از روزهای سال ناسالم است. ترافیک بسیار اسفناک است. مردم ساعتها در ترافیک وقت خود را تلف میکنند. عبور و مرور بسیار مشکل است چون در کوچههای باریک منازل مسکونی بلند مرتبه ساخته شده است. حتی در محلههای کوچک هم ترافیکهای زیاد را شاهد هستیم؛ این شرایط وضع موجود تهران است.
اصلاحطلبان نقدهایی به عملکرد شهردار گذشته داشتهاند. چه اقداماتی باید صورت بگیرد تا شهرداری و شورای شهر اصلاحطلب گرفتار همان رویههای نادرست نشود؟
شورای شهر و شهردار آینده باید در درجه اول استراتژی مشخصی برای خود انتخاب کنند. باید بگویند که میخواهند بر اساس استراتژی انسانمحور تهران را اداره کنند یا ادامه کاری که آقای قالیباف کرد و استراتژی ماشین محور را در پیش گرفت. فضای شهر را فروخت تا درآمد کسب کند. دلالهایی آمدند و شهر را تحت هر شرایطی خرید و فروش کردند. درآمد بسیار هنگفتی از محل تراکمفروشی برای دلالها فراهم شد. فضای شهر را به این شکل بیرویه و بینظم فروختن زندگی را برای مردم تنگ و تلخ کردن است. بنابراین آنچه مهم است این است که شورای شهر ابتدای امر و شهرداری که انتخاب میکند باید استراتژی توسعه تهران را مشخص کند. اگر بخواهند بر مبنای استراتژی انسانمحور کار کنند دیگر بسیاری از کارهایی که تا الان در تهران در جریان بوده باید تعطیل شود. دیگر نباید ساختمان بلندمرتبه به این صورت بینظم در همه جا ساخته شود. دیگر تراکم نباید فروخته شود. به جای پل ساختن باید روی حمل و نقل عمومی سرمایهگذاری کنند. اگر هزینه یک پل صرف حمل و نقل عمومی یعنی اتوبوسرانی میشد، بسیاری از مشکلات ترافیکی تهران حل میشد. اگر خطوط اتوبوسرانی از محلات و مناطق مختلف به مترو گذاشته شده بود، امروز وضع کشور اینگونه نبود. مردم مترو دارند اما مجبور هستند که اگر میخواهند با آن جابهجا شوند وسیله نقلیه خودشان را بیاورند چون از محل کار و سکونتشان تا مترو راه زیادی است و وسیله نقلیه عمومی به صورت سهل و آسان در دسترس نیست. امکان عمومی برای جابهجایی راحت وجود ندارد. شبکه حمل و نقل عمومی تهران بسیار ناقص است و نیازمند برنامهریزی جدی در این زمینه هستیم. بنابراین باید در جهت اصلاح این شبکه و خدمت رسانی به مردم از محل سکونت یا کار تا مترو امکانات سرویسدهی وجود داشته باشد.
عملکرد شورای شهر و شهرداری تهران تا چه اندازه در افزایش محبوبیت اجتماعی گفتمان اصلاحطلبی یا مغضوبیت آن تاثیر و اهمیت دارد؟به هر حال نهادهای انتخابی بیشتری در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفته است. آیا عملکرد این شورا در آینده جریان اصلاحات تاثیر خواهد داشت؟
در حال حاضر اصلاح رویههای نادرست در تهران کار بسیار مشکلی است ولی مردم هم توقع دارند که شورای شهر و شهرداری در این زمینه اقداماتی انجام دهند؛ نه اینکه شرایط برای مردم تهران به گونهای شود که بگویند دیگر تهران جای زندگی نیست. توقع مردم این است. اگر اصلاحطلبان میخواهند در بین مردم محبوبیت به درست بیاورند، راهی جز خدمت به مردم و توجه به این امور ندارند. رفع نیازهای مردم و توجه به آنها تنها راهی است که میتواند گفتمان اصلاحات را زنده نگاه دارد. جلوگیری از شیوههایی که تبعیض را در پی داشته است، بیش از هر چیز لازم است. اتفاقی که در ١٢ سالی که در شهرداری افتاده نارضایتی مردم را در پی داشته و باید متوقف شود. من روی فرد خاصی نظری ندارم اما مهم این است که اصلاحطلبان که الان شورای شهر را در اختیار دارند، استراتژی خود را مشخص کرده و برای مردم بازگو کنند و در جهت اصلاح وضعیت اسفناک شهر تهران شرایط زیست محیطی را برای یک زندگی آرام فراهم کنند. این چیزی است که مردم توقع دارند.
آیا به صرف اینکه شهردار یک نیروی سیاسی باشد کافی است یا اینکه باید لاجرم آشنایی به مدیریت کلانشهر پیچیدهای مثل تهران داشته باشد و دارای سوابقی در این زمینه باشد؟
اصلا بحث سیاسی بودن و جناحی بودن نباید باشد. درصد کمی از مردم تهران طرفدار یک جناح خاص هستند. تعداد کمی نسبت به گرایشهای سیاسی علاقهمند هستند. آنچه مردم از شهرداری توقع دارند، اصلاح امور، خدمات، رفع تبعیض و رسیدگی به مشکلات زیستمحیطی شهر است. بنابراین به نظر من شهردار نباید شخصیت سیاسی باشد. شهردار باید متخصص در امور شهری باشد و طرح و برنامه برای حل مشکلات شهر داشته باشد. با مدیریت کلانشهرها آشنا باشد. استراتژیای که انتخاب میکند، بتواند راههای تامین منابع و راههای خدمترسانی را در مدیریت پیشبینی کند.
بحث شهرداری جای سیاسیکاری نیست. شهرداری جای خدمترسانی است. در کشور چندین وزارتخانه یا اداره داریم که خدمتمحور هستند. یکی از مهمترین آنها، شهرداریها هستند. شهرداریها اصولا برای خدمت به مردم یک شهر هستند. صرف نظر از عقاید سیاسی یا وابستگیهای جناحی افراد باید باشند. مثل پزشک که وظیفه وجدانیاش خدمت به بیماران است و نباید مذهب و گرایش سیاسی افراد را در نظر بگیرد. شهرداری هم اینگونه است. وظیفه شورای شهر و شهرداریها و کارکنانشان خدمت بدون تبعیض به مردم و رسیدگی به مشکلات شهری است؛ با هر سلیقه سیاسیای که داشته باشند. مدیر شهرداری باید مدیری متخصص، برنامه محور و بدون گرایش و رفتارهای سیاسی باشد. شهرداری تهران در این مدت چندین سالی که گذشته نیروهای بسیار زیادی تربیت شده و آموزش دیدهاند و سابقه زیادی هم دارند. شهردار باید بتواند این نیروها را نیز به خدمت بگیرد. نباید شهردار تسویه حساب کند. عدهای را اخراج کند؛ فقط به صرف اینکه در زمان شهردار قبلی مسوولیت داشتهاند. نیرویی که آشنا به مسائل شهرداری است باید مورد استفاده قرار گیرد. باید بتوان با یک عزم جمعی شهرداری را به نحو مطلوب اداره کرد. اگر بتوانند این اشتباهاتی که انجام شده را تا حدودی اصلاح کنند و شهر را برای مردم قابل سکونت کنند، بسیار خوب است. متاسفانه دیدیم در تهران وقتی یک باران ١٠ دقیقهای میآید، ترافیک فاجعهآمیزی به وجود میآید. اگر کسی بخواهد از یک خیابان غربی به خیابان شرقی برود، باید ساعتها در ترافیک بماند. اتلاف منابع در تهران به دلیل سوءمدیریتی که در شهر بوده میلیاردها تومان است.
به نظر شما این حرف که کسی که شهردار میشود نباید به فکر ریاستجمهوری باشد حرف منطقی و درستی است یا خیر؟
بعد از انقلاب در تهران چندین شهردار آمده است. از این تعداد ٢ نفر به سمت ریاستجمهوری رفتهاند. یکی آقای احمدینژاد بود که رییسجمهور شد و یکی هم آقای قالیباف بود که چند دوره کاندیدا شد اما رای نیاورد. بنابراین این نوع بحثها بسیار نامناسب است. هدف کسی که به شهرداری میآید باید خدمت به مردم و اصلا امور شهری باشد؛ بدون در نظر گرفتن اینکه در آینده چه کاری میخواهد انجام دهد. ممکن است شهردار بماند، وزیر شود یا کاری نداشته باشد. اینکه فردی شهرداری را پلکان ترقی برای خود قرار دهد تا بتواند رای مردم تهران را جلب کند و رییسجمهور شود، ادامه همین وضع اسفناک تهران را در پی خواهد داشت. وقتی چند دلال را دور خودت جمع کنی و به آنها خدمات بدهی که در زمان انتخابات کمک کنند؛ اجحاف به مردم شود و در کوچه ٤ متری برج بسازی، وضع بهتر از این نخواهد شد. اینها روشهای غلطی است و حتما در دوران روی کار آمدن اصلاحطلبان در شورای شهر باید این نوع رفتارها متوقف شوند. اصلاح امور شهری باید از اهداف مهم شهردار باشد؛ نه به دست آوردن جایگاه ریاستجمهوری. بعد شروع کند و از افراد امتیاز بگیرد. اینها خلاف شرع، خلاف قانون و هم دور از شأن مدیر در جمهوری اسلامی است که به این صوررت عمل کند. با خدمت به مردم مغایر است.
نوع ارتباط شورای شهر تهران با توجه به یکپارچه اصلاحطلب بودن با شهردار باید چطور باشد؟
قانون تعیین کرده که شورای شهر وظیفه دارد شهردار را انتخاب کند. به نظر من باید شهردار با ویژگیها و عملکردی که اشاره شد، انتخاب شود.
به لحاظ نظارتی شورای شهر چقدر میتواند موثر باشد؟
وظیفه شورای شهر در مورد نظارت بر عملکرد شهرداری بسیار سنگین است. متاسفانه طبق گزارشها تخلفهای زیادی در شهرداری انجام شده است. وظیفه شورای شهر بوده که بر نحوه پول گرفتن از مردم، فروش تراکم و zone بندیها نظارت کند. قصور در این زمینه به ضرر اصلاحطلبان و مردم خواهد بود. شورای شهر گذشته در این وظایف خود قصور کرده و شورای شهر پنجم باید امر نظارت را به طور جدی پیگیری کند تا از هر انحراف و سوءاستفادهای جلوگیری شود.