به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تسنیم، عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه و رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در یادداشتی نوشت:
«وضعیت بانکهای ایران علاوه بر مشکل رباخواری، با مشکل «تعارض با اهداف اقتصادی شریعت» نیز مواجه است؛ پس اگر عالمی با توجیهات خاصی، رباخواری بانکها را نپذیرد، بیشک باید مشکلات کارکردی آنها را پذیرا باشد.
فکرش را بکنید شخصی وام بیست درصدی، برای چندین سال بگیرد و در نتیجه دو یا سه برابر مبلغ وام را پرداخت بکند، با چه معضلی مواجه میشود؟ وامی که قرار بود گره این انسان بیچاره را باز کند حال چقدر او را بیچارهتر میکند؟ شاید مشکل مقطعی او را حل کند و لکن مشکل مستمری برای او پدید میآورد.
وضعیت بانکها پدیده «کنز» را نیز بهوجود میآورد، چون باعث تجمیع ثروت در بانکها میشود و بانک نیز ثروتش را در مسیر تولید و رشد کارگران بهکار نمیگیرد. الآن هم با نقشهای زیرکانه سرمایهها را از بانکهای خصوصی به بانکهای دولتی سوق میدهند تا نقش پدیده کنز در آنها پررنگتر گردد و انحصارگرایی مالی در بانکهای دولتی بیشتر شود.
امروزه بانکها، کشور را دچار بحران میکند و اقتصاد کشور را فلج میسازد.
خدا در قرآن کریم در سوره بقره آیه 278و279 میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردید, از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقی مانده رها کنید و اگر چنین نکردید, بدانید به جنگ با خدا و رسول او برخاستهاید; و اگر توبه کنید, سرمایههای شما از آن شماست; نه ستم میکنید و نه بر شما ستم وارد میشود.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله: هرکه ربا خورد خداوند به مقدار آن شکم او را از آتش جهنم پر میکند، و اگر با آن پول مالی بهدست آورد خداوند از عمل او چیزی قبول نمیکند و تا آن مال با اوست همیشه در لعنت خدا و فرشتگان میباشد. (جامع الاخبار صفحه 169)
امام على علیهالسلام: اى مردم! ابتدا احکام را یاد بگیرید، سپس تجارت کنید! به خدا قسم که ربا در میان این امت ناپیداتر از حرکت مورچه بر روى تخته سنگ است. (من لا یحضره الفقیه ج 3 ، ص 195)
امام صادق علیهالسلام: رباخوار از دنیا نرود، تا آن که شیطان دیوانهاش کند. (بحارالانوار(ط-بیروت) ج 100 ، ص 120)
دو گروه در وضعیت کنونی بانکها و بحران مالی و اقتصادی کشور شریک هستند و باید پاسخگو باشند: اول برخی از فقهایی که مرتب توجیه شرعی برای وامها و سودهای بانکی را صادر میکنند و با عنوانهای فقهی بر حلیت این فعالیتها حکم میرانند و گاهی هم از کلاه شرعی برای توجیهات خود بهره میبرند و چشم خود را از کارکردهای منفی فعالیتهای بانکی میبندند؛ گروه دوم برخی از اقتصاددانان کشور هستند که سود مجموعهها و شرکتهای خصوصی خود را در دادن وامهای کلان و گرفتن سودهای فراوان میدانند.
بنده یک سال پیش سخنی گفتم که به مزاج برخی خوش نیامد و آن جمله این بود که این فقه در خدمت نظام سرمایهداری است؛ معنی جمله بنده این است که فقه این دسته از فقها در خدمت نظام سرمایهداریِ آن دسته از اقتصاددانان است و الا فقه آل رسولالله در خدمت عدالت است.
سؤال اساسی این است اگر بانک، یک نظام اقتصادی غربی است، چرا بانکهای ایرانی همانند بانکهای غربی عمل نمیکنند؟ چرا هیچ یک از نظامهای بانکی در جهان به شکل بانک ایران وام نمیدهند و سود نمیگیرند؟ سخن ما این است که ای بانکهای ایرانی قدری غربی شوید و مانند بانکهای آمریکا و اروپا باشید.
امیدوارم تا دیر نشده و نظام بانکی کشور، نظام جمهوری اسلامی را دچار آسیب مشروعیت نکرده است، چارهای اندیشیده شود و مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام با شنیدن این زنگ خطر حرکت اساسی کنند و اقتصاد کشور را از ورطه سقوط نجات دهند.