ماده 50 معاهده لیسبون که به معنای آغاز رسمی روند خروج است، اواخر ماه مارس گذشته به اجرا گذاشته شد و دیوید دیویس، وزیر برگزیت بریتانیا، بالاخره در اواسط ماه ژوئن با میشل بارنیه، مذاکرهکننده ارشد اروپایی به گفتوگو نشست. اما نکته اینجاست که هنوز هیچ کسی نمیداند چهره واقعی برگزیت چگونه خواهد بود. به گزارش «پولیتیکو»، پیشبینیها از فروپاشی کامل اقتصاد بریتانیا تا خوشبینی در مورد تشکیل یک امپراتوری جدید، متغیر است. اما نتیجه هرچه که باشد، برگزیت از همین حالا به شیوههایی آزاردهنده خود را نمایان کرده است. بریتانیا هنوز در اتحادیه اروپاست، اما تصمیم به خروج عواقب وخیمی داشته که از همین حالا قابل مشاهده است.
پادشاهی «متحد» بریتانیا
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، بوریس جانسون، وزیر امور خارجه امریکا، برگزیت را به کیکی اشاره کرد که میتوان به سادگی آن را خورد؛ اما تقسیم این کیک بهطور قطع مشکلاتی در پی داشت؛ 51.9درصد از شرکتکنندگان در همهپرسی به خروج رای دادند و در مقابل، 48.1 درصد ماندن در اتحادیه اروپا را خواستار شدند و با چنین شرایطی باید گفت که کیک در حقیقت خود بریتانیا بود که در تفرقهآمیزترین همهپرسی این کشور تقسیم شد. برگزیت این جزیره را تقریبا به دو نیم تقسیم کرد. محافظت از قرار و مدارهای بین ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند تحت توافقنامه جمعه خوب، یکی از اولویتهای اصلی بروکسل در مذاکرات است. با وجود اینکه اسکاتلند در لحن استقلالطلبانه خود تجدیدنظر کرده، اما چشمانداز برگزاری یک همهپرسی دیگر نگرانکننده است؛ به هر حال، همهپرسی اول نتوانست آنطور که دیوید کامرون وعده داده بود موضوع را دستکم طی یک نسل حل کند و از این رو، نگرانی از همهپرسی دوم چندان غیرطبیعی نیست. رسیدگی به خواسته همه غیرممکن خواهد بود و ضربههای ساختاری غیرمنتظره به اتحاد بریتانیا ممکن است آنقدر عمیق باشد که نتوان درمانشان کرد.
دوستیابی
دیدار با شخص مورد نظر و یافتن «عشق حقیقی» هیچگاه ساده نبوده است اما برگزیت فاجعه دوستیابی را به سرزمینهای ریچارد کورتیس، فیلمنامهنویس و کارگردان فیلم بریتانیایی «حقیقتا عشق بورز»، کشاند. نشریه «تالتر» که برای جامعه سطح بالای بریتانیا حکم انجیل را دارد، اخیرا در مقالهیی قوانین این جهان رمانتیک جدید و شجاعانه را ترسیم نمود. به گفته امیلی هیل، نویسنده مقاله «روابط عاشقانه بد»، هیچ چیزی بیشتر از مکان ملاقات و «آری» یا «خیر» گفتن یک نفر در همهپرسی برگزیت اهمیت ندارد. در یک برنامه جدید دوستیابی به نام «متنفر» که کاربران را بر مبنای چیزهایی که دوست ندارند دستهبندی میکند، حدود 88 درصد از آنها طبق بیمیلی مشترک به «ترک» یا «ماندن» در اتحادیه اروپا با یکدیگر جفت و جور شدند. هیل در این باره گفت: «مجردها به چنین فناوری نیاز دارند به این دلیل که این حقیقت بیولوژیکی که شما فردی هستید که ماندن را ترجیح میدهد یا به دنبال رفتن هستید، از ظاهرتان مشخص نمیشود و حتی در رابطه هم نمیتوان آن را فهمید. همه افراد شبیه به هم هستند و فقط مغز آنهاست که متفاوت عمل میکند. »
اگر مقاله نشریه مطرح بریتانیایی و نتایج یک برنامه دوستیابی برای نشان دادن تاثیر برگزیت در روابط کافی نیستند، باید گفت که مشاوران روابط خانوادگی هم نظر مشابهی دارند: زوجهای بسیاری هستند که بر سر خروج از اتحادیه اروپا با یکدیگر مشاجره میکنند. پس عشق چه میشود؟ برگزیت آن را نابود کرده است.
حسن شهرت بریتانیا
تا چندی پیش وقتی یک بریتانیایی در خارج از کشور به محل تولد خود اشاره میکرد، دیگران در مورد مسائلی همچون چای، ملکه، تیمهای فوتبال، خوانندهها و مسائل مشابه با وی گفتوگو میکردند؛ اما اکنون بیشترین جملاتی که بریتانیاییها در خارج از کشور میشنوند، اینها هستند: «چه وحشتناک، ما هم ترامپ را داریم، میدانیم چه حسی دارید. » یا «خب پس از برگزیت چه؟» یا حتی «یاد دیوید کامرون بخیر. » روزنامه آلمانی «سودویچه» اخیرا در مقالهیی نوشت: «کشور (بریتانیا) توسط یک ربات سخنگو اداره میشود که به ربات میمشهور است. بوریس جانسون هم وزیر خارجه است. دقیقا چه بلایی سر این کشور آمده؟» پاسخ ساده است: برگزیت!
پیوستگی زمان و فضا
زمان درست همانطوری که همه تجربهیی یکسان در مورد آن دارند، در مسیری مستقیم پیش میرود و اتفاقات به صورت خطی روی میدهند. بریتانیا هنوز اتحادیه اروپا خارج نشده است و با این حال، طرفداران برگزیت هر خبر خوبی را اثباتی بر خوبی ایده خروج میدانند. برای نمونه میتوان به پیشبینیهای اقتصادی اشاره کرد؛ سازمان کشورهای توسعه و همکاری اقتصادی در ماه مارس پیشبینی خود از رشد تولید ناخالص داخلی در سال جاری میلادی را 1.6درصد اعلام کرد که از پیشبینی ماه نوامبر در مورد رشد در همین بازه زمانی، 0.4 درصد بیشتر بود. طرفداران برگزیت بلافاصله گفتن: «پیشبینیها به سمت رشد بیشتر پیشمیروند؛ هورا!» اما در حقیقت این پیشبینی هم اثباتی بر این مساله است که برگزیت هنوز رخ نداده و در گزارش سازمان کشورهای توسعه و همکاری اقتصادی آمده است: «بزرگترین مخاطره برای اقتصاد بریتانیا، عدم اطمینان مربوط به روند خروج از اتحادیه اروپاست. » اما این تنها مثال موجود نیست. دیوید دیویس گفت که مذاکرات بروکسل به صورت موازی و در طول تابستان انجام میشوند؛ اما تنها یک روز پس از مذاکرات حقیقی مشخص شد که گفتوگوها طبق خواسته دیگر 27 کشور عضو اتحادیه اروپا پیش میروند: اول جدایی انجام میشود و بعد از آن صحبت رابطه جدید به میان میآید. اما ظاهرا طرفداران برگزیت در بریتانیا همچنان به توالی زمانی اعتقادی ندارند و فکر میکنند این اتفاقات بهطور موازی در حال وقوع است! دیویس پس از دیدار در این باره گفت: «زمان شروع اهمیتی ندارد؛ پایان آن مهم است. »
تعطیلات تابستانه
دیگر اهمیتی ندارد که تا اندکی پیش تعطیلات تابستانه خود را در آفریقای جنوبی میگذراندید یا آلمان؛ پس از برگزیت هر سفری به هر مقصدی برای بریتانیاییها گرانتر از پیش خواهد بود. در نخستین واکنش به نتایج همهپرسی برگزیت، ارزش پوند در برابر دلار و دیگر ارزهای مطرح جهانی بهشدت سقوط کرد و به کمترین میزان در 31 سال گذشته رسید. هر قدمی که بریتانیا به سمت جدایی از اتحادیه اروپا بر میدارد با کاهش ارزش پوند همراه است. با این حال، پوند هنوز هم در برابر فرانک جمهوری دموکراتیک کنگو یا سومی ازبکستان از ارزش بالایی برخوردار است؛ پس شاید زمان آن رسیده که بریتانیاییها ماجراجویی بیشتری به خرج دهند و مقاصد جدیدی در جهان را برای تعطیلات خود انتخاب کنند!
مناظرههای اینترنتی
وینت کرف، از افراد پیشرو در صنعت فناوری در سال 1999 گفت که اینترنت یکی از قدرتمندترین بلندگوهای اختراع شده در سخنرانیهاست و امکان شکوفایی چندین دیدگاه بهطور همزمان را فراهم میآورد. وی حق داشت، اما این ابزار قدرتمند نقاط ضعفی هم دارد که زمانی نمایان میشوند که کاربران حق دیگران را نادیده میگیرند. بهطور قطع مناظرهها و مباحثههای اینترنتی مزایای زیادی دارند، اما وقتی حرف از برگزیت میشود صحبتها به سرعت به انحطاط کشیده میشوند؛ برای نمونه میتوان به سوءاستفاده از فضای مجازی و حملات به جینا میلر، فردی که برگزیت را در دادگاه عالی به چالش کشید، اشاره کرد. دولت بریتانیا در حال حاضر 250 هزار پوند بودجه در اختیار دانشگاه کاردیف گذاشته است تا به نظارت بر جرایم کینهورزانه در ارتباط با برگزیت در شبکههای اجتماعی کمک کند. متیو ویلیامز، محقق ارشد در این برنامه، گفت: «جرایم کینهورزانه در مقاطع زمانی خاص با افزایش همراه بوده و با اجرای رسمی ماده 50 قانون لیسبون که به معنای آغاز برگزیت است، تشدید شدهاند. همهپرسی در مورد آینده بریتانیا در اتحادیه اروپا سبب شده است که برخی نظرهای متعصبانه افرادی در اقلیتهای بیشتر نمایان شوند و همین مساله به افزایش شدید جرایم کینهورزانه منجر شده است. » وی افزود که بسیاری از این جرایم در شبکههای اجتماعی رخ میدهند. با این اوصاف باید گفت که به لطف برگزیت، دیدگاه وینت کرف به کلی لگدمال شد!
خنثی بودن خانواده سلطنتی
ملکه هر تفکری که در مورد سیاستهای بریتانیا دارد، برای خودش نگه میدارد. دیدارهای هفتگی وی با 13 قانونگذاران بریتانیایی در زمان چرچیل، دیگر اتفاق نمیافتد. اما داستان «ملکه از برگزیت حمایت میکند» طلوعی دیگر برای خانواده سلطنتی بود و اندکی بعد هم بریتانیا شاهد سخنرانی ملکه در جلسه مشترک پارلمان با لباسی آبی رنگ با طرح زرد بودند که هیچچیزی غیر از پرچم اتحادیه اروپا را یادآور نمیشد و هنوز هم معلوم نیست که کلاه او نمادی از حمایت خالصانه از اتحادیه اروپا بوده است یا خیر. به هر حال بهتر بود پای ملکه به این مساله کشیده نمیشد؛ اما باز هم مشکل از برگزیت است!
حزب محافظهکار
عضویت در اتحادیه اروپا از دیرباز مسالهیی ناراحتکننده برای حزب محافظهکار بوده است؛ جان میجر در سال 1993 سه نفر از اعضای کابینه دولت خود را در ارتباط با همین مساله «حرامزاده» خواند. اما این ناراحتی در سالهای اخیر از «سنگریزهیی در کفش» به «پایی که توسط کوسه خورده شده»، تغییر وضعیت داده است. نخستین موضوع عجیب این است که حزب حامی تجارت آزاد، بریتانیا را به سمت خروج از بزرگترین توافق تجارت آزاد این کشور سوق میدهد. ترزا می هم انتخابات زودهنگام فاجعهآمیزش را به این منظور برگزار کرد تا در مساله برگزیت از حمایت اکثریت برخوردار شود. محافظهکاران از «قدرتمند و باثبات» به «ضعیف و دمدمیمزاج» افت کردهاند. چطور میتوان یک حزب را با وجود افرادی همانند کن کلارک و آنا سوبری که از حامیان سرسخت اتحادیه اروپا هستند و افرادی همانند بیل کش و جیکوب ریز ماگ که طرفدار دوآتشه برگزیت محسوب میشوند، مدیریت کرد؟ هرچقدر هم که محافظهکاران برای حفظ میانه تلاش کنند، بازهم از نظر ناظران فاصله چندانی تا فروپاشی حزب باقی نمانده است.
حزب کارگر
حمایت جرمی کوربین از کمپین باقی ماندن در اتحادیه اروپا یکی از عجیبترین اتفاقات بود. 47 نفر از قانونگذاران حزب کارگر علیه اجرای قانون 50 ماده لیسبون رای دادند. ممکن است این حزب در انتخابات اخیر بهطور غیرمنتظرهیی محبوبیت یافته و خوب عمل کرده باشد، اما هیچ چیزی سر جای خودش نیست. ظاهرا این هم یکی دیگر از مزایا یا عواقب برگزیت است.
بازی ملامت کردن
در تمام چهار دهه گذشته، دولت بریتانیا راهکاری ساده، ارزان و فوری برای شانهخالی کردن از زیر بار مسوولیتها داشت: برای همهچیز بروکسل را مقصر میدانست. آنها در مورد هر ماده قانونی که در نهاد اروپایی ارائه میشد نظر میدادند و آن را تصویب میکردند؛ اما در مقابل ملت بریتانیا همواره اینطور تظاهر میکردند که اجباری قوانین را پذیرفتهاند. حتی اگر یکسری قوانین اضافی هم به قوانین اتحادیه اروپا میافزودند، باز هم میگفتند بروکراتها در بروکسل آنها را مجبور به این کار کردهاند. اما بعد از برگزیت دولت بریتانیا دیگر نمیتواند از یک بز مرده به عنوان قربانی استفاده کند. به نظر میرسد که بریتانیا مجبور است یاد بگیرد که مسوولیت تصمیمهایش را بپذیرد.