بنابراین پایه موفقیت یا شکست آینده هر فردی در کودکی گذاشته میشود. شاید به نظر بیاید که موفقیتهای اقتصادی بیشتر به تلاش، شغل و رشته تحصیلی فرد در بزرگسالی مربوط میشود ولی در واقع چنین نیست. نگاهی که به دور و برتان بیندازید افراد بزرگسال تحصیلکرده ای را میبینید که در کار و رشته شان موفق هستند ولی از پس هماهنگی دخل و خرج شان بر نمی آیند. توان مدیریت مالی هم باز مثل هر مسئله دیگری به تربیت کودکی بر میگردد. پس اگر میخواهید فرزندتان در آینده از نظر مالی هم فرد موفقی از آب در بیاید، باید از همین حالا به فکر باشید زیرا اغلب پدر و مادرها سعی میکنند برای فرزندان شان شرایطی آماده کنند تا آنها انواع مهارتها مثل ورزش، زبان، موسیقی و... را آموزش ببینند اما کمتر والدینی به فکر آموزش یکی از بنیادین ترین موضوعهای زندگی انسانها یعنی اقتصاد یا به اصطلاح شم اقتصادی داشتن هستند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آفتاب یزد ، عاطفه کیانی نژاد،کارشناس ارشد روانشناسی بالینی برای تربیت اقتصادی کودکان راه حلهای اساسی را به والدین میآموزد که در ادامه میخوانید:
-----------------------------
خانم کیانی نژاد ! چرا کودک حسابگر میشود؟
کودکان بیش از هر چیز تحت تاثیر پدر و مادر خود قرار دارند و در همه موارد از رفتار والدین الگوبرداری میکنند. مسائل اقتصادی هم از این قاعده مستثنی نیستند. حساسیت کودک نسبت به امور مالی یک رفتار تقلیدی است. وقتی در خانواده والدین پیش بچه درباره مسائل اقتصادی خانواده و قیمت اجناس و کالاها صحبت میکنند، ناخودآگاه کودک نسبت به این موضوعات حساس میشود و به مرور آن را پیگیری میکند. با توجه به اینکه در جامعه امروز مدیریت شرایط اقتصادی دشوار است، ممکن است والدین ناخودآگاه بیش از حد معمول درباره پول و قیمتها با هم صحبت کنند و به تبع آن کودک هم بیش از حد از چنین مسائلی سر در بیاورد.
** آیا حسابگری و پولکی شدن با هم فرق دارند؟
قبل از هر چیز باید بدانیم اینکه کودک نسبت به مسائل اقتصادی کنجکاو و علاقه مند است، الزاما و به تنهایی اتفاق بد یا نگران کننده ای نیست. کودکی که به مسائل اقتصادی فکر میکند و ارزش مالی کالاها را سبک سنگین میکند، هوش ریاضی قوی ای دارد و به نوعی هوش ریاضی اش را تقویت میکند. مسئله زمانی نگران کننده است که برای کودک ارزشهای مادی جایگزین ارزشهای دیگر شوند.اساسا ارزشها به معنویات و اخلاق مربوط میشوند و اگر مادیات ملاک سنجش کودک قرار بگیرد، حتما باید چاره ای اندیشیده شود.
** با مادی گرایی کودک چه کنیم؟
معمولا پدر و مادری که خودشان نسبت به پول حساس هستند و آن را مهم و عامل خوشبختی میدانند، کودکان پول دوست و مادی گرایی دارند. مثلا پدر نسبت به ماشین دوستش غبطه میخورد و میگوید: «اگر آن ماشین دست من بود، دیگه هیچ غمی نداشتم!» یا مادر میگوید: «خدا را شکر خواهرم ازدواج خوب موفقی کرد. چون الان شوهرش هر چه خواهرم میخواهد، برایش میخرد!» شاید خود والدین از تاثیر ناخودآگاهی که بر ذهن کودک میگذارند، آگاه نباشند و دلشان نخواهد کودک شان با چنین روحیاتی بار بیاید. بنابراین در این راه قدم اول این است که مراقب حرفهایشان باشند. حرفهایی که بوی پول میدهند و پول را مهم جلوه میدهند و در حد یک ارزش بالا میبرند، کلا ممنوع است. راه حل بعدی مقابله با طرز تفکر مادی گرایی است. یعنی پدر یا مادر به اشکال غیر مستقیم درباره این موضوع صحبت کنند که اگرچه پول چیز بدی نیست؛ ولی تعیین کننده هم نیست و خیلی مسائل دیگر (مثل ارزشهای معنوی و اخلاقی) بر آن برتری دارد.
** آیا لازم است کودک در جریان امور مالی قرار بگیرد؟
پیش از هشت سالگی میتوانید یکسری اطلاعات به کودک بدهید و او را با مسائل اقتصادی آشنا کنید. اما هرگز نباید وارد جزئیات بشوید. اجازه بدهید در صورت تمایل کودک قیمت اسباب بازی یا بعضی خوراکیهای محبوبش را بداند. هیچ اشکالی ندارد وقتی قیمت چیزی را میپرسد جواب صحیحی به او بدهید. اما از هشت سالگی به بعد حتی میتوانید به او بگویید چقدر حقوق میگیرید و چه مقدار از آن را میتوانید به او اختصاص بدهید. به این ترتیب کودک میفهمد اگر مثلا صد هزار تومان از حقوق پدر برای اوست، پس طبیعتا نمی تواند ماشین شارژی داشته باشد.
** آیا اطلاع از محدودیتهای اقتصادی به کودک آسیب نمی زند؟
بعضی والدین خیال میکنند اگر کودک را در جریان محدودیتهای مالی اش قرار بدهند، دچار ناراحتیهای روحی میشود و به اصطلاح بعدا عقده ای خواهد شد. در حالی که این طرز فکر کاملا غلط است. عقدههای کودکی تنها زمانی به وجود میآیند که شما از محبت، احترام و توجه به او کم بگذارید ولی در مورد مسائل مالی کاملا برعکس است. یعنی نه تنها نباید همه خواستههایش را فراهم کنید؛ بلکه حتما باید در این سنین با مفهوم محدودیت آشنا بشود. کودکانی که در کودکی همه چیز برایشان فراهم است و محدودیت را درک نکرده اند، در بزرگسالی دچار مشکلات بسیاری میشوند. کودک باید طوری تربیت شود که در آینده بتواند با مسائل جدی زندگی روبرو شود و به سلامت آنها را پشت سر بگذارد. کودک میگوید من تبلت میخواهم و والدین نه نمی گویند و برایش میخرند. همین بچه در بزرگسالی ماشین آن چنانی میخواهد و اگر از پس خریدش بر نیایید، پرخاش میکند و خانه را ترک میکند. بسیاری از کسانی که در جوانی معتاد میشوند، از همین جرگه هستند؛ کسانی که در کودکی" نه" نشنیده اند و حالا هم تحمل شرایط مخالف و شنیدن "نه" را ندارند.
** آیا این جمله که میگویند، هرگزبه کودک نگویید: «پول نداریم» درست است یا خیر؟
درست است که باید کودک را با بعضی واقعیتهای کلی و محدودیتهایش آشنا کنید ولی باید روش درستی را برای بیان آن در پیش بگیرید. بعضی والدین در دادن اطلاعات به کودک مبالغه میکنند و جایی که باید "نه" بگویند یا محدودیت را یادآوری کنند، یک راست میروند سر اصل مطلب و میگویند: ما پول نداریم و این را بارها تکرار میکنند .
هرگز نباید به این شکل با بچه حرف بزنید. ذهن کودک تحمل و توان پذیرش «پول نداریم» را ندارد و او را درگیر نگرانی وحشتناکی میکند. چون مدام پیش خودش فکر میکند که پدر و مادرش پول ندارند و ممکن است اتفاق بدی برای خانواده بیفتد. در این گونه مواقع بگویید: دخترم/پسرم! ما این ماه باید برای چه و چه هزینه کنیم و نمی توانیم مثلا فلان اسباب بازی را برایت بخریم. یا اینکه: «برای اینکه بتوانیم این خانه را بخریم و من و بابا و تو بتوانیم با هم در خانه خودمان زندگی کنیم، از بانک پول قرض کردیم و حالا باید این قرضها را پس بدهیم. بنابراین این ماه نمی توانیم مسافرت برویم یا برای تو ماشین بخریم. ولی دو ماه دیگر (یا هر زمان دیگری که با واقعیتهای زندگی تان هم خوانی دارد) میتوانیم پولهایمان را جمع کنیم و این مشکل را به راحتی حل کنیم.» حتی میتوانید از عبارت «پول نیست» استفاده کنید. ولی در ادامه حتما به کودک اطمینان بدهید که: «ولی من و بابا بلد هستیم که چطور دوباره پول در بیاوریم و نگذاریم مشکلی ایجاد شود. » هیچ وقت پیش بچه درباره اینکه چک یا قرض دارید و اگر قرض را پس ندهید یا چک را پاس نکنید چه اتفاقات بدی ممکن است برایتان بیفتد، حرف نزنید.
** چرا باید پول توجیبی به کودک بدهیم؟
بعضی مادرها احساس میکنند نیازی نیست به بچه پول بدهند. چون هر چه کودک بخواهد خودشان میخرند و اگر پول دستش باشد ممکن است برود چیزی بخرد که برایش خوب نیست. برای این به مادرها یک بار دیگر تاکید میکنم که کودک را باید طوری تربیت کنید که در آینده بتواند با قدرت مسائل و مشکلات زندگی اش را حل کند. یکی از مهارتهایی که باید لزوما در کودکی به بچه بیاموزید، مهارت پول خرج کردن است. برای یاددان درست خرج کردن هیچ راهی جز پول تو جیبی دادن وجود ندارد. در واقع پول توجیبی دادن، آموزش و تمرین مدیریت اقتصادی است.
** از چه سنی پول توجیبی بدهیم؟
از چهار سالگی به بعد باید به کودک پول تو جیبی بدهید. در این مرحله پول توجیبی باید به صورت روزانه پرداخت شود. به این ترتیب که نیاز روزانه کودک را تخمین بزنید و قدری کمتر از آن را به عنوان پول تو جیبی به او بدهید. هیچ وقت فراموش نکنید که کودک نباید هر چه میخواهد در اختیار داشته باشد. شما وظیفه دارید او را با قانونهای واقعی زندگی آشنا کنید. یکی از قوانین مهم زندگی این است که همیشه همه چیز طبق خواست و اراده ما پیش نمی رود و برای به دست آوردن، باید زحمت کشید. نمی توان یک زمان قطعی برای ورود به مرحله دیگر تعیین کرد. وقتی متوجه شدید که خوب یاد گرفته است چطور پولش را خرج کند، پول تو جیبی را از روزانه به هفتگی، از هفتگی به دو هفته یک بار، از دو هفته یک بار به ماهی یک بار برسانید. اما این مراحل نباید به سرعت طی شوند. معمولا هر مرحله بنا به قاطعیت والدین، چیزی بین شش ماه تا یک سال طول میکشد.
** چگونه در اجرای قوانین پول تو جیبی عمل کنیم؟
قبل از شروع اجرای طرح پول تو جیبی حتما با زبانی نرم ولی جدی با کودک صحبت کنید. روال کار و قوانین را برایش توضیح بدهید و از همه مهمتر اینکه خودتان روی حرف تان بایستید و به هیچ وجه کوتاه نیایید.
** برخی از قوانین پول تو جیبی را برایمان بیان کنید.
برخی از قوانین برای دادن پول توجیبی به کودکان عبارتند از:
پول تو جیبی را که میدهید بگویید: «این تمام پولی است که برای این روز (هفته، دوهفته، ماه) داری. اگر این پول را خرج کنی، تا پایان روز (هفته، دوهفته، ماه) دیگر پولی نخواهی داشت. پس طوری تقسیمش کن که بی پول نمانی.
به کودک اطلاعتی در خصوص قیمت کالاهای مورد نیازش بدهید. حتی میتوانید با او به بقالی بروید و همانجا مقابل چشم کودک قیمتها را از بقال بپرسید. یا بهتر اینکه بگذارید خود او قیمتها را از مغازه دار بپرسد.
اگر بچه همه پولش را یکجا خرج کرد (خصوصا در پول توجیبی هفتگی و دوهفتگی و ماهانه) حق ندارید دوباره به او پول بدهید. چون درغیر این صورت آموزشهایتان نتیجه عکس خواهد داد. اگر یک بار به او پول بیشتری بدهید، طعم سختی را نمی چشد و در عمل چیزی یاد نمی گیرد.
بر عواطف تان غلبه کنید. خیالتان راحت باشد که بی پولی به کودک تان آُسیب نمی زند. اگر پول را یک دفعه خرج کرد و بی پول شد، مهربان باشید و همدردی کنید. ولی تحت هیچ شرایطی قانون را زیر پا نگذارید. حتی اگر گریه کرد!
اوایل اشکالی ندارد اگر چند بار از کودک بپرسید که در چه وضعیتی قرار دارد. آیا پولی خرج کرده یا نه. یا چطور میخواهد خرجش کند. اما بعد از مدتی دیگر کاری به کارش نداشته باشید.
اگر چندین بار متوالی پولهایش را یکجا خرج کرد، سرزنشش نکنید. وظیفه شما مهربانی و قاطعیت است و بس.
** چگونه به کودک پس انداز کردن بیاموزیم؟
کودک وقتی پس انداز میکند که لزومش را دریافته باشد. همین که شما همه خواستههایش را برطرف نمی کنید، نیاز به پس انداز را ایجاد میکند. به کودک بگویید که اگر فلان اسباب بازی را میخواهد، باید مقداری از پولش را پس انداز کند تا بعد از مدتی بتواند آن را بخرد.
ممکن است دفعات اول نتواند به خوبی از پس این کار بر بیاید. ولی اگر رفتار شما صحیح باشد، به تدریج یاد میگیرد چطور پول کنار بگذارد.
حتما کودک در این راه باید سختی بکشد و مثلا از خوردن یک خوراکی صرف نظر کند. مواظب باشید این صحنهها احساساتی تان نکند. مبادا دست به جیب شوید! کودک انگیزه دارد و برای آن زحمت میکشد. مطمئن باشید وقتی موفق شود اسباب بازی را با پول خودش بخرد، لذت زیادی میبرد و طعم تلاش و موفقیت را میچشد.
این لذت را از او دریغ نکنید!
** راههای تشویق کودک چیست؟
برای تشویق کودک میتوانید به او پیشنهاد کنید که اگر بتواند مبلغ مشخصی را پس انداز کند، شما هم مقدار کمی از آن را به عهده میگیرد تا او بتواند به اسباب بازی اش برسد. مبلغ پیشنهادی شما باید خیلی کمتر از پس انداز او باشد. مثلا اگر یک ماشین سی هزار تومنی میخواهد، باید بیست هزار تومنش را خودش پس انداز کرده باشد.
یک روش بهتر و موثر تر هم این است که یک جدول تهیه کنید و به دیوار بزنید. برای رفتارهای خوب کودک ستارههایی را در نظر بگیرید.
به کودک بگویید اگر تعداد ستارههایش در هفته به مقدار مشخصی برسد، شما به جای جایزه، میتوانید کمی پول به او بدهید. با این کار انگیزه او را برای پس انداز بیشتر میکنید. ضمن اینکه رفتار بهتری پیدا میکند و رابطه تان با هم بهتر میشود.
** آیا در برخی مواقع به کودک پول قرض بدهیم یا نه؟
به کودک قرض ندهید. قرض دادن یعنی همان آش و همان کاسه. انگار گفته باشید که اشکالی ندارد اگر پولهایت را درست خرج نکنی. ما هستیم و باز اشتباهت را جبران میکنیم! قرار است کودک سختی کشیدن و محدودیتها را تجربه کند و به ویژه یاد بگیرد چطور پای خطاهایش بایستد. باز هم تکرار میکنم که محرومیتهای مقطعی کودک تان از خوراکیهای مورد علاقه اش یا کمی سختی کشیدن، اثر مطلوبی روی او میگذارد و باعث میشود دفعه بعد با دقت تر عمل کند.
** اگر کسی به کودک پول داد، چگونه برخورد کنیم؟
گاهی اتفاق میافتد که نزدیکان و فامیل کودک برای اینکه خوشحالش کنند، به او مقداری پول میدهند. این مسئله نباید شما را ناراحت کند. عمو و خاله به جای تهیه هدیه، به هر دلیل ترجیح میدهند پولی به کودک بدهند. اشکالی ندارد کودک پول را بگیرد. فقط باید از آنها تشکر کند. در چنین مواقعی لازم نیست شما دخالتی بکنید یا مانع شوید. بگذارید کودک از محبت دیگران بهره مند شود. اما اگر این اتفاق تکرار شود و به شکل یک عادت در بیاید، باید جلوی آن را گرفت.
** چطور مانع پول دادن دیگران به کودک بشویم؟
لازم نیست همان لحظه و همان جا مقابل کودک کاری بکنید. بعدا به طور خصوصی برای عمو و خاله مهربان توضیح بدهید که چرا دلتان نمی خواهد به کودکتان پول بدهند. برایشان جا بیندازید که این رفتار کودک را به پول گرفتن از دیگران عادت میدهد. خواهش کنید که اگر محبتی دارند و هر بار میخواهند لطفی به کودک بکنند، هدیه کوچکی مثل یک جفت جوراب یا یک اسباب بازی ارزان قیمت بخرند.
** آیا باید اجازه بدهیم کودک از دیگران پول بگیرد؟
گفتیم که اگر این موقعیت تکرار شود، باید برخورد جدی (نه عصبی) داشته باشید. قبلا به کودک بگویید که حق ندارد از کسی پول بگیرد و اگر این کار را بکند، آن پول را از او خواهید گرفت. ممکن است زیر بار نرود و باز این کار را تکرار نکند. شما از پا ننشینید و هر بار با قاطعیت پول را بگیرید و نگذارید دستش باشد.
چندین بار که این داستان تکرار شود و کودک بفهمد که با گرفتن پول از دیگران قادر به خرید چیزی نخواهد بود، خود به خود دیگر این کار را انجام نخواهد داد.
اینجا ذکر یک نکته ضروری است؛ بعضی وقتها کودک در بازی با هم سالانش هم گرفتار وضعیت مشابهی میشود که معمولا مادران با آن برخورد شدیدی میکنند.
مثلا در مدرسه دوست کودک با پول خودش برای او هم بستنی میخرد و کودک شما هم میپذیرد. نباید این مسئله انسانی ساده را به یک بحران تبدیل کنید. این یک حرکت سالم محبت کردن به شمار میآید.