سهم محیط‌بانان ؛ شهادت، جراحت و زندان

  • جمعه 26 خرداد 1396 ساعت 3:0

اخبار => سایر رسانه ها

همه ماجرا ازشلیک نخستین گلوله آغاز می‌شود؛اگر تیر اول رااو شلیک کندقاتل است و اگر شلیک نکند مقتول؛ این قصه پرغصه محیط‌بانان ایران زمین است.
سهم محیط‌بانان ؛ شهادت، جراحت و زندان

 هرساله با شروع فصل شکار ممنوع،محیط‌زیست ایران داغدار مدافعان طبیعتش می‌شود.تعداد 116شهیدمحیط‌بان کشور،عمق فاجعه این ماجرا را نشان می‌دهد.داستان محیط‌بان و شکارچی، قصه پرغصه‌ای است که هر دو سر‌ آن برای این سرزمین، باخت است چرا که هر دو طرف این داستان، مردم همین سرزمین هستند.

داستان مدافعان طبیعت

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، محیط‌بانان این حامیان و پاسداران طبیعت و حیات وحش ایران که در همه سال‌ها وظیفه خود را انجام داده‌اند،حال با دستان پر و خالی، برای‌شان فرقی نداشته است.آنان حافظان محیط زیست هستند.باوجود این وظیفه بدون تردید سخت و سنگین، اما کمترین حقوق را دربین مشاغل دولتی دریافت می‌کنندوهمانند مابقی پاسداران ایران‌ زمین از بذل جان خویش نیز دریغ نداشته‌اند.اما این روزها،حال محیط‌بانان مانند محیط زیست کشور خوش نیست. محیط‌بانان از نبود حامی رنج می‌برند، این حامی می‌تواند دولت، مجلس و قانون باشد اما به راستی کدام‌شان را دارند؟ بسیاری از مسئولانی که درچند سال اخیر از کنار مشکلات معیشتی محیط‌بانان،خلأ‌ و یا نقص قوانین با بی‌تفاوتی گذشتند،وضعیت محیط‌بانان کشور را به اینجا رسانده‌اند،جایی که محیط‌بانان در دو راهی قاتل یا شهید می‌مانند. 116 شهید محیط‌بان کشور گواه روشنی بر این مساله است که قوانین و امکانات موجود برای حمایت از این مدافعان طبیعت کافی نیست.دیدن تصاویر محیط‌بانان شهید به یک عادت هرساله برای ایرانیان تبدیل شده است.مدافعان طبیعتی که گویا این روزها تنها با نثار جان خویش می‌توانند توجه افکارعمومی و مسئولان را، آن هم برای مدت زمان اندکی به‌خود جلب کنند. چراکه بعد از خاکسپاری، سردی خاک، گریبان حافظه افکارعمومی و مسئولان را می‌گیرد. قوانین ناقص حمایت از محیط‌بانان حال و روز آن‌ها را این چنین ناخوش کرده است. شهادت و قتل دو روی سکه محیط‌بانی‌ وقوانین محیط‌بانی نیز همچون سکه‌‌ای، دو روی دارد. یک روی آن سکه شهادت محیط‌بانان و تنها گذاشتن خانواده با مشکلات بسیار است و روی دیگر سکه، قوانین ناقص محیط‌بانی، اعدام ، زندان و دیه است. این روی سکه هنگامی رخ می‌نماید که این بار محیط بان به‌عنوان مامور قانون ناچار به شلیک شود. محیط‌بانان اگر دست به اسلحه نبرند یا مجاز به حمل آن نباشند یا باید چشم به روی متخلف ببندند یا شهادت و مصدومیت را به جان بخرند. آنگاه که در مقابل شکارچیان غیرقانونی دست به سلاح شوند و کشته از شکارچیان باشد،خطر زندان و اعدام آنان را تهدید می کند. هیچ قانونی آنان را ماموران رسمی دولت، همچون نیروی انتظامی و نظامی ارزیابی نمی کند. آنان در هر حال قربانی هستند.

5سال بدون ریالی حقوق

حمید بیگی محیط‌بانی مهریزی است که 5 سال از عمر خود را بدون دریافت حتی ریالی به دفاع و حفاظت از محیط‌زیست این سرزمین پرداخته است اما او، آن روی سکه قوانین ناقص محیط‌بانی را زمانی که مجبور به دفاع از خود شد، دیده است. او داستان خود را اینچنین می‌گوید:« سه سال گذشته به همراه همکارم درحال گشت‌زنی در منطقه مهریز بودیم که با 6 نفر از شکارچیان غیرمجاز درگیر شدیم. همکارم نیروی رسمی سازمان و ضابط قضایی بود. من به‌دستور همکارم که مافوقم بود برای دفاع از خود، شلیک کردم که منجر به آسیب‌دیدگی یکی از شکارچیان شد. در دادگاه به پرداخت 27 میلیون تومان دیه محکوم شدم. به‌دلیل اینکه نیروی رسمی سازمان محیط زیست نبودم سازمان، دیه را تقبل نکرد. با کمک خیرین و انجمن‌های محیط‌زیستی بخشی از دیه را پرداخت کردم و مابقی را نیز خودم باید پرداخت کنم. در این درگیری با شکارچی سابقه‌داری مواجه شدم که اسلحه غیرمجاز سیمینوف و لاشه حیوانی را که شکار کرده بود، به همراه داشت. اما در نهایت چه شد، شکارچی سابقه‌دار متخلفی که در دو استان پرونده داشت با یک سند پس از دو ساعت آزاد شد و من محکوم به پرداخت 27 میلیون تومان دیه شدم. در تمامی این سه سال که روند رسیدگی پرونده ادامه داشت، خانواده‌ام سختی‌های بسیاری را متحمل شدند. مسئول حقوقی سازمان در جریان این پرونده بود اما تاکنون نسبت به این موضوع بی‌تفاوت بوده‌اند. چند روز پیش در جریان بازدید خانم ابتکار از مهریز، نامه‌ای به ایشان درباره مشکلاتم دادم ولی تاکنون پاسخی دریافت نکرده‌ام».

محیط‌بانی که برای گذاران زندگی بنایی می‌کند

بیگی درباره وضعیت معیشتی خانواده‌اش عنوان می‌کند:«6 سال پیش اعلام کردند که اداره کل محیط زیست استان فارس محیط‌بان استخدام می‌کند. قرار بود در قالب یک طرحی محیط‌بان استخدام کنند و حقوق آن‌ها را بخش‌خصوصی همانند معادن پرداخت کند. به آنجا مراجعه کردم و به‌‌عنوان همیار محیط‌بان شروع به کار کردم.

هر ماه منتظر عقد قرارداد بودم اما خبری از قرارداد نشد. این رویه در حدود 6 سال ادامه داشت. در تمامی این سال‌ها علاوه‌بر اینکه حتی یک ریال حقوق دریافت نکردم، هزینه بنزین موتورسیکلت، جیره غذایی و مابقی هزینه مایحتاج را خودم شخصا پرداخت کرده‌ام. بسیاری از شنیدن این حرف‌ها تعجب می‌کنند که چگونه بدون حقوق، زندگی خود را گذرانده‌ام. محیط‌بانان به‌صورت شیفتی کار می‌کنند. چهار روز در هفته شیفت محیط‌بانی دارم و آن سه روز باقی‌مانده نیز، در شهر به کارهایی مانند بنایی و کشاورزی در مزارع دیگران می‌پردازم و این‌گونه زندگی خود و خانواده‌ام را می‌چرخانم. اگر یک روز کار نکنم، خانواده‌ام گرسنه می‌مانند. زندگی با سه فرزند آن نیز با خانه‌ای استیجاری به سختی می‌گذرد. به‌تازگی قراردادی از سوی سازمان با من منعقد شده است اما هنوز اولین حقوق خود را دریافت نکرده‌ام. از اینکه قراردادی شده‌ام، بسیار خوشحالم. حقوقی که برای من تعیین کرده‌اند، کمتر از یک میلیون تومان است ولی همین مبلغ نیز، بسیاری از مشکلاتم را حل می‌کند».

آشتی 50 شکارچی متخلف با طبیعت

بیگی، محیط‌بانی است که در این شغل ، فقط به‌دلیل عشق به طبیعت آن نیز بدون حقوق مانده است. او برگزار‌کننده اولین همایش آشتی شکارچیان با طبیعت است. وی در این‌باره می‌گوید:« در استان فارس، همایش آشتی شکارچیان با طبیعت را با حضور 50 شکارچی متخلف سابقه‌دار برگزار کردم. پس از این همایش به آن‌ها آموزش داده شد و سرانجام اسلحه‌های‌شان را تحویل داده و میثاقنامه‌ای امضا کردند. در حال حاضر آن 50 شکارچی به بهترین همیاران و محافظان طبیعت تبدیل شده‌اند».

چهار سال و نیم زندان، بهای محافظت از طبیعت

ماشاا... مهنایی، محیط‌بان دنا در درگیری با شکارچیان متخلف جان سالم به در برده است اما این زنده ماندن برای او بسیار گران تمام شده است. مهنایی هیچ‌گاه نخستین روز سال 89 را فراموش نمی‌کند. روزی که برای دفاع از خود مجبور به شلیک شد که سرانجام آن، کشته شدن یکی از شکارچیان بود. مهنایی درباره داستان خود  می‌گوید: «در منطقه حفاظت شده یاسوج، درحال گشت‌زنی بودیم که با شکارچیان غیرمجاز درگیر شدیم. در این درگیری، یکی از شکارچیان کشته و دیگری نیز زخمی شد. پس از این اتفاق، بیش از چهار سال و نیم در زندان بودم. در دادگاه از قتل تبرئه شدم اما بابت شکارچی‌ای که زخمی شد به پرداخت دیه محکوم شدم؛ دیه شکارچی زخمی را سازمان تقبل کرد. اما درخصوص پرونده شکارچی که کشته شد، خانواده شاکی خواهان دیه هستند. من توان پرداخت دیه را ندارم و سازمان نیز آن را پرداخت نمی‌کند».

متلاشی شدن پا در روز محیط‌زیست

علی‌ آرامشفر، محیط‌بانی است که روی دیگر سکه قوانین حمایتی از محیط‌بانان را دیده است. او در روز محیط زیست سال گذشته، درحالی که تنها ٢٠ روز از تولد پسرش می‌گذشت، در درگیری مسلحانه با سه شکارچی متخلف در منطقه حفاظت شده دنای شرقی توسط یکی از متخلفان از ناحیه پای راست مورد اصابت گلوله تفنگ ساچمه زنی قرار گرفت و به شدت زخمی شد. او درباره آن اتفاق می‌گوید:« در منطقه دنای شرقی بودیم که گزارش‌هایی مبنی‌بر تیراندازی شکارچیان دریافت کردیم. بلافاصله به آن منطقه اعزام شدیم. با متخلفان برخورد کردیم در فاصله سه متری آن‌ها بودم که خود را معرفی کردم. آن‌ها را کاملا می‌شناختم، چرا که چندین بار دستگیر شده بودند؛ شکارچیان سابقه‌داری بودند. لحظه‌ای که شکارچی من‌را شناخت، با اسلحه به سمت من شلیک کرد. استخوان و عصب پایم به‌طور کلی خورد شد. می‌توانم بگویم پایم متلاشی شد. یک سال است که شب و روز درد و زجر می‌کشم. نزدیک ٧٠ ساچمه در آن جامانده که دیگر بعید است بیرون بیاید. در همان روزهای نخست سازمان محیط زیست 20 میلیون تومان هزینه درمان پرداخت کرد اما بعد از آن من‌را فراموش کرد. درحال حاضر سمن‌های محیط زیستی و هنرمندان به فکر من هستند. در این یک سال، برای درمان و رفت و آمدهایی که به تهران و دیگر شهرها داشته‌ام، 150 میلیون تومان خسارت دیده‌ام».

روزمرگی‌های یک محیط‌بان

احمد بحری ،محیط‌بانی فعال در فضای مجازی و گرداننده صفحه پرطرفدار روزمرگی‌های یک محیط‌بان در اینستاگرام است. او در این صفحه سعی به آگاه ساختن مردم درباره محیط‌زیست و بازتاب مشکلات محیط‌بانان کشور دارد. او  درباره مشکلات این شغل می‌گوید:« یک محیط‌بان باید اطلاع داشته باشد که در چه زمان و مکانی اجازه استفاده از سلاح خود را دارد. در گذشته بسیاری از همکاران از قانون‌های مربوط به حمل سلاح و شرایط استفاده از آن اطلاعی نداشته‌اند اما به تازگی دوره‌های آموزشی برگزار شده و به آن‌ها آموزش داده شده است. به‌نظر من اگر محیط‌بانی اسلحه به‌همراه ندارد،می‌تواند از شکارچی متخلف عکس بگیرد و مستندسازی انجام دهد و پس از آن او را شناسایی و دستگیر کند».

امان از پوتین‌های بی‌کیفیت

بحری با اشاره به کمبود تجهیزات و امکانات بیان‌می‌کند:« موتورسیکلت‌های موجود، بسیار قدیمی و فرسوده است. با این موتورسیکلت‌ها نمی‌توان شکارچیان را تعقیب کرد. البته یکسری وسایل دفاعی جدید مانند شوکر و اسپری فلفل در اختیار ما قرار داده‌اند که ریسک این وسایل دفاعی، بسیار پایین است و در درگیری‌ها ممکن نیست شکارچی با آن کشته شود. یکی دیگر از مشکلات محیط‌بانان، نداشتن کفش مناسب است. پوتین‌هایی که درحال حاضر در اختیار ما قرار داده‌اند، بسیار بی‌کیفیت است. از آنجایی‌که کار اصلی محیط‌بان پیاده‌روی در طبیعت است، باید کفش مناسبی برای آن تهیه کرد».

لایحه حمایت از محیط‌بانان، معنوی است

بحری با اشاره به نواقص لایحه حمایت از محیط‌بانان تصریح می‌کند:« به‌نظر من این لایحه بیشتر حمایت معنوی است. افزایش حقوق و مزایایی در آن دیده نشده است. قانون به‌کارگیری سلاح تغییر نداشته است. تنها موردی که در این لایحه حمایتی به‌چشم می‌خورد، زمان رسیدگی به پرونده‌های محیط‌بانان است. در این لایحه ذکر شده است که به پرونده‌های محیط‌بانان بدون نوبت رسیدگی شود. انتظار محیط‌بانان از این لایحه حمایتی، افزایش حقوق، بیمه تکمیلی و مزایایی همچون دیگر کارمندان دولت بود».

شکارچیان نیز قربانی‌‌اند

بسیاری از مردم بر این باورند که شکارچیان غیرمجاز از قشر مرفه جامعه با جنون سیری‌ناپذیر برای کشتن هستند که گاهی این عطش کشتن را با جان محیط‌بانان رفع می‌کنند؛ امابراساس آمار و شواهد اغلب این شکارچیان همان مردمی هستند که از فقر و تنگدستی به ستوه آمده و برای آوردن نان بر سر سفره خانواده خود دست به‌دامان طبیعت شده‌اند. بسیاری از این شکارچیان، کشاورزانی بودند که آبی برای کشاورزی نداشته‌اند و یا اینکه محصولات‌شان، اسیر بازار دلالان شده است و در پایان فصل برداشت، نانی نمانده که بر سر سفر خانواده ببرند؛ هرچه که هست، غم نان است که آن‌ها را در کلاف سردرگم محیط‌بان و شکارچی غیرمجاز ،گم کرده است.

لایحه ناکارآمد در بازی مرگ

بازی مرگ در دشت‌های ایران همچان قربانی می‌گیرد و مسئولان و قانونگذاران درحال تدوین و تصویب لایحه حمایتی هستند که تاثیر بسزایی در وضعیت معیشتی و حمایتی از محیط‌بانان را نخواهد داشت.


تعداد بازدید : 174

ارسال نظر

ارسال